لطفا صبرکنید
32230
- اشتراک گذاری
بنای دین اسلام -که کاملترین دین الهی است- نیز بر محور آسانی و نرمش بوده و آسانگیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. روشنی مبادی و سادگی مفاهیم آن که برای هر انسان عاقل و متمدنی قابل درک است، شریعتی ساده و قابل فهم، منطقی و معقول که هر فطرت پاک و سالمی ندای آنرا اجابت میکند. نمونههای آن در احکام اسلامی روشن است؛ مانند اینکه؛ خداوند در سال، روزه یک ماه قمری را بر مسلمان واجب نموده که به صورت چرخشی در فصول چهارگانه واقع میشود و در صورتی که فرد، مریض یا در سفر باشد میتواند از روزه گرفتن خودداری نماید. و تا رمضان آینده فرصت دارد که قضای آنرا بجا آورد. همچنین ثوابهایی که برای کارهای نیک و پسندیده قرار داده شده است.
اما با وجود نرمش و آسانگیری، در اسلام حدود و مرزهایی نیز برای این آسانی مشخص شده است و به طور مطلق و در همه جا مورد پذیرش نیست، نه تنها اسلام، بلکه هیچ دین آسمانی سهلانگاری را در اجرای احکام الهی نمیپذیرد.
آسانی و نرمش در ذات هر دین آسمانی قرار دارد؛ چرا که به تعبیر قرآن کریم، دین الهی، یک امر فطری است؛ یعنی گوهری است که آفرینش انسانها آنرا میطلبد: «با یکتاپرستى روى به دین آور، این آفرینشى است که خدا مردم را به آن شیوه آفرید، تغییرى در آفرینش خدا نیست، این است آیین استوار اما بیشتر مردم نمیدانند».[1] از اینرو، احکام الهی و برنامههای عملی موافق فطرت انسانها است؛ یعنی ممکن نیست در شرع مقدّس، دعوتی باشد که ریشهی آن در اعماق فطرت آدمی نباشد، و ممکن نیست چیزی در اعماق وجود انسان باشد و شرع، با آن مخالفت کند.[2]
بنای دین اسلام -که کاملترین دین الهی است- نیز بر همین محور بوده و آسانگیری و نرمش، با احکام و قوانین آن همراه است. روشنی مبادی و سادگی مفاهیم آن که برای هر انسان عاقل و متمدنی قابل درک است، شریعتی ساده و قابل فهم، منطقی و معقول که هر فطرت پاک و سالمی ندای آنرا اجابت میکند. این حقیقت در کلام پیامبر اکرم(ص) به زیبایی مطرح شده است. یکی از اصحاب پیامبر(ص) به نام عثمان بن مَظعون روزها به روزه و شبها به عبادت میپرداخت و به زندگی خود توجه نمیکرد و این امر، شکایت همسر او را در پی داشت. پیامبر(ص) خطاب به عثمان فرمود: «ای عثمان! خداوند متعال، مرا به رهبانیت(گوشهگیری از مردم و ترک دنیا) نفرستاده؛ بلکه مرا به شریعت و دینی که مستقیم و آسان است، مبعوث کرده است».[3]
قرآن کریم نیز، این اصل را مبنای تشریع احکام خویش قرار داده است، و آسانی را ویژگی ممتاز شریعت اسلامی معرّفی میفرماید؛ زیرا مبادی و اصول آن این چنین است:
«خدا، آسانىِ شما را میخواهد، و دشوارىِ شما را نمیخواهد».[4]
«و در دین (اسلام) براى شما هیچ مشقّت و سختى طاقتفرسایى قرار نداده است».[5]
«خداوند هیچکس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند».[6]
«جز این نیست که (خداوند) بر شما، مردار و خون و گوشت خوک و حیوانى را که (وقت تذکیه) نام غیر خدا بر آن برده شده حرام کرده؛ اما کسى که ناچار (از خوردن آنها) شود در حالىکه در اصل خواهان آن نبوده و از حد ضرورت هم تجاوز ننموده باشد بر او گناهى نیست، که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است».[7]
این آیات و روایات دیگر ثابت میکند که مبادی دین اسلام نه تنها آسان هستند و اسلام انسان را به انجام چیزی فراتر از طاقت و توان خود مکلف نکرده و مسئولیتهایی فراتر از تواناییهایش بر او ننهاده است؛ بلکه این تکالیف و مسئولیتها برای انسان ممکن و در حد تواناییهایش است تا برای انجام ندادن امور شرعی یا ارتکاب کارهای مخالف دستورات اسلامی، هیچگونه عذر و دلیلی وجود نداشته باشد.
بنابراین، روح احکام اسلامی با آسانگیری همراه است و همین، راز اقبال گسترده ملتهای مختلف به دین اسلام بود. دین اسلام از آغاز ظهورش همواره با مبارزههای کوچک و بزرگ و بدعتگزاریها و مکتببافیهای گوناگون مواجه بوده است. و هیچ بُرههای از زمان نبود که اسلام با دشمنی روبرو نشده باشد. با اینحال، آسانی و فطری بودن اصول و عقایدش از یک طرف و آسانی و عقلانی بودن احکام و تکالیفش ضامن دفاع نیرومند و جدّی اسلام از خود بوده و عامل گسترش آن در گذرگاه تاریخ گشته است.
در اینباره نمونههایی از احکام و برنامههای دین اسلام ذکر میشود که آسانگیری و نرمش در آن پیدا است:
- دین اسلام نسبت به اهل کتاب (مسیحیان، یهودیان، زردشتیان، صابئین) نگرش خاصی دارد و نسبت به آنها بسیار مدارا میکند. جان و مال و نوامیس آنها محترم است و میتوانند در جامعهی اسلامی، معابد و کلیساهای خود را داشته باشند و به عبادت بپردازند و ازدواج و طلاق خود را بر طبق احکام دین خود انجام دهند. تحمل و مدارای اسلام با اقلیتهای مذهبی به حدی است که نه تنها دین آنها را محترم میشمارد؛ بلکه آنان از همه حقوق شهروندی تحت حاکمیت اسلامی برخوردارند و اسلام، دفاع از آنان را مانند سایر مسلمانان، لازم میشمارد.
هنگامی که بخشی از لشکر معاویه به شهر مرزی «انبار» حمله کردند و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارههای زنان آنجا را ربودند، فریاد امام علی(ع) بلند میشود و در دفاع از این زنان که برخی، مسلمان نبودند و در پناه حکومت اسلامی قرار داشتند، سپاهیان خود را مورد سرزنش قرار میدهد و میفرماید: «اگر برای این حادثهی تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است».[8]
- هنگامی که دستور جهاد صادر میکند، آن هم در شرایط سختی که مسلمانان زمان پیامبر اکرم(ص) به سر میبردند، افرادی که توانایی مشارکت در جنگ را نداشتند استثنا میکند[9] و علت آنرا، برداشته شدن سختی و مشقت از روی دوش آنها میداند؛ یعنی چون جهاد برای آنها خیلی سخت و دشوار است، پس این حکم الهی از آنها خواسته نمیشود.[10] همچنین در بیان احکام فردی، بر همین مبنا سیر نموده است. مثلاً در تشریع وضو و غسل که باید با آب انجام گیرد، مواردی را که آب ضرر دارد و یا دستیابی به آن مشقت دارد، استثنا کرده و روزه را نیز برای مسافران و کسانی که بیمار هستند واجب نشمرده است،[11] و این برای آسانگیری و ایجاد شرایط آسان دینداری است.
- اگر مسلمانی قدرت و توانایی مالی و بدنی داشته باشد واجب است که در طول عمر یک بار حج را بجا آورد؛ اما اگر کسی این توانایی را نداشته باشد، حج بر او واجب نیست.
- خداوند در سال، روزه یک ماه قمری را بر مسلمان واجب نموده که به صورت چرخشی در فصول چهارگانه واقع میشود و در صورتی که فرد، مریض یا در سفر باشد میتواند از روزه گرفتن خودداری نماید. و تا رمضان آینده فرصت دارد که قضای آنرا بجا آورد.
- خدا توبه هرکسی را که صادقانه از گناه باز گردد میپذیرد، اگر چه شخصی سالهای متمادی در کفر و گناه و سرکشی، غوطهور بوده باشد.
- یک کار نیکی که شخص مسلمان انجام دهد، پاداشش چند برابر میشود؛ همانطور که در قرآن کریم میخوانیم: «هر کس کار نیکى بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدى انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید و ستمى بر آنها نخواهد شد».[12]
همچنین در روایات میبینیم که برای کارهایی مانند قرائت قرآن کریم،[13] فرستادن صلوات،[14] قرض دادن به دیگران[15] و ...[16] ثوابهای بسیار زیادی قرار داده شده است.
اما با وجود نرمش و آسانگیری در برنامههای عملی اسلام، در اسلام حدود و مرزهایی نیز برای این آسانی مشخص شده است و به طور مطلق و در همه جا مورد پذیرش نیست، و نه تنها اسلام بلکه هیچ دین آسمانی سهلانگاری را در اجرای احکام الهی نمیپذیرد.
همچنین بعضى دستورات اسلام بر اساس تحمل سختیها پایهریزى شده است؛ مثل جهاد و روزه که باید انسان سختى بکشد و به استقبال مشکلات برود. اصلاً جهاد بیدردسر و روزه گرفتن بدون صبر و مقاومت امکان ندارد. بنابر این، قانون «حرج» مربوط به مسائل عادى است، نه وظایفى که سختى و مشکلات جزء ذات کار آنها قرار دارد.
توضیح اینکه؛ هدف احکام الهی، سعادت دنیوی و اخروی انسانها است. قرآن کریم، دین خدا را مایهی حیات زندگی انسانی میداند و حیات واقعی را در گرو اطاعت و پیروی از دستور خدا و رسول ـ که همان قوانین و احکام الهی است ـ میداند: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! [دعوت] خدا و فرستادهاش را بپذیرید، هنگامى که شما را به سوى چیزى فرا میخواند، که شما را حیات میبخشد...».[17]
امام علی(ع) دربارهی اهمیت احکام و قوانین الهی خطاب به مالک اشتر فرمود: «این فرمان بنده خدا علی، امیر مؤمنان به مالک اشتر، پسر حارث است... او را به ترس از خدا فرمان میدهد، و اینکه اطاعت خدا را بر دیگر کارها مقدّم دارد، و آنچه در کتاب خدا آمده، از واجبات و مستحبات را پیروى کند، دستوراتى که جز با پیروى آن رستگار نخواهد شد، و جز با نشناختن و ضایع کردن آن جنایتکار نخواهد گردید. به او فرمان میدهد که خدا را با دل و دست و زبان یارى کند؛ زیرا خداوند پیروزى کسى را تضمین کند که او را یارى دهد، و بزرگ دارد آنکس را که او را بزرگ شمارد».[18]
حال اگر افراد یا گروههایی قوانین الهی را که مایهی حیات انسانها در تمام زمینهها است، زیر پا بگذارند و بدین وسیله، فرهنگ و اخلاق اسلامی را تهدید کنند، اسلام هرگز سهلگیری و آسانی را در این صورت نمیپذیرد و آنرا نوعی سهلانگاری و سستی در دین میداند و حتی قوانین سختی برای برخی متخلفان از حدود الهی، وضع نموده است.
[1]. روم، 30.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 418، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةُ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ عُثْمَانَ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً یَحْمِلُ نَعْلَیْهِ حَتَّى جَاءَ إِلَى عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ یُصَلِّی فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِینَ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ یَا عُثْمَانُ لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ أَصُومُ وَ أُصَلِّی وَ أَلْمِسُ أَهْلِی فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی وَ مِنْ سُنَّتِیَ النِّکَاح».کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 494، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَ لا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ». بقره، 185.
[5]. «وَ مَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ». حج، 78.
[6]. «لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا». بقره، 286.
[7]. بقره، 173.
[8]. سید رضی، محمد، نهج البلاغة، محقق، مصحح، عطاردی، عزیز الله، خطبه 27، ص 35، قم، مؤسسه نهج البلاغه، چاپ اول، 1414ق.
[9]. فتح، آیه 17. «بر نابینا گناهى نیست و بر لنگ گناهى نیست و بر بیمار گناهى نیست [که در جهاد شرکت نکنند] ...».
[10]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 362، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. مائده، 6: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون به [عزم] نماز برخیزید، صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید و اگر جُنُباید خود را پاک کنید [غسل نمایید] و اگر بیمار یا در سفر بودید، یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد، یا با زنان نزدیکى کردهاید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمّم کنید، و از آن به صورت و دستایتان بکشید. خدا نمیخواهد بر شما تنگ بگیرد، بلکه میخواهد شما را پاک، و نعمتش را بر شما تمام گرداند، باشد که سپاس گزارید».
[12]. انعام، 160.
[13]. ر. ک: «ثواب قرائت سوره های قرآن»، سؤال 872.
[14]. ر. ک: «فضیلت صلوات در رکوع و سجده»، سؤال 2376.
[15]. ر. ک: «قرض الحسنه و برتری آن نسبت به صدقه»، سؤال 13033؛ «آداب و شرایط قرض الحسنه»، سؤال 15215.
[16]. ر. ک: «ثواب زیارت امام حسین (ع)»، سؤال 7470؛ «ثواب و فواید انگشتر با سنگهای گران بها»، سؤال 1797؛ «تسبیحات حضرت زهرا (س) و قنوت»، سؤال 10898.
[17]. انفال، 24.
[18]. نهج البلاغة، نامه 53، ص 366.