جستجوی پیشرفته
بازدید
19579
آخرین بروزرسانی: 1395/10/10
خلاصه پرسش
آیا هر موجود زنده صاحب روح است؟ آیا حیوانات، درختان و باکتری‌ها روح دارند؟
پرسش
آیا هر موجود زنده صاحب روح است؟ آیا حیوانات، درختان و باکتری‌ها روح دارند؟
پاسخ اجمالی
منظور از «روح» در این‌جا همان چیزی است که حکیمان از آن تعبیر به «نفس» می‌آورند؛[1] بر این اساس در پاسخ این سؤال مطالبی را باید بیان کنیم:
منشأ پیدایش نظریه نفس
حکیمان بر این باورند که نفس انواع مختلفی دارند: الف) نفس نباتی؛ ب) نفس حیوانی؛ د) نفس انسانی.[2]
توضیح این‌که بر اساس روش متداول در حکمت که مسائل از طبیعیات آغاز و به الهیات ختم می‌گردد؛ حکیمان اولین چیزی که در طبیعیات با آن مواجه شدند، عناصر بسیط و اولیه بود، پس از آن با مرکبات معدنی روبرو شدند؛ این امور از آن‌جا که جامد و دارای حرکت یک‌نواخت(یک‌سویه) بود، با فرضیه صورت جسمی یا نوعی، قابل تحلیل و تبیین بود؛ اما امور دیگری را مشاهده کردند که دارای حرکات مختلف(چند سویه) و دارای حس و حرکت ارادی بودند؛ بلکه بالاتر دارای تغذیه، رشد و تولید مثل هستند. این حکیمان مشاهده خود را چنین تفسیر کردند «که این آثار مربوط به جنبۀ جسم بودن آنها نیست و گرنه باید همۀ اجسام دارای این آثار باشند؛ بنابراین در درون ذات این اجسام چیزی وجود دارد که مبدأ و سرچشمۀ این آثار است». حکیمان در معرفی این مبدأ و بیان ویژگی آن چنین گفته‌اند: «هر چیزی که بدون اراده، مبدأ کارهای ناهمگون است، نفس نامیده می‌شود».[3]
در توضیح و تشریح آن می‌گویند: اگر چیزی بدون اراده، آثار یک‌نواخت داشت او صورت معدنی است و نفس نیست و نفس مبدأی است که یا از روی اراده دارای آثار ناهمگون است که در این صورت نفس حیوانی(حیوان به معنای عام که شامل انسان نیز می‌شود) است و یا بدون اراده دارای آثار ناهمگون است که در این صورت نفس نباتی است.[4]
چنین به نظر می‌آید در نظر حکیمان داشتن «اراده» یا برخورداری از «آثار ناهمگون» نشانه و مشخصه نفس است.
مقصود از آثار ناهمگون، آثار و رفتاری است که یک‌سویه و یک‌نواخت نباشد؛ این مطلب در مورد حیوانات روشن است، اما در مورد گیاهان به این جهت است که ریشه گیاهان در درون خاک به سمت پایین حرکت می‌کند؛ اما ساقه و تنه به سمت بالا در حرکت است؛ علاوه این‌که گیاهان دارای حرکات مختلف؛ مانند: جذب، دفع، تغذیه، رشد و تولید مثل هستند.
تعریف نفس نباتی
حکیمان در تعریف نفس نباتی گفته‌‌اند: «نفس نباتی کمال اول جسم طبیعی آلی[5] است که دارای تغذیه، رشد و تولید مثل است».[6] حکیم ابن سینا در توضیح می‌گوید: «حرکات حفظ بدن و تولید مثل، در واقع تصرفاتی است که در مادۀ غذا صورت می‌گیرد تا شبیه و جانشین اجزای از دست رفته گردد؛ و نیز موجب زیادی در رشد با رعایت تناسب در همه جهات شود، یا برای تبدیل شدن به مبدأ شخص دیگر، ذخیره گردد».[7]
دلایل  وجود نفس نباتی
ابن سینا از راه آثار سه‌گانه (تغذیه، رشد و تولید مثل) بر وجود نفس نباتی استدلال می‌کند.[8]
آنچه در توضیح این دلیل می‌توان گفت این است: که ما در نباتات علاوه بر جرم(طول و عرض و عمق)، امور دیگری؛ مثل تغذیه و رشد و نمو و نوعی تولید مثل، که از علائم حیاتی هستند مشاهده می‌کنیم؛ از آن‌جا که به تعبیر برخی از حکیمان: «در فلسفۀ الهی از مبدأ و علت حیات بحث می‌شود نه از آثار آن که مخصوص علم بیولوژی (علم الحیوة، زیست‌شناسی) است».[9] مبدأ این آثار نمی‌تواند صرف جسم نبات (طول و عرض و عمق) باشد؛ زیرا جسمیت در تمام اجسام وجود دارد ولی این آثار وجود ندارد.
دلیل دیگری که برای اثبات نفس نباتی، بلکه برای هر نوع نفس(اعم از نباتی، حیوانی و انسانی) می‌توان اقامه کرد این است که: فعل حیاتی، مثل تغذیه، نتیجه و عملکرد هماهنگ مجموعه‌ای از اجزا و اعضا است؛ این مجموعه، برای رسیدن به هدف کلی‌تر هماهنگ عمل می‌کنند؛ پس نیروی مافوقی وجود دارد، که این مجموعه را در تسخیر خود دارد و فعالیت آنها را برای رسیدن به آن هدف خاص(رسیدن به کمال خاص این نوع) کنترل و تنظیم می‌کند؛ آن نیروی مافوق به جهت مباشرت و ارتباط مستقیم داشتن با این مجموعه نمی‌تواند موجود مجرد تام و از عالم عقول باشد؛ چنین موجود مافوق مادی که ارتباط مستقیم با امور مادی دارد از نظر حکیمان «نفس» نامیده می‌شود. به بیان مولوی:
پس یقین در عقل هر داننده هست
اینکه با جنبنده جنباننده هست
گر تو او را می نبینی در نظر
فهم کن آن را به اظهار اثر
تن به جان جنبد نمی بینی تو جان
لیک از جنبیدن تن جان بدان.[10]
حال در مجموعه‌ای که فقط افعال نباتی مشاهده می‌شود به آن نیروی مافوق «نفس نباتی» می‌گویند که در نبات همان صورت نوعی نباتی است.
به بیان برخی از حکیمان «در گیاه حقیقتى است زائد بر آنچه در جماد هست و آن‌را «نفس نباتى» نام نهاده بودند و آن مایه حیات است و هر قدر بخواهیم احکام و خواص مادى یعنى قوانین فیزیکى و شیمیایى بر آن جارى کنیم سرانجام چیزى می‌ماند که احکام جمادى بر آن احاطه ندارد».[11]
بنابراین هر موجودی که تغذیه دارد و رشد و نمو می‌کند دارای روح و نفس نباتی است.
نفس حیوانی
حکیمان نفس حیوانی را چنین تعریف کردند: کمال اول جسم طبیعی آلی که تغذیه، رشد، تولید مثل، حس و حرکت ارادی دارد.[12]
از نظر حکیمان «حس» و «حرکت ارادی» دو علامت و نشانۀ اختصاصی «نفس حیوانی» است. «حس» در این‌جا به معنای مطلق «ادراک» (غیر از تعقل) است.
استدلال بر وجو نفس حیوانی تقریبا همان استدلال نفس نباتی است، با این توضیح که این‌جا به دلیل وجود قوای حسی و حرکتی منشأ این امور را باید نفس حیوانی بدانیم.[13] بنابراین هر موجودی که علاوه بر حیات نباتی دارای حس و حرکت ارادی است؛ از روح و نفس حیوانی برخوردار است؛ اما تشخیص این‌که چه موجودی دارای حس و حرکت ارادی است بیشتر بر عهده علوم طبیعی مانند زیست‌شناسی است.
 

[2]. البته حکیمان به قسم چهارمی از نفس یعنی نفس فلکی نیز اعتقاد داشتند که این نظریه (نفس فلکی) بر اساس علم طبیعیات و نجوم قدیم  بوده که امروزه نسخ و باطل شده است. ر. ک: ابن سینا، الاشارات و التبیهات، مع الشرح للمحقق نصیرالدین محمد بن محمد بن حسن طوسی، و شرح الشرح للعلامة قطب الدین محمد بن محمد بن ابی جعفر الرازی، ج 2، ص 281 و 290، قم، نشر البلاغة، چاپ اول، 1375ش؛ ر.ک: پاسخ 4153.
.[3]  ابن سینا،  الشفاء(الطبیعیات)، فن ششم، از طبیعیات، مقاله اولی، فصل الاول، ص 5، قم، مکتبة آیة الله المرعشى، 1404ق.
[4]. ر. ک: الرئیس ابن سینا، النفس من کتاب الشفاء، تحقیق، حسن زاده آملی، حسن، پاورقی، ص 13، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، الطبعة الاولی، 1417ق، 1375ش؛ قطب الدین رازی، شرح الاشارات و تنبیهات، ج 2، پاورقی، ص 291. ابن سینا، رساله نفس، مقدمه، حواشی و تصحیح، موسی عمید ص 5 و 6، دانشگاه بوعلی همدان و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1383ش. البته در عبارت آنها بحث نفس فلکی نیز مطرح شده است. 
[5]. جسم طبیعی آلی جسمی است که دارای ترکیب ارگانیک است.
[6] . ابن سینا، الشفاء الطبیعات، ج 2، ص 32، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی.
[7] . ابن سینا، شرح اشارات، ج 2، ص 405 - 407.
.[8] همان.
.[9]  علامه شعرانی، ر. ک: حسن زاده آملی، حسن، معرفت نفس، ج 2، ص 307، تهران، علمی و فرهنگی، 1362ش.
.[10]  مولوی، مثنوی، دفتر چهارم.
[11]. ر. ک: مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 6، ص 830، تهران، صدرا.
[12]. ر. ک: الشفاء الطبیعات، ج 2، ص32.
[13]. البته حکیمان دلایل دیگری نیز بیان کردند. ر. ک: پاسخ 114.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها