جستجوی پیشرفته
بازدید
19474
آخرین بروزرسانی: 1391/10/26
خلاصه پرسش
رابطه بین «حکمت عملی و نظری» در فلسفه با «ایمان و عمل صالح» در قرآن چیست؟
پرسش
اگر غایت حکمت نظری را در فلسفه ایمان و غایت حکمت عملی را عمل نیک بدانیم با توجه به تقسیم بندی های حکمت نظری و عملی چه ارتباط هایی بین این دو برقرار است؟
پاسخ اجمالی

وقتی با دیدگاه فلسفه ارسطوئی با معارف قرآن مواجه شویم، طبیعی است که باید ابتدا از طریق فلسفه (حکمت نظری) به اعتقادات و ایمان خود بپردازیم و بعد با تکیه بر این زیربنا با پرداختن به حکمت عملی سعی در تحصیل عمل صالح نماییم. اما وقتی به طور مستقیم با خود قرآن مواجه می شویم، این دو مرحله را جدای از هم نخواهیم یافت، بلکه این دو جنبه کاملا با هم در ارتباط هستند.

 

در این راستا به تفاوت بین فلسفه و قرآن با دقت در تفاوتی که بین عقیده نظری و ایمان وجود دارد می توان پی برد؛ زیرا عقیده و ایده، امری ذهنی و نظری است، اما ایمان امری مربوط به قلب و دل انسان است.

 

پاسخ تفصیلی

حکمت نظری و عملی اصطلاحاتی فلسفی اند که در جای خود تعریف شده اند [1] و اصطلاح ایمان و عمل صالح نیز اصطلاحاتی قرآنی اند که در مورد حقیقت آنها باید به بحث و بررسی پرداخت. بنابراین برای پرداختن به این سؤال، باید دو دیدگاه قرآنی و فلسفی را با هم مقایسه کرد.

 

تقسیم حکمت به عملی و نظری نخستین بار توسط ارسطو انجام گرفته و در فلسفه مشاء ادامه یافته و در علوم اسلامی نیز وارد شده است، ولی قبل از هر چیز باید به این سؤال بپردازیم که آیا تقسیم معارف قرآنی به دو جنبه نظری و عملی به پیروی از تقسیم حکمت به نظری و عملی پذیرفته است.

 

واقعیت این است که جدا کردن عمل و نظر نه تنها در قرآن و معرفت دینی معمول نبوده، بلکه چنین جدایی یک انحراف محسوب شده است. از دیدگاه قرآن کسانی که صرفاً به طور نظری معارف دینی را می دانند در واقع بهره ای حقیقی از این علوم هم ندارند و به بارکشی تشبیه شده اند که بار آنها کتاب است. [2] از دیدگاه روایات و معارف اهل بیت نیز هیچ گاه علمی که با عمل متحد نباشد به عنوان علم الاهی پذیرفته شده نیست. بلکه برعکس برخی بیانات معصومان نشان می دهد که علم قرآن در اثر تقوا، اخلاص و صدق از طرف خداوند افاضه می شود، گو این که این علم برخلاف علوم فنی بعد از عمل است، نه جدای از عمل.

 

از طرفی عمل ظاهری بدون علم الاهی (که از آن در روایات به «معرفت» تعبیر شده) نیز همچون علم ِبدون عمل، هیچ ثمره ای نداشته و از اساس، عمل خالصانه و عمل صالح محسوب نمی شود.

 

بنابراین وجود علم و عمل در قرآن جدایی ناپذیر بوده، نه علم و ایمان بدون عمل، علم و ایمان حقیقی است و نه عمل بدون علم و ایمان، عملی صالح.

 

ولی در علوم ذهنی و فنی و ظنی این گونه نیست، بلکه می توان کاملاً نظر را از عمل به طور جداگانه تصور و تعریف نمود. همچنان که یک کامپیوتر می تواند حاوی تمامی اطلاعاتی باشد که از دیدگاه علوم بشری علم محسوب می شود و این علم هیچ منافات و ارتباطی با عمل ندارد، اما علوم الاهی علومی وجودی هستند که دوگانگی نظر و عمل و ادعا و حقیقت و قالب و محتوا در آن امکان پذیر نیست.

 

بنابراین اساساً تقسیم حکمت به حکمت نظری و عملی یک تقسیم ارسطوئی و یونانی بوده و صرفا برای سهولت بحث و گفت وگو و دسته بندی های نظری می تواند کاربرد داشته باشد، اما «حکمت» آن گونه که در قرآن و معارف اهل بیت همچنین در عرفان ذکر شده، پدیده ای تئوریک و ذهنی نیست، بلکه یک امر وجودی و قلبی و محیط بر تمامی جوانب انسان است، اعم از دل و جان و زبان و عمل و کردار و ادعا و ...؛ چرا که ذات این حکمت امری است بنیادی و نه صرفا یک فکر و ایده.

 

اما علوم ذهنی هرچه باشند صرفاً نظری هستند و  اعمالِ بر خاسته از ذهن هم همگی اعمالی فنی هستند نه اعمالی از سر اخلاص و ... و این است که در روایات اهمیت هر فعلی به نیت آن داده شده، نه به قالب ظاهری آن. بنابراین در معارف دینی، خود عمل هم پدیده ای معنوی محسوب شده نه مادی.

 

برای پی گیری رابطه ایمان با حکمت نظری با این سؤال مواجهیم که ایمان، برخاسته از چه بعدی از ابعاد وجودی انسان است؟ آیا ایمان نوعی نظر است که به صورت حصولی در ذهن ایجاد می شود یا حالتی است قلبی و وجودی که نمی تواند برخاسته از علوم حصولی باشد.

 

سؤال این است که اساساً چگونه انسان به خدا ایمان می آورد؟ چگونه انبیای الاهی انسان ها را دعوت به ایمان نموده اند. آیا اول تعلیمات فلسفی را تحت عنوان اعتقادات ارائه دادند و بعد وارد جنبه عملی شدند؟ طبق آیات قرآن روش انبیا در تربیت مردم غیر از این بوده و اساساً معارف الاهی را نمی توان با این شیوه انتقال داد.

 

چگونه حکمت نظری جدای از عمل که فقط با بعد ذهنی انسان سر و کار دارد و مطالب خود را جدای از به اصطلاح حکمت عملی مطرح می کند، می تواند انسان را به ایمان قلبی برساند؟ و حکمت عملی هم جدای از ایمان چگونه می تواند باعث عمل خالصانه شود. و می دانیم که منظور از حکمت عملی در اصطلاح فلسفی همان اخلاق ارسطوئی است که بر اساس فضیلت تعادل، همه اخلاقیات را هماهنگ می کند، اما عمل خالصانه در قرآن تعریف دیگری داشته و عملی است که هیچ شرکی در آن نبوده و فقط برای خدا انجام گرفته است.

 

بنابراین بحث تعادل که در حکمت عملی مطرح شده از عمق لازم برای ایجاد عمل صالح برخوردار نیست؛ چرا که عمل صالحی که باعث نجات انسان است، عملی است که فقط از سر عشق به خدا - که همان ایمان در اصطلاح قرآنی است - صادر می شود.

 

اساساً در قرآن فاصله ای بین ایمان راستین و عمل صالح نیست و بر اساس برخی از تعبیرات، ایمان و ولایت و ... نه تنها تئوریک و نظری محسوب نمی شوند، بلکه خود عظیم ترین پاداش ها را دارند.

 

با این حال وقتی با دیدگاه فلسفه ارسطوئی با معارف قرآن مواجه شویم طبیعی است که باید ابتدا از طریق فلسفه (حکمت نظری) به اعتقادات خود بپردازیم و بعد با پرداختن به حکمت عملی (علم اخلاق ارسطوئی) سعی در تحصیل عمل صالح نماییم. اما وقتی به طور مستقیم با خود قرآن مواجه می شویم، این دو مرحله را جدای از هم نخواهیم یافت، بلکه کاملا در هم ممزوج هستند ضمن این که علم و حکمت و عمل اخلاقی و ... در قرآن و همین طور در عرفان معانی خاص خود را داشته و جدای از هم نمی توانند وجود داشته باشند.

 

 برای مطالعه در این زمینه به بحث تفاوت حکمت و فلسفه نمایه: 9771 (سایت: 9747) مراجعه کنید.

 

بنابراین بعد از این که به تعریف قرآنی ایمان و عمل صالح دست یافتیم، خواهیم دید که رابطه بین این دو رابطه ای متقابل است. و در تمامی مراتبِ ایمان و درجات سیر و سلوک، این دو در راستای هم می باشند و تفکیک بین آنها فقط از باب سهولت در بیان و تدوین و دسته بندی مطالب انجام گرفته است.

 

در غیر این صورت هرجا که به جدایی بین نظر و عمل تأکید شده و یا این که ایمان را همان علوم تصوری و عقیده نظری دانسته اند و راه حصول آن را تنها مباحثات و مجادله های فلسفی قلمداد کرده اند، می توان آن را برخاسته از یونانی زدگی فلسفی در تبین معارف دینی دانست.

 



[1] در این باره: حکمت نظری و حکمت عملی، پاسخ 507 (سایت: 548) را مطالعه کنید.

[2] «مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوها کَمَثَلِ الْحِمارِ یَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ». الجمعه، 5.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها