لطفا صبرکنید
2604
تعبیر «الصافنات الجیاد»، تنها یکبار در قرآن کریم و در داستان حضرت سلیمان(ع) به کار رفته است:
«إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشِیِّ الصَّافِناتُ الْجِیادُ»؛[i]
آنگاه که به هنگام عصر، اسبان تیزرو را که ایستاده بودند به او عرضه کردند.
بر اساس آنچه در منابع لغوی و تفسیری بیان شده، «صافنات» جمع «صافنة»، به اسبهایى گفته میشود که هنگام ایستادن بر روى سه دست و پا ایستاده، و یک دست دیگر خود را کمى بلند کرده، تنها نوک جلوی سم آنرا بر زمین میگذارند.[ii] و این حالت مخصوص اسبهاى تیزرو و چابکی است که گویا هر لحظه آماده حرکت هستند.
«جیاد» جمع «جواد»، یعنی تندرو، گویا حیوان هیچگاه از دویدن دریغ نمیورزد.[iii]
بنابر این، «صافنات الجیاد»، یعنی اسبهایی که در حالت توقف و ایستاده، آمادگى خود را براى حرکت نشان میدادند، و در حال حرکت، سریع و تیزپا بودند.
از مجموعه آیه فوق با قرائن مختلف که در اطراف آن وجود دارد، چنین برمیآید که عصر یکروز حضرت سلیمان(ع) از اسبان تیزرو و چابک خود که برای جهاد آماده کرده بود، سان میدید، و سپاهیانش با این اسبها از جلوی او رژه میرفتند. و از آنجا که یک فرمانروای عادل و صاحبنفوذ باید ارتشى نیرومند هم داشته باشد، و یکى از نشانههای مهم قدرت ارتشها در گذشته، اسبهاى تندرو بود، این توصیف در قرآن بعد از ذکر مقام سلیمان(ع) به عنوان بیان یک نمونه از قدرت فرمانروایی او بیان شده است.[iv]
[i]. صاد، 31.
[ii]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 13، ص 248، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 8، ص 740، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[iii]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 740.
[iv]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 19، ص 272، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.