لطفا صبرکنید
4640
- اشتراک گذاری
ارجاع به روانشناس و یافتن «علل» پیدایش ترس، اضطراب و توهم، و یا استفاده از راهکارهای دارویی توسط روانپزشک، تضادی با راهکارهای دینی برای درمان ندارد؛ چراکه خود دین اسلام، رجوع به پزشک را امری مطلوب شمرده است. با این وجود در موارد متعدد، دستورات کلی را بدون نظر گرفتن وضعیت شخصی افراد، به آنها ارائه نموده است.
در اینجا توصیههایی را از مطالب ناب دین اسلام در اختیار شما قرار میدهیم:
نخست باید توجه داشت آرامش، یعنی طمأنینه، تسکین و آسودگی خاطر که در مقابل آن تشویش، توهم، نگرانی و اضطراب است.
از نظر اسلام آرامش و طمأنینه امری واقعی، حقیقتی و دستیافتنی است. در متون دینی ما راههای به دست آوردن آرامش بیان شده است، و همین امر بهترین دلیل بر امکان دسترسی به آن است. علاوه بر این، مطالعه زندگی بزرگانی که به دستورات دین عمل کردهاند و به آرامش درونی رسیدهاند، میتواند ما را به این واقعیت رهنمون سازد که کسب آرامش در زندگی یک شعار نیست و این چیزی است که ما خود میتوانیم با به کار بستن دستورات دینی آنرا در خود احساس و تجربه نماییم.
عوامل پیدایش و ایجاد آرامش
قرآن کریم و روایات عوامل متعددی را برای آرامش بیان نمودهاند که برخی از آنها عبارتاند از:
- ذکر و یاد خدا: در قرآن آمده است: «همانا با یاد الهی قلبها آرام میشود».[1] منظور از یاد و ذکر خدا یعنی اینکه انسان همیشه توجه و یقین داشته باشد که هیچ موجودی در عالم نمیتواند مستقل و جدای از «الله» وجود داشته باشد، تا چه رسد به اینکه بتواند منشأ اثر باشد: «تمام عزت از او است».[2] «و تمام قدرت و ملک و هستی از او است. عزت و ذلت بندگان نیز به دست او است. او بر همه چیز توانا است».[3]
چنین انسانی هیچ نگرانی و خوف و حزنی ندارد؛ چنانکه قرآن میفرماید:
«کسی که دنبال هدایت من باشد او دیگر خوف و نگرانی ندارد».[4]
آری اگر انسان به واقع با تمام وجودش باور داشته باشد که هیچ دگرگونی و قدرتی در عالم نیست، مگر اینکه وابسته به خداوند بزرگ است، و آن گاه با زبان بگوید: «لاحول و لاقوة الا بالله العلی العظیم»، دیگر دغدغه و اضطرابی ندارد.
در همین راستا، رسول خدا(ص) فرمود: ذکر «لاحول ولا قوة الا بالله» شفای از 99 درد است که کمترین آن دردها، غم و غصه است.[5]
یکى از مصادیق کامل ذکر خدا «نماز» است و خدای متعال فلسفۀ نماز را ظهور یاد خدا در دلها بیان کرده است:
«نماز را برای ذکر من و یاد من بپا دار».[6]
کسى که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّکى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل آرامش او شده است. خدای متعال در سورۀ معارج آیۀ 20 درباره اسرار نماز میفرماید:
«طبع انسان در برابر مشکلات و گرفتاریها جزع میکند و اگر خیرى به او رسید، سعى میکند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد، و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بیتابى میکند، صبر را از دست میدهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران دریغ میکند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را کوبیدهاند و فطرت را احیا کردهاند و خاصیت نماز احیاى فطرت است».[7]
از اینرو، نماز و یاد خدا است که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانیها و اضطرابها میشود و باعث آرامش انسان میگردد.
- توکل به خدا: توکل یعنی اینکه انسان وظیفهی خود را در حد توانایی انجام دهد و نتیجهی کارها را به خداوند واگذار نماید. قرآن مجید میفرماید: «کسی که بر خدا توکل کند خداوند او را کفایت میکند».[8]
- دعا و نیایش: دعا مانند باران بهارى است که سرزمین دلها را سیراب میکند و آرامش روانی را بر شاخسار روح و جان آدمى ظاهر میسازد و اعصاب آدمی را تسکین میدهد. انسان در دعا، با خداى خود مناجات میکند و از مشکلاتى که در زندگی او را نگران میکند، به او پناه میبرد. بیگمان، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست میدهد و از تشویش خاطر رهایى مییابد.
یکى از روانشناسان میگوید:
«امروزه یکى از علوم، یعنى روانپزشکى، همان چیزهایى را تعلیم میدهد که پیامبران الهی تعلیم میدادند؛ چرا که پزشکان در زمینهی روانشناسی دریافتهاند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را که موجب اکثر ناراحتیهاى ما است، برطرف میکند».[9]
دعا به درگاه الهى منشأ آرامش روح و روان میشود و درد و غم را از انسان از بین میبرد و انسان احساس میکند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى و پشتیبان او است. امام صادق(ع) میفرماید:
«پدرم، امام باقر(ع) هر وقت امرى او را محزون میکرد، زنان و کودکان را جمع کرده و دعا میکردند».[10]
- رضایت به خواست الهی: اگر انسان باور داشته باشد که خدای متعال همیشه خیرخواه بندگان خود است و به خواست الهی گردن نهد هیچ دغدغهای نخواهد داشت.
- ارتباط و اطاعت از اولیای الهی: خداوند به پیامبرش میفرماید:
«هنگامی که از مردم خمس و زکات دریافت میکنی بر آنها درود فرست؛ زیرا که صلوات تو بر آنها، مایۀ آرامش آنها است».[11]
- توبه: احساس گناه مایۀ خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى میشود. گناهکار احساس پوچى و از دست دادن انگیزهی ادامهی حیات کرده و مضطرب و نگران است. امام علی(ع) در اینباره میفرماید:
«چه بد قلادهاى است قلاده گناهان».[12]
احساس گناه، همواره فکر را به خود مشغول میکند. گناهکار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر او را مضطرب کرده و آرامش را از او سلب میکند. توبه یکى از بهترین راههاى آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است، و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب میگردد.[13]
- ازدواج با همسر مؤمن و نیکوکار: قرآن میفرماید:
«یکی از نشانهها و آیات الهی این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی آفرید تا با او به سکونت و آرامش برسید».[14]
- استراحت در شب: خداوند در قرآن میفرماید:
«او همان کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرامش یابید».[15]
- خوردن غذای سالم و طبیعی: در روایات وارد شده است که خوردن انگور سیاه،[16] غم و غصه را از بین میبرد.
- پاکیزگی و نظافت: در روایات زیادی آمده است که: شستن لباس،[17] شستن سر[18] و... باعث از بین رفتن غم و غصه میشود.[19]
اینها بعضی از عوامل ایجاد آرامش است که در روایات و آیات مطرح شده است.
از سوی دیگر، اگر انسان از چیزهایی که مانع آرامش است، و برای انسان پریشانی خاطر میآورد دوری کند، زمینهی رسیدن به حالت طمأنینه و آرامش را فراهم کرده است.
بعضی از عوامل از بین رفتن آرامش در روایات
- دلبستگی به دنیا: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«رغبت و علاقه به دنیا موجب غم و حزن انسان است و زهد و بیرغبتی به دنیا موجب راحتی قلب و بدن است».[20]
در همین راستا امام خمینی(ره) و با توجه به روایات به فرزندشان فرمود: «... من آنچه ملاحظه کردم و مطالعه در حال قشرهای مختلف نمودم، به این نتیجه رسیدهام که قشرهای قدرتمند و ثروتمند، رنجهای درونی و روانی و روحیشان از سایر اقشار بیشتر و آمال و آرزوهای زیادی که به آن نرسیدهاند بسیار رنجآورتر و جگرخراشتر است... آنچه مایۀ نجات انسانها و آرامش قلوب است، وارستگی و گسستگی از دنیا و تعلقات آن است که با ذکر و یاد دایمی خدای تعالی حاصل میشود».[21]
- طمع و چشمداشت به مال مردم: پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«کسی که به مال دیگران طمع و چشم، داشته باشد حزن و اندوهش طولانی خواهد شد».[22]
- حسادت: امام علی(ع) فرمود:
«غیر از حسود ظالمی را ندیدم که شبیهترین کس به مظلوم باشد؛ زیرا دارای قلبی غصهدار و حزنی پیوسته است».[23]
- شک و عدم رضایت: رسول خدا(ص) فرمود:
«همانا که خداوند با حکمت و فضلش، راحتی و شادی را در یقین و رضا قرار داد، و غصه و ناراحتی را در شک و نارضایتی نهاده است».[24]
[1]. رعد، 28. «الا بذکر الله تطمئن القلوب».
[2]. نساء، 139. «ان العزة لله جمیعاً».
[3]. آل عمران، 26. «قُلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ».
[4]. بقره، 38. «فمن تبع هدای فلاخوف علیهم...».
[5]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله، المستدرک علی الصحیحین، محقق، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1، ص 727، ح 1990، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[6]. طه، 114.
[7]. جوادى آملى، عبدالله، اسرار عبادات، ص 41، انتشارات الزهرا، چاپ چهارم، 1372ش.
[8]. طلاق، 3. «و من یتوکل علی الله فهو حسبه».
[9]. ر. ک: مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 645، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[10]. قمى، شیخ عباس، سفینة البحار، ج 1، ص 447، کتاب فروشی سنائی.
[11]. توبه، 103. «... إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ...».
[12]. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم، ص 185، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش.
[13]. نجاتى، محمد عثمان، قرآن و روان شناسى، ص 376، مشهد، آستان قدس رضوى، 1373ش.
[14]. روم، 2.
[15]. یونس، 67. «هُوَ الَّذی جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فیهِ و ...».
[16]. «عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ شَکَا نَبِیٌّ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ إِلَى اللَّهِ الْغَمَّ فَأَمَرَهُ بِأَکْلِ الْعِنَبِ». بحارالانوار، ج 73، ص 323.
[17]. قال علی(ع): «غسل الثیاب یذهب بالهم و الحزن». بحارالانوار، ج 76، ص 84.
[18]. قال الصادق(ع): «من وجد هما فلایدری ما هو فلیغسل رأسه». بحار الانوار، ج 76، ص 323.
[19]. ر. ک: «نقش پاکیزگی در کسب محبت خدا»؛ «نظافت و ژولیدگی در تعالیم دینی».
[20]. قال رسول الله(ص): «الرغبة فی الدنیا تورث الغم و الحزن، و الزهد فی الدنیا راحة القلب و البدن». بحارالانوار، ج 73، ص 91.
[21]. موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، وعده دیدار، نامه 26/4/1363.
[22]. قال رسول الله(ص): «من نظر الی ما فی ایدی الناس، طال حزنه و دام اسفه». بحارالانوار، ج 77، ص 172.
[23]. همان، ج 73، ص 256.
[24]. همان، ج 77، ص 61.