لطفا صبرکنید
1566
همانگونه که در پرسش آمده، خدای متعال در ابتدای سورهی غاشیه خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ الْغاشِیَةِ»؛ آیا از داستان غاشیه خبر داری؟!
«غاشیه» در لغت به معناى چیزی است که همه جا را بپوشاند و فرابگیرد و در این آیه، کنایه از روز قیامت است.[1]
این آیه یک جملهی استفهامى خطاب به پیامبر(ص) است؛ اما نه به منظور سؤال جدى؛ زیرا بهیقین آنحضرت از وقوع قیامت و بسیاری از جزئیات آن آگاه بود؛ بلکه طرح این موضوع به صورت پرسش تنها برای نشاندادن اهمیت موضوع است.[2]
«حدیث» به معناى پیش آمد بیسابقه، یا به معناى مصدرى(حدوث)، یا به معنای (حادثه) بوده، و مضافی در آن به تقدیر گرفته شده است؛ یعنی آیا خبر حادثه به شما رسیده است؟!
در این صورت، اضافهشدن «حدیث» به «الغاشیه» نیز از باب «اضافه موصوف به صفت» است. گویا اکتفا به وصف کوتاه «الغاشیه»، براى این است که چگونگى و خصوصیات آنرا نمیتوان دریافت؛ بلکه تصویرى که از این حادثهی بزرگ میتوان ارائه نمود، همین است که همه کس و همه چیز را فرامیگیرد و میپوشاند.[3]
به هر حال، کلمه «الغاشیة» میتواند اشاره به حوادث نهایى جهان، و پیشدرآمد قیامت، یعنی نفخ صور دوم باشد؛[4] از این جهت که سراسر زمین و آسمانها را فرامیگیرد، و اندیشهها را پر از هراس و وحشت مینماید، و همه چیز را از یاد میبرد. همچنین میتواند عذابى باشد که در قیامت، ساکنان دوزخ را فرامیگیرد، و درهای رحمت و خیر و نجات را به روى آنان میپوشاند. مایهی این عذاب همان کفر و ظلم و گناه است. همهی این حوادث و تحولاتى که از اندیشهی بشر دور و برتر است، معلول اراده قاهرانه خداوند، و قسمتى هم مربوط به دستاورد و اعمال انسان است.[5]
بنابر این، نظر اکثر مفسران آن است که غاشیه در این آیه، به معنای قیامت بوده، و حدیث غاشیه داستان حوادث و اتفاقات بزرگ آنروز است.[6]
تفسیر دیگر آن است که منظور از غاشیه، آتشی در دوزخ است که چهرههاى کفّار را در قالب عذاب و شکنجه فرامیگیرد. شبیه آنچه که خدای تعالی در جایی دیگر و با استفاده از همین ریشه لغوی فرمود:
«تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ»؛[7] چهرههاى ایشان را آتش فرامیگیرد و میپوشاند.[8]
البته اختصاص «غاشیه» به عذاب دوزخیان، سازگاری چندانی با ادامه آیه ندارد؛ زیرا در ادامه میخوانیم که چهرههایی هنگام رخداد غاشیه (و بعد از آن)، خرّم و خوشحالاند. «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ».
به همین دلیل، تفسیر آن با روز قیامت و حسابرسی، با مجموعه آیات پیرامونی سازگاری بیشتری دارد.
اما اینکه چرا آنروز را غاشیه نامیدند، شاید برای آن باشد که در آنروز عذاب به صورت دفعی کفار را فرامیگیرد و بر آنها فرود میآید؛ یعنی حوادث وحشتناک آن، ناگهان همه را زیر پوشش خود قرار میدهد.[9]
احتمال دیگر آن است که چون فراگیری آن گسترده است و خلق اولین و آخرین در آنجا جمعاند، از این جهت قیامت را غاشیه نامیدهاند.[10]
در پایان باید گفت؛ آنچه مسلم است، واژه «غاشیه» ناظر به فراگیر بودن است، چه فراگیری حسابرسی برای همه انسانها از ابتدا تا انتها، چه فراگیری عذاب برای دوزخیان و چه فراگیری پاداش رفتار نیک برای بهشتیان!
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 607، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. ر. ک: قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 25، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 342، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 273، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[3]. الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 26؛ طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، ج 4، ص 28، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ چهارم، 1362ش.
[4]. الجامع لأحکام القرآن، ج 21، ص 26.
[5]. پرتوى از قرآن، ج 4، ص 28- 29.
[6]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 273.
[7]. ابراهیم، 50.
[8]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 725، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[9]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 15، ص 115، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 26، ص 414، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[10]. مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 15، ص 115.