جستجوی پیشرفته
بازدید
274
آخرین بروزرسانی: 1403/07/17
خلاصه پرسش
آیا بعد از جریان دوات و قلم، پیامبر اسلام(ص) هنگام احتضار و در جلسه‌ای محرمانه با امام علی(ع)، سلمان، ابوذر و مقداد به خلافت ائمه(ع) تصریح کرد؟
پرسش
در حدیث سلیم تصریح شده است که بعد از رفتن مردم، عده‌ای از اصحاب خاص؛ مانند سلمان، ابوذر و مقداد به همراه علی(ع) نزد پیامبر(ص) ماندند و آن‌حضرت به خلافت امیرالمومنین(ع) و فرزندان ایشان تصریح کردند. آیا این روایت صحیح است؟
پاسخ اجمالی

این‌که برخی مانع نگارش وصیت رسول الله(ص) در اواخر عمر حضرتشان شده‌اند، موضوعی است که فریقین آن‌را پذیرفته‌اند.

امام بخاری در صحیح خود که از معتبرترین منابع حدیث اهل‌سنت به شمار می‌آید، از ابن عباس چنین روایت می‌کند:

«نزدیک وفات پیامبر(ص) بود که عده‌ای از جمله عمر بن خطاب در منزل پیامبر(ص) حاضر بودند، حضرت(ص) فرمود: قلم و کاغذی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید!

عمر بن خطاب گفت: درد بر پیامبر(ص) غلبه کرده، کتاب خداوند نزد ما است که ما را بس است!

خاندان پیامبر(ص) و افرادی که در خانه‌شان بودند، با شنیدن این سخن دچار اختلاف شده و برخی سخن عمر را پذیرفته و عده‌‌‌ای هم مخالف وی بودند. چون درگیری میان آنان گسترش یافت، پیامبر(ص) فرمود: از بالین من دور شوید زیرا شایسته نیست نزد من مشاجره و نزاع شود».[1]

این روایت در منابع متعدد حدیثی اهل‌سنت نقل شده است.[2] اما نکته قابل توجه این است که بیشتر منابع اولیه حدیثی شیعه به نقل این روایت نپرداخته‌اند و قدیمی‌ترین کتاب شیعی که به این ماجرا اشاره کرده کتاب سلیم بن قیس هلالی است.

این کتاب، علاوه بر اصل موضوع(درخواست قلم و کاغذ) به مطلبی که پیامبر(ص) در صدد بیان آن بود نیز پرداخته است.

سلیم این داستان را ضمن بیان گفت‌وگوهایی که بین طلحه و امام علی(ع) رخ داد، آورده و چنین نقل می‌کند که آن‌حضرت خطاب به طلحه فرمود:

«اى طلحه، آیا هنگامى که پیامبر(ص) ورقه‌‌ای خواست تا در آن چیزى بنویسد که امت گمراه نشوند و اختلاف نکنند و رفیق تو(عمر) آن سخنش را گفت که: «پیامبر خدا هذیان می‌گوید»! ... تو آن‌جا نبودی؟!

طلحه گفت: آرى! در آن مجلس حضور داشتم!

امام(ع) فرمود: وقتى شما مجلس پیامبر(ص) را ترک کردید، حضرتشان به آنچه می‌خواست در ورقه نوشته و حاضران را بر آن شاهد گیرد، مرا آگاه کرد، زیرا جبرئیل او را آگاه کرده بود که خداوند عز و جل می‌داند که این امت دچار اختلاف خواهند شد. سپس ورقه‌‏اى خواست و آنچه می‌خواست در ورقه بنویسد را بر من املاء نمود و سه نفر از شخصیت‌ها سلمان، ابوذر و مقداد را بر آن شاهد گرفت.

پیامبر(ص) در سخن خود، از امامان هدایت که خداوند به اطاعت آنان تا روز قیامت امر نموده یاد کرد. اوّل نام مرا برد و سپس نام این پسرم -و دستش را به امام حسن(ع) نزدیک کرد، سپس امام حسین(ع) و بعد نه نفر از فرزندان این پسرم -یعنى امام حسین(ع)-. اى ابوذر و اى مقداد، آیا چنین نبود؟!

ابوذر و مقداد برخاستند و گفتند: ما بر این مطلب شهادت می‌دهیم.

طلحه گفت: به خدا قسم از پیامبر(ص) شنیدم که در باره ابوذر می‌فرمود: «آسمان سایه نیفکنده و زمین حمل نکرده صاحب زبانى راست‌گوتر از ابوذر و نیکوکارتر نزد خداوند». و من شهادت می‌دهم که این دو جز به حق شهادت ندادند، و تو(اى على) نزد من از این دو راست‌گوتر و مقدّم‌تری ...».[3]

گفتنی است که صحت و سقم این روایت وابسته به پذیرش اعتبار کتاب سلیم بن قیس است که در دیگر پاسخ‌های سایت به آن پرداخته‌ایم.[4]


[1]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 1، ص 34، ح 114، باب کتابه العلم، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق. ر. ک: منع از نوشته شدن وصیت پیامبر(ص)

[2]. ر. ک: سند حدیث قلم و دوات؛ مقصود پیامبر  در حدیث قلم و قرطاس؛ پیرامون حدیث قلم و دوات

[3]. «یَا طَلْحَةُ أَ لَسْتَ قَدْ شَهِدْتَ رَسُولَ اللَّهِ ص حِینَ دَعَا بِالْکَتِفِ‏ «بصحیفه» لِیَکْتُبَ فِیهَا مَا لَا تَضِلُّ الْأُمَّةُ وَ لَا تَخْتَلِفُ فَقَالَ صَاحِبُکَ مَا قَالَ إِنَّ نَبِیَّ اللَّهِ یَهْجُرُ فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثُمَّ تَرَکَهَا قَالَ بَلَى قَدْ شَهِدْتُ ذَاکَ قَالَ فَإِنَّکُمْ لَمَّا خَرَجْتُمْ أَخْبَرَنِی [بِذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ] بِالَّذِی أَرَادَ أَنْ یَکْتُبَ فِیهَا وَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْهَا الْعَامَّةُ فَأَخْبَرَهُ جَبْرَائِیلُ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ عَلِمَ مِنَ الْأُمَّةِ  الِاخْتِلَافَ وَ الْفُرْقَةَ  ثُمَّ دَعَا بِصَحِیفَةٍ فَأَمْلَى عَلَیَّ مَا أَرَادَ أَنْ یَکْتُبَ فِی الْکَتِفِ وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِکَ ثَلَاثَةَ رَهْطٍ سَلْمَانَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ الْمِقْدَادَ وَ سَمَّى مَنْ یَکُونُ مِنْ أَئِمَّةِ الْهُدَى الَّذِینَ أَمَرَ اللَّهُ بِطَاعَتِهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَسَمَّانِی أَوَّلَهُمْ ثُمَّ ابْنِی [هَذَا وَ أَدْنَى بِیَدِهِ إِلَى‏]  الْحَسَنِ ثُمَّ الْحُسَیْنِ ثُمَّ تِسْعَةً مِنْ وُلْدِ ابْنِی هَذَا یَعْنِی الْحُسَیْنَ کَذَلِکَ کَانَ یَا أَبَا ذَرٍّ وَ أَنْتَ یَا مِقْدَادُ فَقَامُوا وَ قَالُوا نَشْهَدُ بِذَلِکَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ طَلْحَةُ وَ اللَّهِ لَقَدْ سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص یَقُولُ لِأَبِی ذَرٍّ مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَى ذِی لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ وَ لَا أَبَرَّ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنَّهُمَا لَمْ یَشْهَدَا إِلَّا عَلَى حَقٍّ وَ لَأَنْتَ أَصْدَقُ وَ آثَرُ عِنْدِی مِنْهُمَا ثُمَّ أَقْبَلَ ع عَلَى طَلْحَةَ...». هلالى، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج ‏2، ص 658- 659، قم، الهادى، چاپ اول، 1405ق.

[4] . ر. ک: سلیم بن قیس، اعتبار کتاب سلیم، احادیث شیعه.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها