لطفا صبرکنید
112
- اشتراک گذاری
«لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاع»؛[1](کسى که دستورش اجرا نشود، گویا اندیشهای ندارد).
این اصطلاح و یا ضرب المثل بدین معنا است که یک اندیشه و یک طرح و برنامه تنها زمانی مفید و اثرگذار خواهد بود که به مرحله اجرا درآمده باشد و عملیاتی شود، و گرنه بهترین اندیشهها و دقیقترین طرحها و برنامهها اگر به هر دلیلی به مرحله اجرا درنیاید و تنها در ذهن و زبان و کاغذ بماند، هیچ فایدهای برای آن متصور نخواهد بود.
در منابع تاریخی و روایی، چنین عبارتی را برای نخستین بار[2] از زبان امام علی(ع) و در خطبهای پیرامون جهاد مشاهده میکنیم.
حضرتشان در این خطبه ضمن گلایه از قریش میفرماید:
به من خبر رسید گروهی از آنان میگویند على بن ابیطالب با آنکه فردی شجاع است؛ اما آگاهی و تخصص چندانی در امور نظامی ندارد!
سپس با تعجب ادامه میدهد:
خدا پدرشان را بیامرزد! آیا در میان آنها کسى رزمدیدهتر از من وجود دارد که زودتر از من پا به میدانهای نبرد گذاشته باشد؟! من کمتر از 20 سالم بودم که فنون رزمی را میآموختم و اکنون عمرم از 60 سال نیز گذشته است!
البته کسی که مردم از او فرمان نمیبرند، طرحهایش نیز بر زمین خواهد ماند!(لا رأی لمن لا یطاع)
این سخن بیانگر این حقیقت است که هر حاکم و زمامدار، یا هر فرمانده و یا هر فردی که مسئولیتی دارد، اگر زیردستانش فرمانبردارش نباشند، در نگاه ابتدایی به نظر میرسد که او بدون طرح و برنامه است، اما در واقع ممکن است که طرحهایش دقیق و برنامهریزیهایش درست باشد؛ اما واضح است تا زمانی که دیگران از او اطاعت نکنند، نمیتواند آنها را با موفقیت به مرحله اجرا در آورد.
این همان گلایهای است که امام علی(ع) در مورد افرادی میکند که به ظاهر تحت زمامداری حضرتشان بودند؛ اما در عمل به فرمان و توصیههای ایشان گردن نمینهادند.
در منابع مختلف، این سخن با مقداری تفاوت نقل شده است:
«لَا أَمْرَ لِمَنْ لَا یُطَاعُ»(کسیکه دستورش اطاعت نشود،امر و فرمانش بیفایده است)[3]
«لا إمرة لمن لا یطاع»(کسیکه دستورش اطاعت نشود، گویا حکومت در دستان او نیست) [4]
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 6، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. فیض کاشانی، محمد محسن، الوافی، ج 15، ص 49، اصفهان، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی(ع)، چاپ اول، 1406ق.
[3]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 280، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 1، ص 174، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[4]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 19، ص 36، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.