لطفا صبرکنید
38449
- اشتراک گذاری
عزاداری برای امام حسین (ع) از برترین عبادات است و انجام هر کاری که در عرف عزاداری محسوب می شود، جایز است، مگر این که واقعاً ضرر قابل ملاحظه ای داشته باشد، یا موجب وهن شیعه و مکتب اهل بیت (ع) شود و سینه زنی مصداق هیچ یک از این امور نیست. بنابراین، چنین عملی منعی ندارد و سینه زنی در رثای آن امام همام (ع) مستحبّ است.
عزاداری برای امام حسین (ع) از برترین عبادات است و انجام هر کاری که در عرف عزاداری محسوب می شود، جایز است مگر این که واقعاً ضرر قابل ملاحظه ای داشته باشد، یا موجب وهن شیعه و مکتب اهل بیت (ع) شود و سینه زنی مصداق هیچ یک از این امور نیست. بنابراین، چنین عملی منعی ندارد و سینه زنی در رثای آن امام همام (ع) مستحبّ است. [1]
برای اطلاع بیشتر درباره احکام عزاداری امام حسین (ع) به نمایه های «آغاز عزاداری امام حسین (ع) پاسخ 3914 (سایت: 4197) »، «نقش عزاداری امام حسین (ع) پاسخ 2302 (سایت: 2518) »، «جواز عزاداری امام حسین و روایات، پاسخ 7184 (سایت: 7443) » و «عزاداری امام حسین (ع) مایه حیات جامعه، پاسخ 348 (سایت: 352) » که در همین سایت موجود است مراجعه نمایید.
علاوه بر پاسخ های موجود در سایت در رابطه با زدن بر سر و سینه نیز روایاتی موجود است، از جمله: راوی می گوید: وقتى امام کاظم (ع) را دستگیر کردند که ببرند آن حضرت به فرزند خود امام رضا (ع) دستور داد که تا او زنده است، هر شب در ورودی منزل بخوابد تا خبر او برسد.
می گوید: «ما هر شب بستر امام رضا (ع) را مىانداختیم وی پس از شام مىآمد و در آن جا مىخوابید و صبح به منزلش بر مىگشت. چهار سال بر این منوال گذشت تا این که در یکى از شب ها بستر او را انداختیم، اما او به شیوه همیشه برای خوابیدن نیامد و این موضوع، موجب ترس و نگرانی اهل خانه شد، فرداى آن شب آن حضرت به خانه آمد و نزد خانواده پدرش رفت و امّ احمد را خواست و به او گفت: آن امانتى که پدرم به تو سپرده بیاور، امّ احمد به مجرد شنیدن این سخن شیون کرد و سیلى به چهره زد و گریبان درید و گفت: به خدا آقاى من مرده است، امام رضا (ع) به او فرمود: سخنى در این باره مگو و اظهارى مکن، تا خبر به والى برسد ...». [2]
گرچه در این روایت، آن فردی که شیون کرد و سیلى ب چهره زد و گریبان چاک کرد امام (ع) نبود، امّا نکته قابل تأمل این است که با توجه به این که این کار در حضور امام معصوم (ع) صورت پذیرفت ولی حضرتش از آن نهی نفرموده و او را از این کار باز نداشت، چنین سکوتی، تقریر و تأیید [3] معصوم محسوب می شود که برای دیگران حجت است.
روایات دیگری نیز وجود دارد که ناظر بر آن است که اهل بیت (ع) در مصیبت ها گریبان چاک می زدند. این موضوع از امام عسکری (ع) [4] و نیز حضرت زینب (س) [5] نقل شده است.
در پایان نظر تعدادی از مراجع را در این مورد بیان می کنیم.
دفتر حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی):
لطمه زدن در عزادارى اگر ضرر قابل توجهى بر بدن داشته باشد و موجب وهن مذهب یا مؤمنین یا مراسم عزادارى معصومین «علیهم السلام» باشد، جایز نیست و در هر حال بهتر است مؤمنین مراعات شؤون عزادارى معصومین «علیهم السلام» بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین «علیه السلام» را بنمایند.
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
عزادارى خامس آل عبا (علیه السلام) از مهمترین شعائر دینى، و رمز بقاء تشیّع است، و باید هر چه باشکوه تر برگزار گردد. امّا لازم است از تمام کارهایى که آسیب به بدن مى رساند، یا موجب وهن مذهب مى گردد، جدّاً اجتناب شود، اما سینه زنی معمولی که آسیبی به بدن نمی رساند اشکال ندارد.
دفتر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
چنانچه ضرر معتد به نداشته باشد فی نفسه مانعی ندارد.
پاسخ حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته) به این شرح است:
عزاداری برای حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) از برترین عبادت است و انجام هر کاری که در عرف عزاداری محسوب می شود، جایز است؛ مگر این که واقعاً ضرر قابل ملاحظه ای داشته باشد یا موجب وهن شیعه و مکتب اهل بیت علیهم السلام گردد و سینه زنی مصداق هیچیک از این امور نیست. بنابراین، منعی ندارد و در رثای آن امام همام علیه آلاف التحیة و السلام مستحب است.
لینک به سایت استفتاءات (کد 982).
[1] . پاسخ آیت الله هادوی تهرانی به سؤال مذکور. همچنین آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ به این سؤال فرمود: چنان چه ضرر معتدّبه نداشته باشد فی نفسه مانعی ندارد.
[2] . کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 1، ص381 و 382، دار الکتب الإسلامیة تهران، 1365 هـ ش.
[3] . سنت عبارت است از: فعل، قول و تقریر معصوم (ع).
[4] . مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 50، ص 191،مؤسسة الوفاء، لبنان، 1404 هـ ق؛ کشى، محمد بن عمر، رجال کشى، ص 480، انتشارات دانشگاه مشهد، 1348 هـ ش.
[5] . سید على بن موسى بن طاوس، اللهوف، ص 178 و 179، انتشارات جهان، تهران، 1348 هـ ش.