لطفا صبرکنید
23672
- اشتراک گذاری
این آیه یکی از آیاتی است که برای اثبات حرمت رشوه مورد استناد واقع شده است؛ به این بیان:
1. از جهت لغوی، «سحت» به معنای نابودی، از بین بردن و تباه شدن است. و حرام، به جهاتی مانند دنبال داشتن عذاب و نابودی، برکت نداشتن، سلب مروّت و ... سحت نامیده شده و رشوه نیز طبق روایات، یکی از مصادیق سحت و مال حرام است. پس، معنای سحت، عبارت از هر آن چیزى است که کسب مال با استفاده از آن حلال نباشد.
2. با توجه به روایات فراوانی که از ائمه اطهار (ع) در تفسیر این آیه شریفه وارد شده، برای سحت مصادیقی را می توان بیان کرد که مصداق مهم آن، رشوه است؛
از امام صادق (ع) درباره سحت پرسیده شد و آن حضرت فرمود: سحت به معنای رشوه در حکم است.
3. با توجه به موارد فوق، فقها و مفسّران در حرمت رشوه به این آیه استناد کرده اند.
در فقه اسلامی، اجمالا حرمت رشوه پذیرفته شده است.
«سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ أَکَّالُونَ لِلسُّحْت»؛ [1] یکی از آیاتی است که برای اثبات حرمت رشوه مورد استناد فقها و مفسّران قرار گرفته؛ یعنی آنها بسیار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تکذیب کنند، مال حرام فراوان مى خورند.
آیه ذکر شده در وصف علمای یهود بوده که یکی از ویژگی های آنها، رشوه خواری بود. مراد از کلمه «سحت» رشوه بوده و علمای یهود از مردم رشوه می گرفتند تا حکم خدا را تغییر دهند. [2]
کلمه «سُحت» (به ضمّ سین) از «سَحت» (به فتح سین) به معنای نابودی، از بین بردن و تباه شدن است. [3] و حرام، به جهاتی مانند دنبال داشتن عذاب و نابودی، برکت نداشتن، سلب مروّت و ... سحت نامیده شده است. [4]
پس، معنای سحت، عبارت است از: هر آن چیزى که کسب کردن از آن حلال نباشد؛ [5] و به تعبیری، حرام باشد.
با توجه به روایات فراوانی که از معصومان (ع) در تفسیر این آیه شریفه وارد شده، برای سحت مصادیق مختلفی را می توان در نظر گرفت [6] که مصداق مهم آن، رشوه است.
از امام صادق (ع) درباره سحت پرسیده شد و آن حضرت فرمود: سحت به معنای رشوه در حکم است. [7] و حتی طبق حدیثی از آن حضرت، رشوه در حکم، کفر به خداوند محسوب می شود. [8]
چون کارهای زشت و ناپسند در رشوه در حکم وجود دارد و هر رشوه ای که به قصد ابطال حق و احقاق باطل انجام شود، مستلزم چندین کار ناپسند و حرام؛ مانند دروغ ، شهادت زور، گرفتن مال از دست مستحقّ و دادن آن به غیر مستحقّ، شنیدن شهادت دروغ، بی مروّتی و... است، و چون این همه اعمال ناشایست در رشوه وجود دارد، پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) رشوه را یکی از مهم ترین مصادیق سحت بیان نمودند. [9]
می دانیم که آیه ذکر شده، دلالت بر حرمت سُحت و کسب کردن به آن می کند [10] و به دنبال آن حرمت رشوه که یکی از مهم ترین مصادیق سحت است نیز بر اساس این آیه حرام می باشد.
مفسّران قرآن نیز در تفسیر این آیه سحت را به معنای رشوه می دانند؛ برای نمونه، علامه طباطبائی در ذیل آیه شریفه به بحث و بررسی معنای سحت پرداخته و می نویسد: «اکّالون للسحت، یعنی، چیزی که دینشان را از بین می برد می خورند و پیامبر (ص) فرمود: هر گوشتی که از سحت یا حرام بروید، آتش بدان سزاوارتر است. رشوه نیز سحت نامیده شده است. پس هر مال که از حرام به دست می آید سحت نام دارد و سیاق این آیه شریفه می رساند که منظور از سحت، همان رشوه است». [11]
نکته مهمی که لازم است بیان شود این است که، اگر پرداخت کننده رشوه، به واسطه آن به باطلى برسد، کار حرامی را انجام داده است و اگر در صدد احقاق حقّى باشد که جز با دادن رشوه، رسیدن به آن ممکن نیست، کار حرامی مرتکب نشده، ولی گیرنده رشوه، کار حرامى را انجام داده است. خواه به حق حکم کند یا باطل. به نفع رشوه دهنده حکم کند یا بر علیه او. [12]
برای آگاهی بیشتر نمایه های زیر را مطالعه نمایید:
«حکم پرداخت رشوه»، سؤال 2533 (سایت: 2663) .
«حکم رشوه»، سؤال 6688 (سایت: 6959) .
[1] . مائده، 42.
[2] . طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 341، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[3] . قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، ج 3، ص 237، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371ش؛ مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی فارسی – عربی، ص 72، بی جا و بی تا؛ جزرى، ابن اثیر، مبارک بن محمد،النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ج 2، ص 345، مؤسسه مطبوعاتى اسماعیلیان،قم، چاپ اول، بی تا.
[4] . طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ج 2، ص 204، تحقیق: سید احمد حسینی، کتابفروشى مرتضوی، تهران، چاپ سوم، 1375ش؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 2، ص 41، نشر دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق.
[5] . مجمع البحرین، ج 2، ص 204؛ لسان العرب، ج 2، ص 41؛ حلّى، مقداد بن عبد اللّٰه سیورى،کنزالعرفان فی فقه القرآن، ج 2، ص 12، قم، چاپ اول، بی تا.
[6] . در روایتی از پیامبر اکرم (ص) این موارد از مصادیق سحت شمرده شده است: بهای مردار، سگ، شراب، مهریه زن زناکار ، رشوه در حکم و مزد کاهن. (شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 363، انتشارات جامعه مدرسین، قم، 1413ق).
[7] . عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع): قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ السُّحْتِ فَقَالَ: الرِّشَا فِی الْحُکْمِ (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 5، ص 127، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش).
[8] . الکافی، ج 5، ص 127.
[9] . کنزالعرفان فی فقه القرآن، ج 2، ص 12.
[10] . کاظمی، فاضل، جواد بن سعد اسدى،مسالک الافهام الی آیات الاحکام، ج 3، ص 9، بی جا و بی تا.
[11] . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 5، ص 341.
[12] . کنزالعرفان فی فقه القرآن، ج 2، ص 13.