لطفا صبرکنید
23505
- اشتراک گذاری
از نظر قرآن زن دارای مقام و منزلت بسیار بالایی است. قرآن مرد و زن را از لحاظ خلقت از یک جنس و در اصل گوهر انسانی یکی می داند.
این کتاب آسمانی از زنانی نام می برد که مورد لطف خاص الهی و طرف وحی مقام ربوبی بودند و فرشتگان با آنان سخن می گفته اند و به عنوان نمونه و الگو برای ایمان و مقاومت در راه خدا به مردم معرفی شده اند در این زمینه می توان به آیات مربوط به حضرت مریم (س) و زن فرعون اشاره کرد.
این که مرد در بعضی از خصوصیات و توانایی ها برجسته تر از زن و زن نیز در بعضی از صفات قوی تر از مرد است، دلیل بر قوت یا ضعف هیچ کدام نیست و اصلا مقایسه بین زن و مرد از این جهت نیز درست نیست زیرا همان طور که پدر (مسئول نفقه) بودن مرد اقتضاء می کند که دارای نیروی بدنی بیشتری نسبت به زن باشد همچنین مادر (مسئول رشد و تربیت طفل) بودن زن اقتضاء می کند که دارای احساسات و عطوفت بیشتری نسبت به مرد باشد و این همان عدل است که گفته اند جای گرفتن هر چیز است در جای خودش.
لطیف و ضعیف بودن از امور نسبی و تشکیک پذیر هستند یعنی یک چیز نسبت به چیزی می تواند خشن و قوی به حساب آید اما همان چیز نسبت به چیز دیگر لطیف و ضعیف باشد به عنوان نمونه انسان در منطق قرآن موجودی ضعیف شمرده شده است "خدا مىخواهد بار شما را سبک کند، زیرا آدمى ناتوان آفریده شده است" اما بدیهی است که همین انسان نسبت به بسیاری از موجودات اطرافش قوی به حساب می آید. پس باید ملاک ها در قضاوت ها تبیین گردد یعنی؛ اگر بر مبنای و ملاکی مثل توانایی جسمی یک موجودی ضعیف تر است ممکن است بر اساس ملاک دیگر مثل توانایی علمی و... قوی تر به حساب آید.
به هر حال زن و مرد دو صنف از انسانند که تفاوت ها و تفاضل هایی نسبت به یکدیگر دارند. آنان از نظر جسمی و شرایط فیزیولوژی متفاوتند، به همین جهت برای انجام وظایف ویژه آفریده شده اند. این تفاوت - نه تبعیض - عین حکمت و برای دوام نسل بشر است و بدان معنی نیست که راه کمال بر زنان بسته شده یا محدود است، یکی از ویژگیهای روحی اساسی زنان روحیه انفعالی و تأثیرپذیری در قبال عواطف و احساسات می باشد لذا زودتر از مردان دست خوش انفعالات نفسانی مثل شادی و نگرانی و گریه و خنده می شوند.
پس خداوند به مقتضای طبیعت و وظایفی که بر عهده ی زن است، لطافت و ظرافتی در وجودش قرار داده تا بتواند جوابگوی مسئولیت هایش باشد و از این روست که زن نسبت به مرد موجودی لطیفتر و ضعیفتر است.
در پاسخ باید نکاتی مورد توجه قرار گیرد:
1. از نظر قرآن زن دارای مقام و منزلت بسیار بالایی است. قرآن مرد و زن را از لحاظ خلقت از یک جنس و در اصل گوهر انسانی یکی می داند.
«ای مردم بپرهیزید و بترسید از خدایی که شما را از نفس واحده آفرید و همسرش را نیز از او خلق کرد و از آن دو مردان و زنان زیادی را آفرید».[1]
از نظر فضیلت و دارا شدن ارزش های والای انسانی و مقام معنوی و توانایی کسب صفات عالیه در تعبیرات قرآن تفاوتی بین زن و مرد دیده نمی شود در این زمینه آیات فراوانی در قرآن مجید وجود دارد در برخی از این آیات، این مضمون به چشم می خورد که: «هر کس عمل شایسته انجام دهد و با ایمان باشد چه زن و چه مرد، حیات پاکیزه دارد و به بهشت می رود و نزد خدا مقرب است.»[2]
در قرآن از مرد به عنوان پدر و از زن به عنوان مادر همواره باهم نام برده شده است و فرزند مکلف گردیده که آنها را احترام بگذارد و بی احترامی ننماید و حتی اگر مشرک بودند با این که توصیه آنها را به شرک نباید بپذیرد ولی در عین حال با آنها به نیکی معاشرت نماید و در همه جا پدر و مادر، یکسان و با هم مورد ستایش قرار گرفته اند.
در مورد ارزش والای انسانی در مورد زن و مرد به این موارد اشاره کرده است: «مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صبر کننده و زنان صبرکننده، مردان فروتن و زنان فروتن، مردان روزه گیر و زنان روزه گیر و ...».[3]
قرآن کریم از زنانی نام می برد که مورد لطف خاص الهی و طرف وحی مقام ربوبی بوده و یا فرشتگان با آنان سخن می گفته اند به عنوان نمونه و الگو برای ایمان و مقاومت در راه خدا به مردم معرفی شده اند. در این زمینه می توان به آیات مربوط به حضرت مریم (س)، مادر حضرت موسی و همسر فرعون[4] اشاره کرد: «پروردگارش او (مریم ) را پذیرفت، پذیرفتنی نیکو و او را تربیت نیکو داد و زکریا را کفیل او کرد. هرگاه که زکریا در معبد بر او وارد می شد، میوه ای مخصوص نزد مریم می یافت و می گفت: این از کجا آمده است؟ می گفت: این از جانب خداوند آمده است که خدای هر که را خواهد روزی بی حساب دهد»[5] و سپس فرمود: «فرشتگان گفتند خداوند تو را برگزیده و پاکت داشته است و از زنان جهان، تو را برگزید».[6]
2. نسبی بودن معنای لطیف و ضعیف
لازم به ذکر است که لطیف و ضعیف بودن ملازم هم نیستند یعنی این طور نیست که هرجا یکی از این دو بود دیگری هم باید کنارش باشد یعنی؛ می شود موجودی خشن باشد اما ضعیف و بالعکس گرچه قابل جمع نیز هستند یعنی موجودی هم لطیف باشد هم ضعیف .
این دو از امور نسبی و تشکیک پذیر هستند یعنی؛ یک چیز نسبت به چیزی می تواند خشن و قوی به حساب آید اما همان چیز نسبت به چیز دیگر لطیف و ضعیف باشد به عنوان نمونه انسان در منطق قرآن موجودی ضعیف شمرده است. "خدا میخواهد بار شما را سبک کند، زیرا آدمى ناتوان آفریده شده است".[7] اما نسبت به بسیاری از موجودات، قوی به حساب می آید. او کارهایی انجام می دهد که بسیاری از موجودات قوی از انجام آن عاجزند، باز قرآن می فرماید: «کسى که علم و دانشى از کتاب داشت گفت: من تخت او (بلقیس) را قبل از آن که چشم بر هم زنى (از یمن) نزد تو (فلسطین) خواهم آورد[8]»[9]! پس باید ملاک ها در قضاوت ها تبیین گردد یعنی؛ اگر بر مبنای و ملاکی مثل توانایی جسمی یک موجودی ضعیف تر است ممکن است بر اساس ملاک دیگر مثل توانایی علمی و... قوی تر به حساب آید و... .
3. زن و مرد اگر چه از یک نوع هستند و هر چه از تکوین و تشریع که برای انسان از جهت انسان بودن ثابت است، برای زن و مرد هر دو ثابت است، اما باید توجه داشت که این دو صنف، تفاوت ها و تفاضل هایی نسبت به همدیگر دارند. آنان از نظر جسمی و شرایط فیزیولوژی متفاوتند، به همین جهت برای انجام وظایف ویژه آفریده شده اند. این تفاوت - نه تبعیض - عین حکمت و برای دوام نسل بشر است و بدان معنی نیست که راه کمال بر زنان بسته شده یا محدود است،ویژگی روحی جدایی ناپذیر زنان روحیه انفعالی و تأثیرپذیری در قبال عواطف و احساسات می باشد لذا زودتر از مردان دست خوش انفعالات نفسانی مثل شادی و نگرانی و گریه و خنده می شوند.
به عبارت دیگر؛ خلقت و سرشت زنان کانون مهر و محبت است این خود نوعی نگرش مثبت و ارزشی، نسبت به مقام زن است. جنبه عاطفی بودن زن ذاتا مانع از تعدیل قوای عقلی و فکری او نیست و زن هم می تواند چون مرد از اعتدال عقل نظری برخوردار باشد و جنبه خرد ورزی و فرزانگی مقهور عاطفه و احساس او نگردد، البته ممکن است که زنان بیشتر از مردان نیاز به تمرین تعدیل عواطف داشته باشند.[10] زن و دختر از آن جا که موجود بسیار لطیفی هستند و به فرمایش حضرت علی (ع) «زن گل خوشبو است»،[11] حساس تر و شکننده تر است و با یک نسیم ممکن است پرپر شود، به همین جهت باید مواظبت ها و مراقبت های خاص خود را داشته باشد.
اینکه مرد در بعضی از خصوصیات و تواناییها برجسته تر از زن است، زن نیز در بعضی از صفات قویتر از مرد است. پس هیچکدام به صورت مطلق قوی یا ضعیف نیستند و اصلا مقایسه بین زن و مرد از این جهت درست نیست زیرا همان طور که پدر (مسئول نفقه) بودن مرد اقتضاء می کند که دارای نیروی بدنی بیشتری نسبت به زن باشد همچنین مادر (مسئول رشد و تربیت طفل) بودن زن اقتضاء می کند که دارای عاطفه بیشتری نسبت به مرد باشد و این همان عدل است که گفتند جای گرفتن هر چیز است در جای خودش.
بله به مقتضای طبیعت و وظایفی که بر عهده زن است خداوند لطافت و ظرافتی در وجودش قرار داده تا بتواند جوابگو باشد
اما با توجه به مطلب مذکور باز هم اگر کسی بخواهد مقایسه ای بین این دو انجام دهد به این نتیجه خواهد رسید که زن نسبت به مرد موجودی لطیفتر و ضعیفتر است.
[1] نساء، 1.
[2] نحل، 97.
[3] احقاف، 150
[4] تحریم، 11 ( و خداوند براى مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهاى براى من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایى بخش!»)
[5] آل عمران، 37.
[6] آل عمران، 42.
[7] نساء، 28.
[8] نمل، 40.
[9] مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 15، 469.(دومین نفر مرد صالحى بود که آگاهى قابل ملاحظهاى از" کتاب الهى" داشت، چنان که قرآن در حق او مىگوید:" کسى که علم و دانشى از کتاب داشت گفت من تخت او را قبل از آنکه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد"!! و هنگامى که سلیمان با این امر موافقت کرد او با استفاده از نیروى معنوى خود تخت ملکه سبا را در یک" طرفة العین" نزد او حاضر کرد:" هنگامى که سلیمان آن را نزد خود مستقر دید زبان به شکر پروردگار گشود و گفت: این از فضل پروردگار من است، تا مرا بیازماید که آیا شکر نعمت او را بجا مىآورم یا کفران مىکنم"؟!
این شخص یکى از نزدیکان با ایمان، و دوستان خاص سلیمان بوده است، و غالبا در تواریخ نام او را «آصف بن برخیا» نوشتهاند، و مىگویند وزیر سلیمان و خواهر زاده او بوده است ) .
[10] همان، ص353.
[11] اصول کافی، ج 5، ص 510، باب اکرام زوجه: «... فان المرأه ریحانه و لیست بقهرمانه... .»