لطفا صبرکنید
18774
- اشتراک گذاری
سعد بن مالک بن سنان، معروف به ابوسعید خُدْری، یکی از بزرگان صحابه به شمار میآمد.[i] پدرش(مالک بن سنان) نیز از اصحاب پیامبر(ص) بود که در جنگ أحد به شهادت رسید.[ii]
ابوسعید خدری از یاران پیامبر اکرم(ص) و اهل فضل و دانش بود که احادیث و اخبار بسیاری از حضرت رسول(ص) از حفظ داشت و نقل کرد،[iii] که از جمله آنها میتوان به حدیث مشهور غدیر در جانشینی امام علی(ع) اشاره کرد.[iv]
ابوسعید میگوید: در جنگ خندق سیزده ساله بودم، پدرم دست مرا گرفته خدمت پیامبر(ص) آورد و عرضه داشت یا رسول الله این فرزند من سطبر بازو و استخوان بندیش قوی و محکم است؛ او را برای میدان جنگ بپذیرید؛ حضرت به جهت کمی سن مرا نپذیرفت، ولی در جنگ بنی المصطلق در سن پانزده سالگی شرکت کردم.[v]
ابوسعید حادثهای را نقل میکند که علاوه بر نقل فضیلت حضرت علی(ع) حکایت از مقام معنوی خود وی میکند؛ میگوید: در مکه خدمت رسول اکرم(ص) بودم که عربی بلند قامت با هیبت و عظمت وارد شد، کمانی به کتف آویخته، جعبه تیری حمایل نمود. عرضه داشت: یا محمد، علی در کجای قلب شما جا دارد؟ رسول خدا(ص) با شنیدن این جمله گریان شد و فرمود: به خدایی که دانه را میشکافد و موجودات را آفرید و زمین را گسترانید، از آقا و بزرگ موجودات پرسیدی، او اول کسی است که روزه گرفت؛ زکات و صدقه داد؛ به دو قبله نماز خواند؛ دو بار بیعت نمود؛ دو مرتبه هجرت کرد؛ دو پرچم را بلند کرد؛ در بدر و حنین پیروز شد؛ آنکه لحظهای خدا را معصیت نکرد. همینکه سخنان حضرت تمام شد عرب ناپدید شد. رسول اکرم(ص) فرمود: آنکه با من صحبت میکرد شناختی؟ عرضه داشتم خدا و رسولش داناترند. فرمود: به خدا سوگند او جبرئیل بود که دربارۀ پسر عمویم این پرسش را نمود تا عهد و پیمانی بر شما باشد.[vi]
ابوسعید در دوازده غزوه از جنگهای پیامبر اسلام(ص) شرکت داشت و در جنگهای زمان خلفا، به خصوص در جنگهای دوران خلافت علی بن ابیطالب حاضر بود.[vii]
در واقعۀ حرّه، یعنی حملۀ وحشیانه لشکر یزید به مدینه منوره جمعی از شامیان به خانه ابوسعید خدری ریختند پرسیدند کیستی؟ گفت ابوسعید خدری یار پیامبر خدا(ص)؛ گفتند پیوسته نام ترا میشنیدیم کار خوبی انجام دادی که در خانه نشسته و با ما جنگ نکردی، اکنون هرچه داری برای ما بیاور؛ گفت به خدا قسم مالی برای من نگذاشتند. شامیان او را اذیت و آزار و شکنجه دادند، محاسن او را کندند. سپس آنچه در خانه یافتند تاراج نمودند.[viii]
امام سجاد(ع) در ارزیابی شخصیت او میفرماید:
ابوسعید خدری از یاران رسول خدا(ص) بود که از راه حق منحرف نشد. او سه روز در آستانه مرگ قرار گرفت، خاندانش او را شستوشو دادند و به جایگاه نمازش منتقل کردند و در آنجا جان سپرد».[ix]
اندیشمندان شیعی دانش رجال، به ستایش ابوسعید پرداخته تا جایی که وی را در میان اصحاب پیامبر(ص) در ردیف سلمان و ابوذر قرار داده و از یاران برگزیده امام علی(ع) برشمرده[x] و او را از پیشتازانی قلمداد کردهاند که با امام علی(ع) بیعت کرده بودند.[xi]
گزارش شده است که ابوسعید در نبرد صفین به همراه و در کنار امام علی(ع) بود و سپس به مدینه بازگشت[xii] و در نبرد نهروان حضور نداشت.[xiii]
البته گزارش دیگری نیز وجود دارد که بر اساس آن، ابوسعید حتی اگر شرکت مستقیم در جنگ نهروان نداشت؛ اما در آن زمان به همراه و در سپاه امام علی(ع) حضور داشت.[xiv]
علاوه بر آنکه تحلیل امام سجاد(ع) از شخصیت او نیز نشانگر آن است که حتی در صورت غیبت او در این نبرد، این غیبت با هماهنگی امام علی(ع) بود.
تاریخ وفات ابوسعید سالهای 63، 64، 65،[xv] و 74 قمری نقل شده است.[xvi] و محل دفن وی مدینه و قبرستان بقیع است.[xvii]
[i]. ر. ک: ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 2، ص 602، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[ii]. عالمی دامغانی، محمد علی، پیغمبر و یاران، ج 1، ص 78 و 79 و 80، بصیرتی، محرم 1386ق؛ ابن اثیر، عزالدین، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، تحقیق، البجاوی، علی محمد، ج 5، ص 142، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق/ 1992م.
[iii]. همان، ج 2، ص 602.
[iv]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 1، ص 103، قم، رضی، چاپ اول، 1375ش.
[v]. پیغمبر و یاران، ج 1، ص 78 و 79 و 80؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 5، ص 142.
[vi]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 40، ص 10، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404.
[vii]. اسدالغابه، ج 5، ص 142.
[viii]. همان.
[ix]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 125، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[x]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات(رجال البرقی)، محقق، مصحح، طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص2 و 3، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق.
[xi]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 38، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[xii]. ابن حبیب، محمد بن حبیب، المحبر، محقق، شتیتر، ایلزه لیختن، ص 291، بیروت، دار الآفاق الجدیدة، چاپ اول، بیتا.
[xiii]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 353، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[xiv]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 6، ص 144، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[xv]. اسدالغابه، ج 5، ص 142.
[xvi]. الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 2، ص 602.
[xvii]. همان.