جستجوی پیشرفته
بازدید
31650
آخرین بروزرسانی: 1393/11/04
خلاصه پرسش
اعضای بدن انسان در روز قیامت چرا و چگونه بر علیه او گواهی می‌دهند؟ آیا این گواهی شامل افرادی نیز خواهد شد که خود به گناهشان اعتراف دارند؟
پرسش
در مورد شهادت اعضا در قیامت چه دلیلی وجود دارد؟ مثلاً افرادی که دلشان در این دنیا به یگانگی خداوند اقرار کرده، شهادت قلب به یگانگی خدا چگونه است؟!
پاسخ اجمالی
1. آنچه از منابع و متون دینی، اعم از آیات و روایات در ارتباط با شهادت اعضا و جوارح در روز قیامت استفاده می‌شود؛ این است که گواهی اعضا عموماً در مورد کافران و گناه‌کاران است، نه مؤمنان. آنانی که آیات خدا را تکذیب نموده، تعالیم انبیا را افسانه پنداشته و از دستورات الهی سرپیچی کرده‌اند؛ چون روز حساب فرا رسد و نامه اعمال خویش را دریافت کنند و نتیجه عملکردشان ‌بینند، آن وقت لب به اعتراض گشوده و منکر اعمال خلاف خویش می‌شوند؛ لذا خداوند برای این‌که به آنها بفهماند آنچه را که در نامه عمل شما آمده، نتیجه رفتار و کردار خود شما است، به اعضا و جوارحی که مرتکب آن عمل شده‌اند، می‌گوید شما بر کرده خویش گواهی دهید: «یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛[1] در آن روز زبان‌ها، دست‌ها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالى که مرتکب می‌‏شدند گواهى می‌‏دهند!
این انکار البته، اگر به اصرار منجر شود، آن وقت خداوند بر زبانشان مهر می‌زند: «الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلى‏ أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»؛[2] امروز بر دهانشان مُهر می‌‏نهیم، و دست‌هایشان با ما سخن می‌‏گویند و پاهایشان کارهایى را که انجام می‌‏دادند شهادت می‌‏دهند.
بنابر این، شهادت عضوهای بدن از آنِ گنه‌کاران است. چنان‌که امام باقر(ع) می‌فرماید؛ شهادت اعضا و جوارح در قیامت برای مؤمنان نیست، بلکه برای گنه‌کارانی است که برایشان عذاب جهنم نوشته شده است. اما مؤمنان نامه عملشان به دست راست آنها داده خواهد شد.‏[3]
این بیان امام(ع) دلیل روشنی است بر این‌که شهادت اعضا ویژه کافران است؛ چرا که مؤمنان بویژه اولیای الهی در برابر اوامر پروردگار تسلیم محض هستند و با پرونده‌ای سرشار از تسلیم و بندگی، اعتراف به عجز در برابر خالق و پروردگار خویش دارند. آن‌گونه که امام سجاد(ع) می‌فرماید: «وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ، وَ لَا فِی عَمَلِی مَا أَسْتَحِقُّ بِهِ عَفْوَکَ، وَ مَا لِی بَعْدَ أَنْ حَکَمْتُ عَلَى نَفْسِی إِلَّا فَضْلُک»؛‏[4] و مرا آنچه سبب آمرزش تو شود، در دست نیست و کارى نکرده‌‏ام که به پاداش آن شایسته عفو تو باشم و چون بدین سان خویشتن را محکوم کرده‌‏ام، دیگر جز فضل و احسان تو پناهى ندارم.
2. اما در موضوع این‌که کیفیت گواهی و شهادت اعضا در قیامت چگونه است؟ مفسران احتمالاتى را مطرح کرده‌اند؛ مانند:
الف. خداوند در آن روز درک و شعور و قدرت سخن گفتن در یک یک اعضا می‌‏آفریند، و آنها براستى سخن می‌‏گویند و این جای تعجب ندارد؛ زیرا همان کسى که این قدرت را در قطعه گوشتى به نام زبان یا مغز آدمى آفرید، می‌‏تواند در سایر اعضا نیز بیافریند.
ب. خداوند آهنگ شهادت را در آنها خلق می‌کند. در حقیقت آهنگ و تکلم از خود خدا است و مجازاً به اعضاء نسبت داده شده است.
ج. اعضاى بدن هر انسانى آثار اعمالى را که در تمام طول عمر انجام داده، مسلماً با خود خواهد داشت؛ چرا که هیچ عملى در این جهان نابود نمی‌‏شود، مسلماً آثار آن روى یک یک اعضاى بدن، و در فضاى محیط باقى می‌‏ماند، آن روز که روز ظهور و آشکار شدن است، این آثار نیز بر دست و پا و سایر اعضا ظاهر می‌‏شود، و ظهور این آثار به منزله شهادت آنها است.[5] اما شهادت زبان‌ها این است که گنه‌کاران وقتى می‌‏بینند انکار براى آنها فایده ندارد، ناچار اعتراف می‌‏کنند.
د. البته احتمال هم دارد که سخن گفتن اعضا به زبان حال باشد؛ به این نحو که هر عضوی که مرتکب گناه شده، حضورش با آن عمل در علم الهی به منزله شهادت زبانی است. البته این احتمال بعید به نظر می‌رسد و با ظاهر آیه سازگاری ندارد.[6]
بنابر آنچه گفته شد، نظریه و احتمال اول که به سخن در آمدن اعضا و جوارح باشد، مناسب‌تر به نظر می‌رسد.
 

[1]. نور، 24.
[2]. یس، 65.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏2، ص 32، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1407 ق.
[4]. على بن الحسین ع، امام چهارم، الصحیفة السجادیة، ص 98، قم، دفتر نشر الهادى،چاپ اول، 1376ش.‏
[5]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏7، ص 211، ج 8، ص 673، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏18، ص 431- 432، تهران، دار الکتب الاسلامیة، 1374ش.
[6]. مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی الأصول و الروضة، محقق، مصحح، شعرانى، ابوالحسن‏ ج ‏8، ص 95، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.‏
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها