لطفا صبرکنید
بازدید
36458
36458
آخرین بروزرسانی:
1393/01/25
کد سایت
fa39170
کد بایگانی
19533
نمایه
علت توصیف شیطان با وصف رجیم
طبقه بندی موضوعی
تفسیر|ابلیس و شیطان
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
شیطان در لغت از شطن به معنای دور شده است. رجیم به معنای رانده شده، وقتی کنار هم ذکر میشوند، آیا به نوعی مترادف محسوب نمیشوند؟
پرسش
شیطان در لغت از شطن به معنای دور شده است. رجیم به معنای رانده شده، وقتی کنار هم ذکر میشوند به نوعی مترادف محسوب نمیشوند؟
پاسخ اجمالی
اینکه دو لفظ، دارای معانی نزدیک به هم بوده و به عنوان صفت در کنار هم قرار گیرند، هیچ خللی در فصاحت کلام ایجاد نخواهد کرد. بلکه با آمدن یک وصف توضیحی، معنای آن تأکید نیز خواهد شد. با اینحال برای فهم دقیق معنا، با نگاه تخصصیتر به توضیح معنای این دو کلمه میپردازیم.
در مورد لفظ شیطان و ریشه لغوی آن دو قول در بین اندیشمندان لغت مطرح است. برخی آنرا از ریشه «شطن»، به معنای دور شدن دانستهاند؛ یعنی شیطان بر وزن فیعال به معنای «دور شده از رحمت حق» است. در این فرض شیطان و شاطن در یک معنا بوده و افعال «شیطن و تشیطن» به معنای «مانند شیطان شد» از همین ریشه به دست آمدهاند.[1] از اینرو به هر موجود سرکش از انس و جن و حیوان نیز، شیطان اطلاق میشود.[2]
در مقابل برخی دیگر آنرا از ریشه «شیط» یعنی «از خشم سوخت» دانسته و گفتهاند حرف (ن) در شیطان حرف اصلی نیست. در اینصورت شیطان بر وزن فعلان بوده و مقصود کسی است که از خشم و حسادت سوخت و از سجده به آدم بازماند و خوددارى کرد.[3]
اکثر کتابهای لغت قول دوم را تنها به عنوان یک دیدگاه عنوان کرده و در ذیل «شطن» به بررسی این کلمه پرداختهاند. چنانچه برخی از اندیشمندان لغت مانند ازهری به صراحت قول اول را بهتر دانستهاند.[4]
در مورد کلمه رجیم باید گفت که از ریشه «رجم» است. در معنای حقیقی خود به معنای پرتاب با سنگ (سنگسار) است، ولی در معانی مجازی متعددی؛ مانند دور شدن، لعن و غیره نیز به کار میرود. رجیم نیز به معنای مرجوم بوده و به معنای کسی است که رجم شده است.[5]
اما در مورد اینکه چرا برای شیطان، صفت رجیم آورده شده است، با توجه به معانی حقیقی و مجازی «رجم»، اقوال مختلفی مطرح است:
1. مقصود «مرجوم بالکواکب» باشد، یعنی شیطانی که با شهابها سنگباران شده است.[6]
2. مقصود «مرجوم باللعنة» باشد، یعنی شیطانی که با لعن خدا طرد و دور شده است.[7]
اگرچه این دو معنا قابل جمع هستند؛ ولی با وجود معنای دوم و ترادف نسبی دو کلمه رجیم و شیطان، همچنان فرق ظریفی را نیز در خود جای دادهاند. در حقیقت شیطان به معنای اسم فاعل است؛ یعنی شیطان با آگاهی و اختیار و به واسطه همان تکبر و غرورش، از رحمت خداوند دور شد؛ ولی رجیم به معنای اسم مفعول است، یعنی شیطان به خاطر رفتارش مورد لعن خداوند قرار گرفت و حضرت حق او را از رحمت خود دور نمود.
در مورد لفظ شیطان و ریشه لغوی آن دو قول در بین اندیشمندان لغت مطرح است. برخی آنرا از ریشه «شطن»، به معنای دور شدن دانستهاند؛ یعنی شیطان بر وزن فیعال به معنای «دور شده از رحمت حق» است. در این فرض شیطان و شاطن در یک معنا بوده و افعال «شیطن و تشیطن» به معنای «مانند شیطان شد» از همین ریشه به دست آمدهاند.[1] از اینرو به هر موجود سرکش از انس و جن و حیوان نیز، شیطان اطلاق میشود.[2]
در مقابل برخی دیگر آنرا از ریشه «شیط» یعنی «از خشم سوخت» دانسته و گفتهاند حرف (ن) در شیطان حرف اصلی نیست. در اینصورت شیطان بر وزن فعلان بوده و مقصود کسی است که از خشم و حسادت سوخت و از سجده به آدم بازماند و خوددارى کرد.[3]
اکثر کتابهای لغت قول دوم را تنها به عنوان یک دیدگاه عنوان کرده و در ذیل «شطن» به بررسی این کلمه پرداختهاند. چنانچه برخی از اندیشمندان لغت مانند ازهری به صراحت قول اول را بهتر دانستهاند.[4]
در مورد کلمه رجیم باید گفت که از ریشه «رجم» است. در معنای حقیقی خود به معنای پرتاب با سنگ (سنگسار) است، ولی در معانی مجازی متعددی؛ مانند دور شدن، لعن و غیره نیز به کار میرود. رجیم نیز به معنای مرجوم بوده و به معنای کسی است که رجم شده است.[5]
اما در مورد اینکه چرا برای شیطان، صفت رجیم آورده شده است، با توجه به معانی حقیقی و مجازی «رجم»، اقوال مختلفی مطرح است:
1. مقصود «مرجوم بالکواکب» باشد، یعنی شیطانی که با شهابها سنگباران شده است.[6]
2. مقصود «مرجوم باللعنة» باشد، یعنی شیطانی که با لعن خدا طرد و دور شده است.[7]
اگرچه این دو معنا قابل جمع هستند؛ ولی با وجود معنای دوم و ترادف نسبی دو کلمه رجیم و شیطان، همچنان فرق ظریفی را نیز در خود جای دادهاند. در حقیقت شیطان به معنای اسم فاعل است؛ یعنی شیطان با آگاهی و اختیار و به واسطه همان تکبر و غرورش، از رحمت خداوند دور شد؛ ولی رجیم به معنای اسم مفعول است، یعنی شیطان به خاطر رفتارش مورد لعن خداوند قرار گرفت و حضرت حق او را از رحمت خود دور نمود.
[1]. صاحب، اسماعیل بن عباد، المحیط فی اللغة، ج7، ص293، بیروت، عالم الکتب، 1414ق.
[2]. ابن فارس، احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه، ج3، ص184، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، 1404ق؛ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج5، ص2144، دار العلم للملایین، بیروت، 1376ق.
[3]. [شیطان] گفت: «من از او بهترم؛ مرا از آتش آفریدهاى و او را از گِل آفریدهاى.» سوره ص، 76؛ که نمونه واضح حمیت و غضب شیطان است. چنانچه علی(ع) فرمودند: «در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده کنید. همگان سجده کردند جز ابلیس» که غرور و تکبّر او را گرفت، و بدبختى بر او چیره شد، و به آفریده شدنش از آتش احساس عزّت و برترى کرد، و به وجود آمده از خاک خشکیده را پست و بىمقدار شمرد.»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، ترجمه انصاریان، ص4، قم، دار العرفان، 1388ش.
[4]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج11، ص214، بیروت، 1421ق؛ البته برخی قرائت «الشیاطون» در آیه «وَ ما تَنَزَّلَتْ بِهِ الشَّیاطِینُ» (شعراء، 210)، دلیلی بر قول دوم دانستهاند، ولی در حقیقت ثعلب آن قرائت غلط دانسته و باقی اندیشمندان لغت نیز به آن اعتنایی نکرده اند. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج13، ص238، بیروت، بیتا.
[5]. تهذیب اللغة، ج11، ص49؛ «اصله الرمی بالحجارة».
[6]. چنانچه آیه 5 سوره ملک به آن اشاره دارد: «وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِمَصابیحَ وَ جَعَلْناها رُجُوماً لِلشَّیاطین»؛ همانا ما آسمان دنیا را با چراغهایى آراستیم و آنها را تیرهایى براى راندن شیطانها قرار دادیم.
[7]. «[خدا] گفت: از آن [جایگاه] بیرون رو که بىتردید تو رانده شدهاى؛ و تا روز جزا لعنت من بر تو باد»؛ ص، 77و 78؛ ر. ک: لسان العرب، ج12، ص227.
نظرات