جستجوی پیشرفته
بازدید
85298
آخرین بروزرسانی: 1391/08/22
 
کد سایت fa4386 کد بایگانی 3717 نمایه عوامل تمدد و تقویت اعصاب و روان
طبقه بندی موضوعی دستور العمل ها
اصطلاحات صبر|غضب ، خشم
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
طبق روایات چه چیزی برای تمدد اعصاب و آرامش روانی کسی که عصبی است توصیه شده است؟
پرسش
طبق روایات چه چیزی برای تمدد اعصاب و آرامش روانی کسی که عصبی است توصیه شده است؟
پاسخ اجمالی

اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".

 

راه های مهم کنترل اعصاب، غضب و خشم عبارت اند از:

 

1. پناه بردن به خدا

 

2. وضو گرفتن با آب سرد

 

3. دور کردن اسباب خشم و عصبانیت، از خود

 

4. صبر

 

5. دعا و نیایش

 

6. نماز و یاد خدا

 

صبر، دعا و نیایش، نماز و یاد خدا و توبه ازعواملی هستند که در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، تأثیر بسزایی دارند و در باره نماز باید گفت که نماز که یاد خداست احیاگر روح و روان است و باعث رفع نگرانى‏ها و اضطراب‏ها و آرامش انسان مى‏گردد.

پاسخ تفصیلی

راه‏کارهاى ایجاد آرامش در زندگى فردى و اجتماعی از منظر روایات:

 

در ایجاد آرامش و سکون و طمأنینه، عوامل بسیارى دخالت دارند که به موارد عمده آن اشاره مى‏شود:

 

1. صبر: صبر در لغت، بازداشتن نفس ـ به سبب رسیدن مکروهى به آن ـ از جزع و فزع است.[1] صبر موجب غم‏زدایى و آرامش روان است، چنان‏که امیرمؤمنان على (ع) مى‏فرماید: "با اراده‏هاى صبورانه و حسن یقین، غم‏هاى وارد بر خود را دور ساز".[2]

 

مؤمن با اعتقاد به ثواب و پاداش الاهى براى صبر کردن، با صبورى غم و اندوه را از خود مى‏زداید و آرام مى‏گیرد؛ چرا که اعتقاد دارد: "مانا صابران اجر و پاداش خود را بى‏حساب دریافت مى‏کنند".[3]

 

در مرتبه بالاتر، مؤمن بر این باور است که رحمت الاهى شامل او شده است. از این‏رو، دلیلى بر غمگین بودن نمى‏بیند؛ چه این‏که خداوند متعال مى‏فرماید: "و بشارت بده به استقامت‏کنندگان که هرگاه مصیبتى به آنها رسد، مى‏گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوى او بازمى‏گردیم. اینها همان‏ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان".[4]

 

2. دعا و نیایش: دعا همچون باران بهارى است که سرزمین دل‏ها را سیراب مى‏کند و آرامش روانی را بر شاخسار روح و جان آدمى ظاهر مى‏سازد و اعصاب آدمی را تسکین می دهد. انسان در دعا، با خداى خود مناجات مى‏کند و از مشکلاتى که در زندگی او را نگران کرده، به او پناه مى‏برد. بى تردید، با بازگوکردن مشکلات، حالت آرامش روانى به انسان دست مى‏دهد و از تشویش خاطر رهایى مى‏یابد.

 

یکى از روان‏شناسان مى‏گوید: "امروزه یکى از علوم، یعنى روان‏پزشکى، همان چیزهایى را تعلیم مى‏دهد که پیامبران تعلیم مى‏دادند؛ چرا؟ به علت این که پزشکان در زمینه روان شناسی دریافته‏اند که دعا و نماز و داشتن یک ایمان محکم به دین، نگرانى و تشویش و هیجان و ترس را، که موجب اکثر ناراحتى‏هاى ما است، برطرف مى‏سازد".[5]

 

دعا به درگاه الاهى منشأ آرامش روح و روان مى‏شود و درد و غم را از انسان زایل مى‏سازد و انسان احساس مى‏کند یک پناهگاه قوى و محکم دارد که حامى و پشتیبان او است. امام صادق (ع) مى‏فرماید: "پدرم، امام باقر (ع) هر وقت امرى او را محزون مى‏کرد، زنان و کودکان را جمع مى‏نمودند، پس دعا مى‏کردند".[6]

 

3. نماز: خداوند متعال در قرآن کریم، درمان تمام نگرانى‏ها و اضطراب‏ها را یاد و ذکر خدا معرفى مى‏کند و آرامش‏دهنده قلب‏ها را "توجه به خدا" و یاد او معرفى مى‏نماید، آن جا که مى‏فرماید: "بدانید و آگاه باشید که یاد خدا و ذکر او باعث آرامش دل‏هاست".[7]

 

یکى از مصادیق کامل ذکر خدا "نماز" است و خداوند متعال فلسفه نماز را ظهور یاد خدا در دل‏ها بیان کرده است: "نماز را به خاطر ذکر من و یاد من بپا دار".[8]

 

کسى که دلش با یاد خدا مطمئن و محکم است، آرامش روحى و روانى دارد و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است؛ چون متّکى به قدرت و عظمت الاهى است و انوار الاهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است. خدای متعال در سوره معارج آیه 20 درباره اسرار نماز مى‏فرماید: "طبع انسان در برابر شداید جزع مى‏کند و اگر خیرى به او رسید، سعى مى‏کند انحصارطلب باشد و به دیگران ندهد و اگر رنج و شرّى به او برسد، جزع و بى‏تابى مى‏کند، صبر را از دست مى‏دهد؛ و اگر خیرى به او برسد، از دیگران منع مى‏کند، مگر نمازگزاران؛ اینها طبیعت را کوبیده‏اند و فطرت را احیا کرده‏اند و خاصیت نماز احیاى فطرت است". [9] از این‏رو، نماز و یاد خدا است که احیاگر دل و درون است و باعث رفع نگرانى‏ها و اضطراب‏ها مى‏شود و باعث آرامش انسان مى‏گردد.

 

4 .توبه: احساس گناه مایه خستگى روح است. این احساس باعث سرخوردگى در زندگى مى‏شود. گناه‏کار احساس پوچى و از دست دادن انگیزه ادامه حیات کرده و مضطرب و نگران است. حضرت على (ع) مى‏فرماید: "چه بد قلاده‏اى است قلاده گناهان".[10]

 

احساس گناه، فکر را دایم به خود مشغول مى‏دارد. گناه‏کار همیشه به این فکر است که چگونه خود را از این قلاده رهایى بخشد. این فکر او را مضطرب مى‏سازد و آرامش را از او سلب مى‏نماید. "توبه" یکى از بهترین راه‏هاى آزادى از چنگال احساس گناه است؛ چرا که سبب آمرزش گناه و تقویت امید انسان به رضایت الاهى و بازگشت به سوى خداوند متعال است و به همین سبب، موجب کاهش شدت اضطراب مى‏گردد.[11]

 

راه های کنترل اعصاب:

 

اگر کسی اعصاب خود را کنترل کند، دیگر خشمگین و عصبانی نمی شود، که از آن در آیات و روایات به "کظم غیظ" تعبیر شده است. خداوند متعال یکی از مهم ترین ویژگی های انسان های الاهی و پارسا پیشه را کظم غیظ و عفو از مردم می شمارد و می فرماید: "مؤمنان در هنگام عصبانیت خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم در می گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد".[12]

 

"کظم"، در لغت به معنای بستن سر مشکی است که از آب پر شده باشد و به طور کنایه در مورد کسانی که از خشم و غضب پر می شوند، ولی از اعمال آن خودداری می نمایند، به کار می رود.

 

"غیظ"، به معنای شدت غضب و حالت برافروختگی و هیجان فوق العاده روحی است، که بعد از مشاهده ناملایمات به انسان دست می دهد.

 

حالت خشم و غضب از خطرناک ترین حالات انسان است و اگر جلوی آن رها شود، در شکل یک نوع جنون و دیوانگی و از دست دادن هر نوع کنترل اعصاب خودنمایی می کند و بسیارى از جنایات و تصمیم هاى خطرناکى که انسان یک عمر باید کفاره و جریمه آن را بپردازد در چنین حالى انجام مى‏شود، و لذا در آیه فوق دومین صفت برجسته پرهیزکاران را فرو بردن خشم معرفى کرده است.[13]

 

در قرآن و روایات، هرگز اصل خشم تخطئه نمی شود و خشم های مقدس ستوده می شود. اساساً خشم مقدس یکی از صفات الاهی است که نام های قهار و جبّار حضرتش به آن اشاره دارد. خشمگین شدن و عصبانی شدن اگر متعادل و در راه حق باشد، نه تنها ناپسند نیست، بلکه پسندیده و مورد رضای حق هم خواهد بود.

 

در سیره رسول خدا (ص) به نقل از امیر مؤمنان (ع) آمده است که: آن حضرت برای امور دنیا هرگز عصبانی نمی شد؛ اما هرگاه برای حق غضبناک می شد، احدی را نمی شناخت و خشم پیامبر آرام نمی شد تا این که حق را یاری کند.[14]

 

یک انسان با تقوا فقط در راه حق و به خاطر پایمال شدن حقوق الاهی و حقوق مردم خشمگین می شود و در این مورد هم از مرز ایمان و حدود الاهی خارج نمی شود.

 

قرآن خشم ها و عصبانیت های بی مورد را به دوران جاهلیت نسبت داده و سکون و آرامش را در هنگام خشم ویژه رسول خدا (ص) و مؤمنان می داند و خاطرنشان می کند که این آرامش هم یک موهبت الاهی است؛ همچنان که خشم و تعصبات جاهلی را ره آورد افکار نادرست و عملکرد غلط کافران قلمداد می کند و می فرماید :به خاطر بیاورید (هنگامی را که کافران در دل های خود خشم و نخوت جاهلیت داشتند و در مقابل) خداوند آرامش و سکینه خود را برفرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود".[15]

 

خداوند در این آیه به ما می آموزد که فرهنگ جاهلیت «حمیت»، «تعصب»، «غضب» و خشم جاهلی است؛ ولی فرهنگ اسلام «سکینه»، «آرامش» و «تسلط بر نفس» است.

 

اگر کسی تسلط بر اعصاب و غضب خود داشته باشد، کم کم این عصبانیت مهار می شود. علاوه بر موارد ذکر شده، برای معالجه غضب و عصبانیت موارد زیر بهترین درمان است:

 

الف. برای معالجه غضب و عصبانیت، قبل از هر چیز باید متوجه باشیم که شیطان بر ما مسلط شده است، لذا باید به خدا پناه برد. وقتی که در حضور امام باقر (ع) سخن از غضب به میان آمد، حضرت فرمود: "مانا که مرد خشمگین می شود و تا خود را داخل آتش نکند (و به گناهی دست نیالاید) آرامش نمی یابد و خشمش فرو ننشیند. پس برای این که در هنگام خشم به کارهای ناشایست اقدام نکنید، هرگاه شخصی خشمگین شد اگر ایستاده است فوراً بنشیند تا پلیدی و وسوسه شیطان از او دور شود و هرگاه به خویشاوندش غضب کند، به نزد او برود و بدنش را مس کند؛ چرا که خویشاوند اگر مس شود، آرامش یابد".[16]

 

ب. وضو گرفتن با آب سرد: حضرت نبی اکرم (ص) می فرماید: "نگامی که یکی از شما غضب می کند وضو بگیرد و غسل کند؛ زیرا غضب از آتش است".[17]

 

ج. تفکر در احادیثی که در مدح کظم غیظ و عفو و بردباری و تحمل وارد شده است. مانند این روایت که، حضرت پیامبر اسلام (ص) می فرماید: "رکس غضبش را نگه دارد، خدا او را از عذابش حفظ می کند".[18]

 

د. اسبابی که باعث خشم و عصبانیت می شود، از خود دور کند؛ مثل: دشمنی کردن با کسی، حرص، غرور، تکبر و... .[19]

 



[1] . لسان العرب، مادة صبر؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 613 و 614، انتشارات جاویدان.

[2] . مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج 74، ص 211 ، بیروت، دار احیاء التراث العربى.

[3] . زمر، 10.

[4] . بقره، 155 و  156.

[5] . مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 642 ، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1363شمسی.

[6] . قمى، شیخ عباس، سفینة‏البحار، ج 1، ص 447، از منشورات کتاب فروشی سنائی.

[7] . رعد، 28.

[8] . طه، 114.

[9] . جوادى آملى، عبدالله، اسرار عبادات، ص 41.

[10] . تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غررالحکم، ص 185، تهران، دانشگاه تهران، 1373شمسی.

[11] . نجاتى، محمد عثمان، قرآن و روان‏شناسى، ص 376، مشهد، آستان قدس رضوى، 1373شمسی.

[12] . آل عمران، 134.

[13] . تفسیر نمونه، ج 3، ص 97.

[14] . بحارالأنوار، ج 16، ص 149؛ نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص 236، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ هشتم، 1381.

[15] . فتح،26.

[16] . کلینی، محمد بن یعقوب،الکافی، باب الغضب، ج 2، ص 302.

[17] . الحکم الزاهرة (با ترجمه انصارى)، ص 586؛ شبّر، سید عبدالله، اخلاق، مترجم محمدرضا جباران، ص 250، مؤسسه انتشارات هجرت، چاپخانه سرور، چاپ دوازدهم، 1386.

[18] . بحارالأنوار، ج 70 ، ص 280؛ اخلاق، ص 251.

[19] . معراج السعادة، ص 238.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها