لطفا صبرکنید
18434
- اشتراک گذاری
ما نیز می پذیریم که اصل بنای اسلام برای نجات و تکامل بشر باشد، اما معتقدیم که خداوند کریم، برای اطمینان بیشتر مخاطبان به صداقت و راستی ادعای پیامبران و اولیای الاهی، معجزاتی را نه به عنوان موضوعاتی اصلی، بلکه به عنوان اموری مقدماتی و فرعی در اختیار آنان قرار داده، تا بدین وسیله، آسان تر بتوانند پیام های اصلی خود را منتقل نمایند. بدین ترتیب، وقوع چنین معجزاتی، هیچ منافاتی با رشد و تکامل بشر نداشته، بلکه در همان راستا ارزیابی می شوند.
توجه به این نکته نیز ضروری است که در قرآن کریم ، آیات فراوانی وجود دارد که معجزاتی را به پیامبران الاهی، از جمله پیامبر اسلام (ص) و نیز دیگر اولیای الاهی که پیامبر نیز نبوده اند، منتسب نموده و مردم را به پیروی از آنان فرا می خواند.
در ضمن، معجزات، اموری نیستند که از دیدگاه عقل، محال باشند تا ما به آنها، برچسب هایی همانند خرافه و افسانه بزنیم.
دوست محترم! اولاً: ما این شیوه پرسش را نپسندیده، ثانیاً: نمی دانیم که شما به چه چیزهایی معتقد بوده و نسبت به چه مواردی تردید دارید.
آیا اصل وجود خدا را قبول داشته و یا آن را نیز خرافه می دانید؟!
آیا مسلمان بوده و پیامبر (ص) را فرستاده ای از جانب خداوند می دانید، یا خیر؟!
آیا قرآن را با تمام هماورد طلبی هایش که تا کنون بی پاسخ مانده، معجزه ای انکار ناپذیر می دانید و یا همانند برخی معاصران پیامبر (ص)، آن را خرافه و افسانه می پندارید؟! و ... .
روش دقیق برای یک مناظره علمی آن است، که ما محدوده اعتقادات و تردیدهای خود را دقیقاً مشخص نموده و سپس به گفت و گو بنشینیم.
اما با این وجود و با تحلیل پرسشتان، اجمالا می پذیریم که شما مسلمانی معتقد به خدا و رسول (ص) بوده، اما در معجزه پیامبر (ص) تردید داشته و معجزه امامان معصوم (ع) را نیز با قاطعیت نفی می نمایید و اساساً در ارتباط با اصل موضوع "اعجاز" نظر مثبتی ندارید. بر همین اساس، مختصراً پرسش شما را به چهار محور، تفکیک می نماییم:
1. آیا اعجاز از محالات بوده و افسانه و خرافه است؟
2. آیا پیامبر اسلام (ص)، دارای معجزه بوده یا خیر؟
3. آیا انتساب برخی معجزات به امامان معصوم، با اصول عقلی و دینی در تضاد است؟
4. آیا معجزات انبیا و اولیا، با موضوع نجات بشر و تکامل او همخوانی ندارد؟!
به همین ترتیب، به بررسی موارد فوق خواهیم پرداخت:
1. در ارتباط با بخش اول، ابتدا باید گفت که آنچه در پندار مردم به عنوان اموری محال به چشم می آیند را می توانیم در دو نوع متفاوت ارزیابی نماییم:
الف. محال عقلی: اموری که محال بودن آنها ارتباطی با سطح دانش و میزان امکانات بشر ندارد و حتی اگر انسان به منتها درجه دانش نیز دست یابد و هر آنچه می خواهد، برای او فراهم شود، چنین چیزی، محال باقی خواهد ماند. به عنوان نمونه، هیچ گاه نمی توان انتظار داشت که از ضرب عدد "2" در خودش، عددی غیر از "4" به وجود آید و یا این که نمی توان انتظار داشت که کوهی را بدون آن که در ابعاد آن تغییری دهیم؛ در جسمی کوچک تر از خودش؛ همانند توپ فوتبال بدون آن که در ابعاد آن تغییری دهیم جای دهیم!
برخی پرسش هایی که از دیرباز مطرح می شود، مبنی بر این که آیا خداوند می تواند خدای دیگری بیافریند؟! و یا سنگی را خلق نماید که خود، توان جابجایی آن را نداشته باشد؟! و یا این که تمام هستی را بدون آن که در ابعادش تغییری دهد؛ در پوسته تخم مرغی بدون آن که در ابعادش تغییری دهد بگنجاند [1] ؟! و ... از نوع محالات عقلی اند.
ب. محال عادی: پاره ای از موضوعات نیز وجود دارند که در نگاه اول و با توجه به دانش و امکانات موجود، محال به نظر می رسند، اما عقل نمی تواند امکان وجود آنها را به طور قطعی و صد در صد نفی نماید و طبیعی است که این محالات در زمان ها و مکان های مختلف، متفاوت است.
به عنوان نمونه، در سده های گذشته، سفر انسان به کره ماه، از محالات پنداشته می شد، اما اکنون می بینیم که این مسافرت انجام شده و یا حتی در حال حاضر، سفر انسان به اعماق خورشید؛ با توجه به حرارت بسیار بالا و فقدان اکسیژن؛ محال به نظر می رسد، اما نمی توان به یقین گفت که بشر در آینده نیز هیچ گاه به فن آوری تسخیر خورشید دست نیابد.
بر همین اساس، چنین محالاتی در واقع محال نبوده، بلکه ما به دلیل دانش و ابزار ناکافی، آن را محال می پنداریم.
بعد از دقت در تفکیک فوق، باید بدانیم که تمام آنچه به عنوان معجزه از آن یاد می شود، از نوع محال عقلی نبوده، بلکه از محالات عادی دوره زمانی وقوع معجزه بوده است. تبدیل عصا به اژدها توسط موسی (ع) [2] ، زنده کردن مردگان به دست عیسی (ع) [3] ، شکافتن ماه توسط پیامبر اسلام (ص) [4] و جابجایی سلیمان نبی (ع) در آسمان توسط بادها [5] ، اموری نیستند که محال عقلی باشند، بلکه مشابه پاره ای از معجزات پیامبران؛ همانند مورد اخیر هر چند با تجهیزات و امکاناتی که پیامبران فاقد آن بودند؛ اکنون توسط بشر عادی نیز امکان پذیر است. بنابراین، اصل معجزه را نمی توان از محالات و اساطیر و خرافات دانست و نمی توان مسلمان بود و قرآن را باور داشت، اما منکر معجزات پیامبران شد. [6]
2. اما در مورد تردید شما در این که آیا پیامبر اسلام (ص) نیز؛ همانند سایر پیامبران دارای معجزه بودند، باید گفت: به نظر ما قرآنی که هم اکنون در اختیار ما است، به عنوان مهم ترین معجزه پیامبر اسلام(ص) است که به صورت دائم و پایدار تا کنون باقی مانده است و علی رغم دعوت علنی قرآن به مبارزه طلبی و درخواست ارائه متنی همانند آن توسط بشر عادی، حتی با همکاری یکدیگر، [7] چنین درخواستی بی پاسخ مانده و اگر هم در مراحل زمانی مختلف، متونی به عنوان متن مشابه قرآن ارائه شده، بعد از مدت کوتاهی تفاوت عمیق آن با متون قرآنی واضح و آشکار شده است. [8]
بر این اساس، نمی توان در معجزه پیامبر (ص) تردید نمود و قرآن به تنهایی برای برطرف نمودن هرگونه تردید کافی است. علاوه بر این که در خود قرآن [9] و نیز منابع معتبر تاریخی، معجزات فراوان دیگری نیز برای پیامبر (ص) نقل شده است.
3. موضوع دیگری که برای شما بسیار عجیب پنداشته شده است، صحت انتساب معجزه به امامان معصوم (ع) است! ما در این مختصر، نمی خواهیم صحت و اعتبار تمام مواردی که به عنوان کرامت و معجزه امامان در محافل و مجالس نقل می شود را اثبات نماییم؛ زیرا چه بسا، پاره ای از آنها از سند قابل قبولی برخوردار نباشند، اما پرسش ما این است که به چه دلیل، اصل این موضوع را در کلیت آن نپذیرفته اید؟! دلیل شما می تواند، یکی از موارد ذیل باشد که هیچ کدامشان منطبق بر موازین منطقی و دینی نیست:
الف. اصل معجزه را محال و خرافه بدانید، که در بخش اول، توضیحاتی در این زمینه ارائه شده و معجزاتی از پیامبران نیز نقل گردید.
ب. معجزه را مخصوص پیامبران بدانید و دیگر اولیای الاهی را سزاوار ارائه معجزات ندانید که در این زمینه نیز باید گفت که قرآن کریم، صریحاً برخی معجزات یا کرامات را به غیر پیامبران نیز نسبت داده است؛ همانند موارد فراوانی که در ارتباط با معجزات حضرت مریم (ع) بیان شده، [10] یا آنچه در مورد آصف بن برخیا، مشاور سلیمان پیامبر (ع) نقل شده است، [11] نیز پیش گویی طالوت در مورد آزمایش سپاهیانش با نهر آب [12] و... .
افراد مذکور، با این که پیامبر نبودند، اما از اولیای الاهی به شمار آمدند و به همین دلیل، معجزاتی از آنان مشاهده می شد؛ مانند روزی خوردن مریم از خزانه غیب که پیامبری الاهی چون زکریا (ع) را نیز به تعجب وامی داشت! [13] با این بیان، اگر ما معتقد باشیم که معجزه ای از امام معصومی صادر شده باشد، چه معیار دینی را زیر پا گذاشته ایم؟
ج. شاید شما امامان معصوم ما را از اولیای الاهی در نظر نگرفته و به همین جهت آن بزرگواران را سزاوار داشتن معجزه ندانید که آن بحث دیگری است و باید در جای خود؛ یعنی موضوع امامت بدان پرداخت. به هر حال، استناد معجزات به ائمه، فرع آن است که آنها از اولیا باشند، و ما با همین فرض، آنان را دارای معجزه می دانیم.
4. اما این که بیان داشتید که هدف اصلی اسلام، نجات بشر و تکامل او بوده، آری! ما هم با شما موافقیم و معجزه را فرع و مقدمه ای بر این هدف اصلی می دانیم. هدف پیامبران الاهی، این نبود که عصایی را تبدیل به اژدها نمایند و یا با خاک، مجسمه پرندگان را ساخته و آن را زنده نموده و به پرواز درآورند؛ زیرا مار و پرنده، در آسمان و زمین فراوان بود و نیازی به افزایش آن وجود نداشت، بلکه تمام این معجزات برای آن بود که مخاطبان به راحتی بتوانند حقانیت پیام آوران الاهی را درک نموده و آموزه های اساسی و اصلی آنان که نجات و تکامل بشر بوده را به کار گیرند. در همین راستا، ما نیز این امر را موضوعی انحرافی می دانیم که در مجالس و محافل، تنها به نقل معجزات و کرامات که اموری فرعی هستند، پرداخته و از مسائل اصلی دین، غفلت گردد، اما این بدان معنا نیست که معجزه و کرامت را امری خرافی دانسته و آن را با نجات بشر در تنافی و تضاد بدانیم، بلکه این فرع است و آن اصل و پرداختن به فرع تا اندازه ای مجاز است که آسیبی به اصول وارد نیاید.
[1] چنین سؤالی بارها از امامان معصوم پرسیده شد که گاهی صریحاً پاسخ اصلی را می شنیدند که چنین امری اتفاق نخواهد افتاد. (ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 4، ص 143، ح 10، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق)، و گاهی نیز پاسخی به صورت اقناعی بیان می شد. (ر.ک: کافی، ج 1، ص 79، ح 4، دار الکتب الاسلامیة، 1365 هـ ش).
[2] اعراف 107؛ شعراء 32، "فالقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین".
[3] مائده، 110، " وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى بِإِذْنی ".
[4] قمر، 1، "اقتربت الساعة و انشق القمر".
[5] ص، 36، "فسخرنا له الریح تجری رخاء بأمره حیث أصاب".
[6] در تعریف و اثبات معجزات می توانید به پرسش 115 (سایت: 985) نیز مراجعه فرمایید.
[7] هود، 13؛ بقره، 23؛ یونس، 38؛ اسراء، 88 و ... .
[8] مانند آنچه برخی مدعیان پیامبری؛ همانند مسیلمه و سجاح در صدر اسلام ارائه نموده اند و یا متونی که اکنون توسط برخی محافل صهیونیستی در شبکه جهانی اینترنت قرار داده شده است.
[9] پاسخ 2414 (سایت: 2897)، به بیان برخی معجزات پیامبر (ص) که در قرآن کریم به آن تصریح یا اشاره شده، می پردازد.
[10] مریم، 26- 21؛ تحریم، 12؛ آل عمران، 37؛ انبیاء، 91، و ... .
[11] نمل، 40، "و قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل أن یرتد إلیک طرفک".
[12] بقره، 249، "فلما فصل طالوت بالجنود قال إن الله مبتلیکم بنهر".
[13] آل عمران، 37.