جستجوی پیشرفته
بازدید
40870
آخرین بروزرسانی: 1393/08/12
 
کد سایت fa50283 کد بایگانی 61778 نمایه منت و اذیتی که صدقه را باطل می‌کند
طبقه بندی موضوعی تفسیر
اصطلاحات منت
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
منت و اذیتی که رفتار نیک انسان را تباه می‌سازد به چه نوع رفتاری گفته می‌شود؟
پرسش
معنای آیه «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی» چیست؟ آیا معنای نصیحت و ارشاد دارد یا نه معنای نهی از منکر؟ معنای منّت و مصادیقش چیست؟ اذیت و آزار و مصادیقش چیست؟ آیا این منّت گذاشتن و اذیت کردن به نیت فاعل باز می‌گردد؟
پاسخ اجمالی
خداوند در قرآن می‌فرماید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! بخشش‌هاى خود را با منت و آزار، باطل نسازید». صدقه در این آیه، گرچه مربوط به امور مالی است، اما با توجه به وحدت ملاک، هر آزاری را می‌توان باطل کننده کارهای نیک – مالی و غیر مالی – دانست.
لغت‌دانان کلمه «المَنِّ» را این‌گونه معنا کرده‌اند که فرد آنچه انجام داده را به یاد طرف مقابل انداخته و بدین ترتیب او را آزرده‌خاطر نماید. مراد به «اذیت» نیز هر کاری است که باعث آزار شخص باشد و سبب ناراحتی او گردد؛ مثل گفتن موضوع کمک به دیگران، خشونت و درشتى با کمک‌گیرنده؛ فرصت ندادن برای پرداخت بدهی و ... .
گفتنی است، یادآوری کار نیک گذشته به طرف مقابل را همواره نمی‌توان به معنای منت و آزار دانست، بلکه در مواردی می‌توان آن‌را به عنوان ابراز محبت ارزیابی کرد که در این صورت باطل کننده عمل نیست، مانند آن‌که بگوید قرضی که در گذشته به شما دادم را توفیق و ثوابی برای خود می‌دانم و هرگاه باز هم نیاز داشتی در خدمتم.
 
پاسخ تفصیلی
قرآن کریم به مؤمنان سفارش می‌کند؛ اجر و پاداش صدقات را با منت گذاشتن و اذیت از بین نبرید.
۱. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی»؛[1] اى کسانى که ایمان آورده‌اید! بخشش‌هاى خود را با منّت و آزار، باطل نسازید.
اصطلاح «صدقه» گاه در خصوص زکات استعمال می‌شود و گاه در اعمّ از آن(از کفارات گرفته تا هر چیزی که به دیگران بخشیده شود). همچنین ظاهر این است که این حکم در آیه شامل هر نوع احسانى می‌شود؛ به این شرط که غرض از آن اجر و ثواب باشد.[2] بنابر این، لزومی ندارد که این حکم محصور در دادن مال باشد، بلکه هر نوع کمکی حتی کمک‌های غیر مالی را در بر می‌گیرد.
لغت‌دانان کلمه «المَنِّ» را چنین معنا کرده‌اند که کاری که برای دیگری انجام داده‌ای، آن‌را بشماری و گوشزدش کنی؛ مانند این‌که به او بگویی من آن‌را به تو داده‌ام، من آن‌کار را برای تو انجام داده‌ام و ... .[3]  این منت گذاردن در واقع نتیجه عُجب انسان است[4] و باید در عجب و خودبینی ریشه‌یابی گردد.
اهل لغت همچنین کلمه «الأَذی» را نیز به هر نوع ضرری که به جسم و یا روح باشد، معنا کرده‌اند.[5] و مراد از «اذیت» هر امرى است که باعث آزار شخص باشد و سبب ناراحتی او گردد؛ مثل این‌که کمکی که به شخص کرده‌ای را به دیگران بگویی،[6] با خشونت و درشتى با او برخورد کنی، برای پرداخت بدهی، مهلت کمی به طرف مقابل بدهی و ... .
حال به نکات موجود در این قسمت از آیه می‌پردازیم.
از تعبیر «لا تُبْطِلُوا» به دست می‌آید که ثواب صدقه با منت گذاشتن و اذیت کردن از بین می‌رود.[7] اما این سؤال در این‌جا پیش می‌آید که با این عمل آیا انسان مرتکب گناهی نیز شده است و یا تنها اجر عمل خود را از بین برده است؟
در این راستا پیامبر اسلام(ص) در روایتی به بطلان عمل اشاره می‌فرمایند: «کسی که برای مؤمنی کار نیکی انجام دهد، ‌سپس او را اذیت کند و یا بر او منّت بگذارد، خداوند، عمل او را باطل می‌کند».[8]
در روایتی دیگر، آن‌را از گناهان بزرگ به شمار می‌آورند که به طور طبیعی مجازات اخروی را نیز به دنبال خواهد داشت: «سه گروه هستند که خداوند در آخرت بر آنها نگاه نمی‌کند: افرادی که عاق والدین شده باشند،‌ افراد دائم الخمر و آن‌که بر اعطای خود، منت بسیار می‌گذارد».[9]
بنابر این آیه؛ شرط صحت صدقه و ترتب اجر و ثواب بر آن، نبودن منت و آزار بعدی است و همان‌گونه که گفته شد، در فرض منت و اذیت، عمل حرامی نیز صورت گرفته است. اما نکته در این‌جا است که صدقه ندادن با روی خوش،‌ بهتر و برتر از این می‌باشد که صدقه‌ای داده شود، ولی منت و اذیت را به دنبال داشته باشد.[10]
برخی از مفسران، منت‌گذاردن در این آیه را مختص به کمک‌شونده ندانسته‌ و معتقدند با منت‌گذاشتن بر خدا نیز این آیه صادق خواهد بود.[11]
علامه مجلسی در تقریری زیبا ذیل آیه می‌گوید با گفتن صِرف، منت‌گذاردن و اذیت‌کردن،‌ صدق نمی‌کند، بلکه آن گفتنی، منت خواهد بود که از روی عُجب و خودبزرگ‌بینی بوده و پروردگار را در این عمل و لطف، ‌سهیم نداند.[12]
بر این اساس، اگر در بازگویی این کمک به طرف مقابل، نشانی از تکبر و عجب نباشد، بلکه به عنوان نمونه، برای ابراز مهربانی و نیز آمادگی برای کمک مجدد باشد، این بازگویی را نمی‌توان مصداقی از این آیه دانست.
۲. «کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ، وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ»؛[13] همانند کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق مى‏کند و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمى‏آورد». کلمه «رِئاءَ» به معنای نهایت دیدن توسط دیگران است.[14]
مصداق این قسمت از آیه، منافقان می‌باشند که به خداوند و روز قیامت اعتقادی نداشته و انفاق خود را تنها برای جلب توجه دیگران انجام می‌دهند. [15]
نکته جالب در این‌جا این است؛ خطاب اول آیه فقط شامل مؤمنان بود. در عین حال چنین رفتاری، به رفتار منافقان تشبیه شده است.
خداوند مؤمنان را صریحاً از ریا نهى نکرد، و نفرمود: «اى مؤمنین ریاکار نباشید» بلکه افرادى را که صدقه مى‏دهند و به دنبالش منت و اذیت می‌رسانند را تشبیه به افراد ریاکار و بى‏ایمان کرد، که صدقاتشان باطل و بى‏اجر است، و فرمود عمل چنین مؤمنى شبیه به عمل آن منافق است.[16]
۳. «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَیْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْدا»؛[17] پس داستان وى چون داستان سنگى صاف است که بر آن گرد و خاکى نشسته باشد آن‌گاه بارانى تند بدان برسد (و آن خاک را بشوید) و آن‌را همچنان سنگ سختى درخشان (و بى‏رویش گیاهى بر آن) وانهد (اینان نیز) از آنچه انجام مى‏دهند هیچ (بهره) نمى‏توانند گرفت و خداوند گروه کافران را راهنمایى نمى‏کند».
برخی از مفسران این قسمت را مثال برای صدقه با منت و اذیت دانسته‌اند[18] که در این صورت مثال دوم برای اصل بحث می‌باشد و معنا همان‌گونه که امام صادق(ع) ذیل روایتی فرموده‌اند، چنین می‌شود: «کسی صدقه دهد و سپس منت گذاشته و یا اذیت کند، صدقه خود را باطل کرده است، همان‌گونه که خاکی که بر روی سنگ است در اثر باران از بین می‌رود».[19]
البته برخی دیگر از مفسران معتقدند؛ ضمیر در کلمه «فَمَثَلُهُ» به کلمه «الذى» در جمله «الذى یُنْفِقُ مالَهُ» بر مى‏گردد، پس مثالى که در آیه زده شده براى کسى است که مال خود را به منظور خودنمایى انفاق مى‏کند.[20]
 
 

[1]. بقره،‌ 264.
[2]. آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، حسینی ارموی محدث، جلال‌الدین، ج 3، ص 100، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[3]. فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج ‏2، ص 581، قم، منشورات دار الرضی، چاپ اول، بی‌تا.
[4]. طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 312، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق.
[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 71، دمشق، بیروت، دارالقلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[6]. ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق، قرشی رسلان، احمد عبدالله، حسن عباس زکی، ج 1، ص 298، قاهره، 1419ق.
[7]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 2، ص 650، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
کبیر مدنی، سید علیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، محقق، مصحح، حسینی امینی، محسن، ج 1، ص 307، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1409ق؛ حقی بروسوی،  اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 1، ص 422، دارالفکر، بیروت، بی‌تا.
[8]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، مصحح، موسوی جزائری، سید طیب، ج 1، ص 91، دار الکتاب، قم، 1404 ق.
[9]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، شمس الدین، محمد حسین، ج 1، ص 533، بیروت، دار الکتب العلمیة، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، 1419ق.
[10]. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج 1، ص 415، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1424ق.
[11]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 650.
[12]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 10، ص 220، تهران، ‌دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[13]. بقره،‌ 264.
[14]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، مصحح، میر دامادی، جمال الدین،‏ ج 14، ص 299، بیروت،  دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[15]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی‏، محمد عبد الرحمن، ج 1، ص 158، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[16]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 389، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[17]. بقره،‌ 264.
[18]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 7، ص 43، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[19]. تفسیر القمی، ج 1، ص 91.
[20]. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر الصافی، تحقیق، اعلمی، حسین، ج 1، ص 296، تهران، الصدر، چاپ دوم، 1415ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏2، ص 390.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها