لطفا صبرکنید
24808
- اشتراک گذاری
براى "عدل"، معانى مختلفى شده است که عبارتند از: موزون بودن اجزاى یک مجموعه مرکب، رعایت حقوق افراد و اعطاى حق به صاحب حق، رعایت استحقاق در افاضه وجود، و تساوى و نفى هرگونه تبعیض.
راجع به بلایا و مصایب باید گفت: در نظام هستى انواع مختلفى از بلایا و مصایب وجود دارد. بعضى از آنها نتیجه کار خود انسان است؛ برخى بر اثر سهل انگارى دیگران مانند پدر و مادر نصیب فرزند مىشود. این هر دو قسم مربوط به انسان است و نباید آنرا به بارى تعالى نسبت داد.
بعضی از بلایا و مصایب براى از بین بردن آثار گناهان مىباشد و در واقع کفاره گناهان است، برخی از مصایب نیز باعث بیدارى و غفلت زدایى است، یا گاهى براى امتحان و تکامل افراد است که نه تنها با عدالت تنافى ندارد، بلکه عین رحمت و کرم پروردگار است.
برای کلمه"عدل" چهار معنا وجود دارد:
الف. "موزون بودن و تعادل داشتن"، به این معنا باید در مجموعه جهان، شرایط معینى از حیث مقدار لازم هر جزء، کیفیت و نحوه ارتباط اجزاء با یکدیگر رعایت شود، تنها در این صورت است که آن مجموعه مىتواند باقى بماند و اثر مطلوب خود را بدهد و نقش خود را ایفا کند.نقطه مقابل عدل به این معنا، بى تناسبى است نه ظلم، این شاخه عدل از نظر کل و مجموع نظام عالم است.
ب. معناى دوم عدل، رعایت حقوق افراد و عطا کردن حق هر صاحب حق است. و ظلم عبارت است از پاى مال کردن حقوق و تجاوز و تصرف در حقوق دیگران. این معناى از عدل و ظلم، به حکم این که از یک طرف، بر اساس اصل اولویتها است و از طرف دیگر از یک خصوصیت ذاتى بشر ناشى مىشود که ناچار است یک سلسله اندیشههاى اعتبارى استخدام نماید و بایدها و نبایدها بسازد و حسن و قبح انتزاع کند، از مختصات بشرى است و در ساحت کبریایى راه ندارد ؛ زیرا او مالک على الاطلاق است و هیچ موجودى نسبت به هیچ چیزى در مقایسه با او اولویت ندارد.
ج. رعایت استحقاقها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه: موجودات در نظام هستى از نظر قابلیتها و امکان فیضگیرى از مبدأ هستى با یکدیگر متفاوتند. هر موجودى در هر مرتبهاى که هست، از نظر قابلیت استفاضه، استحقاق خاص خود را دارد. ذات اقدس حق که کمال مطلق و فیاض على الاطلاق است، به هر موجودى آنچه را که براى او ممکن است از وجود و کمال وجود، اعطا مىکند و امساک نمىنماید.
حکما معتقدند که هیچ موجودى بر خدا حق پیدا نمىکند که دادن آن حق، "انجام وظیفه" و "ادای دین" شمرده شود. عدل خداوند عین فضل وجود او ست.
د. معناى دیگر عدل، تساوى و نفى هرگونه تبعیض است. اگر مقصود این باشد که عدل ایجاب مىکند هیچ گونه استحقاقى رعایت نگردد و با همه چیز و همه کس به یک چشم نظر شود، این عدالت عین ظلم است. و اما اگر مقصود این باشد که عدالت؛ یعنى رعایت تساوى در زمینه استحقاقهاى متساوى، البته معناى درستى است. عدل چنین مساواتى را ایجاب مىکند و این مساوات از لوازم آن است.
اما این که چرا با این که این نظام بر اساس عدل است بعضی از انسانها گرفتار بلاها و مصیبتها می شوند؟
در جواب باید گفت: بلاها و مصایب اقسامى دارد: 1. بلاهایى که نتیجه عملکرد انسان است. مثل این که انسان با دست خودش باعث بدبختى خویش گردد، این نوع بلا را نباید به حساب خدا گذاشت. چنان که قرآن شریف نیز به این مطلب اشاره دارد که اگر ظلمى و فسادى در روى زمین است، نتیجه کار انسان ظالم و ستمگر است و نباید به خالق نسبت داد.
2. بلاهایى که بر اثر سهل انگارى بعضى، در زندگى دیگران به وجود مىآید. مانند این که به خاطر عدم رعایت مسائل بهداشتى پدر و مادر به علت اشتباه آنها فرزندى بیمار و معلول به دنیا مىآید، این قسم از بلا را نیز باید به حساب خود انسان گذاشت نه خالق.
چنان که قبلاً گفته شد نظام هستى، مجموعهاى از علتها و معالیل است و از هر علّتى، معلول مخصوص خود صادر مىشود، مثلاً: از علت معیوب، معلول معیوب و بیمار صادر مىشود.
همان طوری که از انسان، انسان و از حیوان، حیوان به وجود مىآید "گندم از گندم بروید، جو ز جو" با این حال خداوند به مقتضاى لطف و کرم بى انتهاى خود و از روى فضل و بخشش به چنین انسانى در آخرت عوض مىدهد و ناراحتىهاى او را جبران مىکند.
3. بلاهایى که براى از بین بردن آثار گناه است و این نه تنها با عدالت بارى تعالى منافات ندارد، بلکه مقتضاى رحمت و لطف او ست؛ زیرا در واقع کفاره گناهان است تا در آخرت بار گناه انسان سبکتر شود، گرچه گرفتار بلاها و مصایب زودگذر دنیا مىشود، ولى در عوض از عذاب اخروى در امان مىماند.
4. بلاهایى که باعث توجه بیشتر مردم به خالق مىشود و یا افراد غافل، از غفلت و نسیان خود خارج مىشوند و به اشتباه گذشته خود پى مىبرند. این قسم هم طبق رحمت و لطف پروردگار است.
5. بلا و گرفتارى در زندگى انسانها باعث پیشرفت و تکامل انسانها در زمینههاى مختلف مىشود. اگر انسان در حال حاضر و وضعیت کنونى به پیشرفتهایى نایل شده به خاطر وجود همین مشکلات بوده است.
6. بلاهایى که براى امتحان و آزمایش افراد و یا بالا رفتن درجه اولیا و دوستان خدا ست و طبق فرمایش قرآن کریم، سنتى است که قابل تغییر و تبدیل نیست و همیشه براى امتها وجود داشته است. قرآن مىفرماید: "ما شما را با ترس و گرسنگى، نقص در اموال و جانها و ثمرات، آزمایش و امتحان مىکنیم و (به پیامبر دستور مىدهد که) به صابرین بشارت بده". [1] [2]
در یک نگاه ظاهری اگر ما فقط فردی را که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست می دهد در نظر بگیریم، زندگی او اگرچه در برهه ای از زمان بسیار سخت و همراه با مشکلات است، اما علاوه بر دریافت پاداش، [3] در اثر همین مشکلات، ساخته خواهند شد و به شخصیتی تأثیر گذار تبدیل می شوند. پیامبر گرامی اسلام(ص) از کسانی است که قبل از تولد پدر خود و بعد از تولد در خردسالی مادر خود را از دست داد، اما با همه سختی ها و محرومیت ها مبارزه کرد و به درجه ای رسید که جامعه بشری مدیون اوست. در تاریخ کم نیستند افراد یتیم و بی سرپرستی که در کودکی پدر یا مادر یا هر دو را از دست دادند ولی کوران حوادث و مشکلات آنان را به رهبرانی بزرگ تبدیل ساخت. امام خمینی معمار کبیر انقلاب اسلامی از این افراد است.
اما در یک نگاه کلی به همه موجودات و همه عالم ماده، باید گفت که از دست دادن و مرگ عزیزان نه تنها هیچ منافاتی با عدل الهی ندارد که عین عدالت خداوند است؛ چرا که مرگ این افراد در اثر اسباب و عللی مانند بیماری، مسمومیت، تصادف، سقوط، جنگ، نزاع و... است که تأثیر این عوامل و اسباب لازمه این عالم طبیعت و زندگی در آن است و اگر خدای متعال بخواهد جلوی تأثیر این عوامل را بگیرد دیگر در هیچ موردی این علل، علیت نخواهند داشت و اساس این جهان مادی از هم خواهد گسست. و این ظلم و بی عدالتی به همه انسانها و موجوداتی است که زندگی آنان بر این اساس بنا شده است.
[1] بقره، 155. ر.ک: سبحانى، جعفر، الهیات، ج 1، ص 290؛ معارف اسلامى، ص 100، انتشارات سمت؛ ملاصدرا، اسفار اربعه، انتشارات وزارت ارشاد، بحث شرور، ص 445؛ طباطبایى، محمد حسین، نهایة الحکمة، مرحله 12، فصل 17 و 18، ص 308؛ امام خمینی، اربعین حدیث، حدیث 39.
[2] برگرفته از سؤال 206 (سایت: 1205).
[3] زیرا خداوند در قرآن مجید وعده پاداش به مصیبت دیدگانی را داده است که صبر می کنند.