لطفا صبرکنید
بازدید
5215
5215
آخرین بروزرسانی:
1397/11/30
کد سایت
fa51448
کد بایگانی
63281
نمایه
غزوه ذى العشیره
طبقه بندی موضوعی
جنگهای پیامبر ص
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|فرقهها، مذهبها، گروهها|وقایع و رخدادها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا پیامبر اسلام(ص) دستور داد تا کاروان قریش را که از کنار مدینه میگذشت مصادره کنند؟
پرسش
آیا این مطلب صحیح است که پیامبر اسلام(ص) دستور داده بود کاروانی از قریش که از مدینه رد میشد را مصادره کنند و اموالشان را بردارند؟
پاسخ اجمالی
در برخی از منابع تاریخی درباره «غزوه ذى العشیره»[1] چنین نقل شده است:
به پیامبر اسلام(ص) خبر رسید که کاروانى از مکه حرکت کرده و روانه شام است و قریش نیز اموال فراوانى در این کاروان تجارى دارند. به همین جهت، پیامبر به همراه 150 یا 200 نفر از اصحابش حرکت کرد تا متعرّض کاروان شود. این ماجرا، در ماه شانزدهم ورود آنحضرت به مدینه بود. آنها از راه نقب بنى دینار به سوى بیوت السّقیا(به سمت جحفه) حرکت کردند.[2]
پیامبر(ص) با این کاروان روبرو نشد، اما در آنجا با بنى مدلج و همپیمانان آن، پیمانى منعقد کرد، ولی این کاروان همان کاروانى بود که وقتی از شام بازگشت به خاطر آن، جنگ بدر واقع شد.[3]
به هر حال از آنجا که قریش، اموال مسلمانان در مکه را مصادره کرده بودند، مسلمانان نیز از این حق برخوردار بودند که به جبران اموال از دست رفته خود، از مال و منال قریش بردارند.
به پیامبر اسلام(ص) خبر رسید که کاروانى از مکه حرکت کرده و روانه شام است و قریش نیز اموال فراوانى در این کاروان تجارى دارند. به همین جهت، پیامبر به همراه 150 یا 200 نفر از اصحابش حرکت کرد تا متعرّض کاروان شود. این ماجرا، در ماه شانزدهم ورود آنحضرت به مدینه بود. آنها از راه نقب بنى دینار به سوى بیوت السّقیا(به سمت جحفه) حرکت کردند.[2]
پیامبر(ص) با این کاروان روبرو نشد، اما در آنجا با بنى مدلج و همپیمانان آن، پیمانى منعقد کرد، ولی این کاروان همان کاروانى بود که وقتی از شام بازگشت به خاطر آن، جنگ بدر واقع شد.[3]
به هر حال از آنجا که قریش، اموال مسلمانان در مکه را مصادره کرده بودند، مسلمانان نیز از این حق برخوردار بودند که به جبران اموال از دست رفته خود، از مال و منال قریش بردارند.
[1]. عُشیره (به ضم عین) جایى متعلق به بنى مدلج در ینبع بود. این جنگ در شانزدهم ماه جمادى الآخر سال دوم هجری روى داد. ر. ک: بلاذری، أحمد بن یحیى، أنساب الأشراف، ج 1، ص 287، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق؛ یعقوبی، احمد بن أبى یعقوب، تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 66، بیروت، دار صادر، بیتا؛ ابن سعد هاشمی بصری، محمد بن سعد بن منیع، الطبقات الکبرى، ج 2، ص 6، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[2]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج 1، ص 12، بیروت، اعلمى، چاپ سوم، 1409ق؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 2، ص 408، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[3]. أنساب الأشراف، ج 1، ص 287.
نظرات