لطفا صبرکنید
بازدید
21620
21620
آخرین بروزرسانی:
1394/07/25
کد سایت
fa60383
کد بایگانی
74236
نمایه
جهل و نادانی از نگاه احادیث
طبقه بندی موضوعی
حدیث|مانع شناسی
اصطلاحات
جهل ، نادانی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در احادیث؛ جهل و نادانی با چه نگاهی مورد سرزنش قرار گرفته است؟
پرسش
در احادیث؛ جهل و نادانی چگونه سرزنش شده است؟
پاسخ اجمالی
ملاحظه آنچه اسلام در ابواب مختلف معرفتشناختى آورده، نشان میدهد که این آیین الهى، براى ساختن جامعه ارزشىِ مورد نظر خود، پیش و بیش از هر چیز دیگر، به اندیشه و شناخت و آگاهى، اهمّیت داده و انسانها را از خطر «جهل» و به کار نینداختن اندیشه، بر حذر داشته است؛ لذا جهل و نادانی، در آیات و روایات از نگاههای مختلف مورد سرزنش قرار گرفته است که در اینجا به مواردی اشاره میشود:
1. بزرگترین مصیبت
امام على(ع): «بزرگترین مصیبت، نادانى است».[1] زیرا سبب انواع مصائب دنیوى و اخروى میگردد.[2]
امام صادق(ع): «هیچ مصیبت و بدبختیای، بزرگتر از نادانى نیست».[3]
2. ناگوارترین و بدترین بیمارى
امام على(ع): «ناگوارترین بیمارى، نادانى است».[4] «نادانى، بدترین بیمارى است».[5]
3. بدترین تنگدستى
پیامبر اسلام(ص): «اى على! هیچ تنگدستیای، بدتر از نادانى نیست».[6]
امام على(ع): «هیچ سرمایهاى بهسان خردمندى و هیچ تنگدستیای، مانند نادانى نیست».[7]
4. زیانبارترین دشمنان
امام على(ع): «هیچ دشمنى، زیانبارتر از نادانى نیست».[8]
امام رضا(ص): «دوست هر انسانى خِرَد او است و دشمن او نادانیاش».[9]
5. رسواترین کار زشت
امام على(ع):
«هیچ کار زشتى، رسواییاش بیش از نادانى نیست».[10]
«چقدر زشت است براى انسانِ خوش چهره که نادان باشد مانند خانه زیبایى که ساکنانش پلید باشند و یا باغى که جغد، آنرا آباد کند. یا گله شترانى که گرگى از آن پاسدارى کند».[11]
برای آگاهی بیشتر درباره اهمیت و ارزش عقل و عاقل و نشانههای جهل نمایههای زیر را مطالعه کنید:
1. «رابطه علم، عقل و جهل»، سؤال 66519
2. «نشانههای جهل»، سؤال 29278
3. «نشانههای عقل و عاقل»، سؤال 74233
[1]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 185، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[2]. آقا جمال خوانساری، محمد، شرح بر غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 371، دانشگاه تهران، چاپ چهارم، 1366ش.
[3]. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص 246، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[4]. غرر الحکم و درر الکلم، ص 187.
[5]. لیثی واسطی، علی، عیون الحکم و المواعظ، ص 42، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[6]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج 1، ص 58، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.
[7]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 478، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[8]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 304، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[9]. الکافی، ج 1، ص 26.
[10]. عیون الحکم و المواعظ، ص 534.
[11]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 306، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
نظرات