لطفا صبرکنید
بازدید
11504
11504
آخرین بروزرسانی:
1401/10/05
کد سایت
fa65828
کد بایگانی
80719
نمایه
منشأ تکتف در نماز
طبقه بندی موضوعی
تاریخ|• دیگر احکام مرتبط با نماز
اصطلاحات
صلاة ، نماز|عمر بن خطاب
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا «تکتّف» و یا دست به سینه ایستادن در نماز، به دستور عمر(خلیفه دوم) و با الگو برداری از رفتار ایرانیان در مقابل پادشاهانشان بود؟
پرسش
در داستانی چنین آمده است: «وقتی اسیران ایرانی را نزد عمر(خلیفه دوم) آوردند، عمر آنها را دستبسته دید و پرسید: چرا چنین کردهاید؟ گفتند: رسم ما ایرانیان این است که در برابر پادشاهانمان چنین میایستیم. عمر بن خطاب از این حالت خوشش آمد و دستور داد از این پس در نماز چنین بایستند و مردم هم مطابق دستور عمل کردند و به این ترتیب، تکتف، سنت شد»؛ آیا این مطلب صحیح است؟ و بدعتی از ایرانیها بوده است؟
پاسخ اجمالی
شواهدی در روایات اهلبیت(ع) یافت میشود که دست روی دست گذاشتن از آدابی است که در میان زرتشتیان رواج داشته و مسلمانان نباید در نماز خود، مشابه رفتار آنان را انجام دهند،[1] چنانکه در روایتی میخوانیم: «در نماز دست روی دست مگذار که این کار را مجوسیها انجام میدهند».[2] و واژه «مجوس»، در زبان عربی به زرتشتیان ایران باستان اطلاق میشود. دین زرتشی که دین مجوسیان است، با کتابهای مقدس (تورات و انجیل) ارتباط دارد. در کتاب مقدس از خود این دین نام برده نشده است، اما از سلاطین ایران در هشت صحیفه از صحیفههای تورات نام برده شده است.[3]
اما اینکه آیا انجام این کار در نماز به دستور عمر بن خطاب بوده، در کتاب فقهی جواهر الکلام که از کتابهای فقهی نسبتاً متأخر و تألیف علامه شیخ محمد حسن نجفی(متوفای 1266 هـ ق) میباشد، گزارشی از پیشینه و آغاز تکتّف (بر سینه گذاشتن دستها) یا تکفیر[4] (دست روی دست گذاشتن) در نماز، به شرح زیر آمده است:
وقتی اسیران عجم را نزد عمر بن خطاب آوردند، در مقابل او دست به سینه(به حالت تکتف) ایستادند. درباره این کارشان سؤال کرد. آنها گفتند: ما این کار را به نشانه خضوع و تواضع در مقابل پادشاهان و حاکمانمان انجام میدهیم. عمر انجام این کار را در نماز نیکو دانست و از اینکه این کار تشبّه به کفار است، غافل ماند.[5]
ایشان منبعی برای این گزارش ذکر نکرده و ما نیز در جستوجویی که در منابع فریقین داشتیم به منبعی قبل از کتاب ایشان برخورد نکردیم.(در صورت برخورد با منبعی کهنتر، این پاسخ اصلاح خواهد شد).
اما اینکه آیا انجام این کار در نماز به دستور عمر بن خطاب بوده، در کتاب فقهی جواهر الکلام که از کتابهای فقهی نسبتاً متأخر و تألیف علامه شیخ محمد حسن نجفی(متوفای 1266 هـ ق) میباشد، گزارشی از پیشینه و آغاز تکتّف (بر سینه گذاشتن دستها) یا تکفیر[4] (دست روی دست گذاشتن) در نماز، به شرح زیر آمده است:
وقتی اسیران عجم را نزد عمر بن خطاب آوردند، در مقابل او دست به سینه(به حالت تکتف) ایستادند. درباره این کارشان سؤال کرد. آنها گفتند: ما این کار را به نشانه خضوع و تواضع در مقابل پادشاهان و حاکمانمان انجام میدهیم. عمر انجام این کار را در نماز نیکو دانست و از اینکه این کار تشبّه به کفار است، غافل ماند.[5]
ایشان منبعی برای این گزارش ذکر نکرده و ما نیز در جستوجویی که در منابع فریقین داشتیم به منبعی قبل از کتاب ایشان برخورد نکردیم.(در صورت برخورد با منبعی کهنتر، این پاسخ اصلاح خواهد شد).
[1]. ر. ک: حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، «بَابُ عَدَمِ جَوَازِ التَّکْفِیرِ وَ هُوَ وَضْعُ إِحْدَى الْیَدَیْنِ عَلَى الْأُخْرَى فِی الصَّلَاةِ وَ عَدَمِ جَوَازِ الْفِعْلِ الْکَثِیرِ فِیهَا»، ج 7، ص 265 – 267، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 3، ص 299، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم 1407ق.
[3]. ر. ک: «مجوسیان»، 5222.
[4]. «تکفیر» از «ک ـ ف ـ ر» به معنای نهان کردن و پوشاندن است (مفردات، ص433 – 434؛ معجم مقاییس اللغه، ج 5، ص 191). ولی در عربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته است؛ از جمله در برخی احادیث و به تبع آن در اصطلاح فقها، تکفیر به معنای نهادن یک دست بر روی دست دیگر در هنگام ایستادن در نماز و نیز در غیر نماز برای ادای احترام آمده است (یا اصطلاحاً «تکتیف»). ر.ک: عبداللّه عیسی ابراهیم غدیری، القاموس الجامع للمصطلحات الفقهیة، ذیل «تکفیر»، بیروت، بینا، 1418ق؛ شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 7، ص 265، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[5]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، محقق، قوچانی، عباس، آخوندی، علی، ج 11، ص 19، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، بیتا.
نظرات