لطفا صبرکنید
بازدید
11058
11058
آخرین بروزرسانی:
1396/05/15
کد سایت
fa79054
کد بایگانی
96461
نمایه
نهی امام علی(ع) از پرسش پیرامون قدر الهی
طبقه بندی موضوعی
حدیث|درایه الحدیث|کلام قدیم|قضا و قدر
اصطلاحات
قضا و قدر
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا امام علی(ع) توصیه فرمودند که از هرنوع گفتوگو پیرامون قَدَر الهی خودداری شود؟!
پرسش
با سلام؛ محدوده مورد نظر در حکمت 287 نهج البلاغه که در باره قدر از علی(ع) سوال شد: «وسئل عن القدر....» چیست؟ احساس میکنم حکمت بسیار کاربردی و روزمره است و بعضی دست و پاگیریهای غیر قابل علاج را براحتی باز میکند، اما دقیق نمیدانم تا به آن عمل کنم!
پاسخ اجمالی
امام علی(ع) در پاسخ به سه پرسش پیاپی در مسئله قَدَر الهی فرمود: «طَرِیقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُکُوهُ- [ثُمَّ سُئِلَ ثَانِیاً فَقَالَ] وَ بَحْرٌ عَمِیقٌ فَلَا تَلِجُوهُ- [ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ] وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَکَلَّفُوه»؛[1]
1. راهی است تاریک، آنرا نپیمایید، 2. دریایی است عمیق، در آن وارد نشوید، 3. راز نهفته الهی است، خود را در باره آن به زحمت نیندازید.
پیرامون مسئله تقدیر الهی، باید گفت؛ امامان معصوم(ع) و اندیشمندان دینی، بویژه متخصصان علم کلام، در طول تاریخ مباحث طولانی و مفصلی را در زمینه قضا و قدر به گفتوگو گذاشته و شبهات وارده بر آنرا با استدلالهای متقن، جواب گفته و اشکالات آنرا رد نمودهاند؛ لذا جوانب این مسئله تا حد زیادی روشن شده است. اما توصیه امام علی(ع) در درگیر نکردن ذهن با مسئله قضا و قدر الهی، متوجه افرادی است که تخصصی در این مسئله نداشته و با اندیشه فراوان در باره آن به پاسخی دست نیافته و جز سرگردانی بیشتر به نتیجهای دست نمییابند. به عبارت دیگر، امام به این عده از افراد توصیه کرده که همین اندازه بدانید که نباید معتقد به جبر باشید، اما لازم نیست به تمام زوایای موضوع قدر آگاهی یابید.
در همین راستا امام علی(ع) در پاسخ فردی دیگر - که شاید ظرفیت دانشی بیشتری داشت - بخشی از زوایای قدر الهی را روشن میکند[2] که ظاهر نقل، آن است که هم پرسشگر و هم دیگران از آن پاسخ قانع شدهاند. این مسئله نیز بدیهی است که سخنان امام تماماً منسجم و به دور از پراکندهگویی است، همانگونه افعال و عملکردشان هماهنگ و منسجم است؛ لذا نباید تصور کرد که سخنان امام(ع) در یک موضوع ناهمخوان است.
بنابر این نهی از پرداختن به مسئله قضا و قدر و نیز پرداختن به موضوعاتی؛ مانند اراده کائنات و آفرینش افعال بندگان و... تنها شامل مستضعفان فکری است، زیرا چه بسا تفکر در این موضوعات منجر به جبر شود؛ و این نهی متوجه عالمان و محققان ژرفاندیش نخواهد بود؛ چرا که آنان از قدرت تفکر بالایی برخوردارند و قدرت حل شبهات را دارند.[3]
در ارتباط با این موضوع، برخی اظهار داشتهاند که در اینجا پرسش از حقیقت قدر و چگونگی انجام کار بر طبق آن است که چون این مسئله از جمله مسائل علم الهی بوده و حتی حکما و متکلمان بزرگی راه را به اشتباه رفتهاند؛ از اینرو امام از اندیشه بیش از حد در آن به وسیله سه قیاس مضمر منع کرده است:
1. راهی است تاریک: «طَرِیقٌ مُظْلِمٌ». کبرای مقدر چنین است: و پیمودن راههای تاریک روا نیست، و نتیجه میگیرد آنرا نپیمایید. کلمه مظلم را برای چنان راهی از آن جهت استعاره آورده است که ممکن است بیراهههای زیادی در کنار راه اصلی وجود داشته و پیمودن راه در تاریکی باعث گم کردن راه شود.
2. دریایی ژرف است. کلمه «البحر» را با صفت عمیق برای قَدَر استعاره آورده است که اندیشهها در آن غرق شدهاند. و کبرای مقدر آن چنین است: وارد شدن به دریاهای ژرف روا نیست و نتیجه میگیرد پس وارد آن نشوید.
3. قَدَر راز نهفته خدا است؛ یعنی راز الهی است که خداوند دوست داشته آنرا در معرض دید عموم قرار ندهد؛ و بر همین اساس از گفتوگوی بسیار پیرامون آن (در سطح عموم جامعه) منع کرده است. کبرای مقدر آن چنین است: و هر چه اینطور باشد به زحمت، فرو رفتن در آن و گشودنش روا نیست. و از این عبارت استفاده میشود که هر مشکلی از مشکلات علمی جز برای اولیا و دانشمندان برجسته قابل کشف نیست و از اسرار الهی است.[4]
1. راهی است تاریک، آنرا نپیمایید، 2. دریایی است عمیق، در آن وارد نشوید، 3. راز نهفته الهی است، خود را در باره آن به زحمت نیندازید.
پیرامون مسئله تقدیر الهی، باید گفت؛ امامان معصوم(ع) و اندیشمندان دینی، بویژه متخصصان علم کلام، در طول تاریخ مباحث طولانی و مفصلی را در زمینه قضا و قدر به گفتوگو گذاشته و شبهات وارده بر آنرا با استدلالهای متقن، جواب گفته و اشکالات آنرا رد نمودهاند؛ لذا جوانب این مسئله تا حد زیادی روشن شده است. اما توصیه امام علی(ع) در درگیر نکردن ذهن با مسئله قضا و قدر الهی، متوجه افرادی است که تخصصی در این مسئله نداشته و با اندیشه فراوان در باره آن به پاسخی دست نیافته و جز سرگردانی بیشتر به نتیجهای دست نمییابند. به عبارت دیگر، امام به این عده از افراد توصیه کرده که همین اندازه بدانید که نباید معتقد به جبر باشید، اما لازم نیست به تمام زوایای موضوع قدر آگاهی یابید.
در همین راستا امام علی(ع) در پاسخ فردی دیگر - که شاید ظرفیت دانشی بیشتری داشت - بخشی از زوایای قدر الهی را روشن میکند[2] که ظاهر نقل، آن است که هم پرسشگر و هم دیگران از آن پاسخ قانع شدهاند. این مسئله نیز بدیهی است که سخنان امام تماماً منسجم و به دور از پراکندهگویی است، همانگونه افعال و عملکردشان هماهنگ و منسجم است؛ لذا نباید تصور کرد که سخنان امام(ع) در یک موضوع ناهمخوان است.
بنابر این نهی از پرداختن به مسئله قضا و قدر و نیز پرداختن به موضوعاتی؛ مانند اراده کائنات و آفرینش افعال بندگان و... تنها شامل مستضعفان فکری است، زیرا چه بسا تفکر در این موضوعات منجر به جبر شود؛ و این نهی متوجه عالمان و محققان ژرفاندیش نخواهد بود؛ چرا که آنان از قدرت تفکر بالایی برخوردارند و قدرت حل شبهات را دارند.[3]
در ارتباط با این موضوع، برخی اظهار داشتهاند که در اینجا پرسش از حقیقت قدر و چگونگی انجام کار بر طبق آن است که چون این مسئله از جمله مسائل علم الهی بوده و حتی حکما و متکلمان بزرگی راه را به اشتباه رفتهاند؛ از اینرو امام از اندیشه بیش از حد در آن به وسیله سه قیاس مضمر منع کرده است:
1. راهی است تاریک: «طَرِیقٌ مُظْلِمٌ». کبرای مقدر چنین است: و پیمودن راههای تاریک روا نیست، و نتیجه میگیرد آنرا نپیمایید. کلمه مظلم را برای چنان راهی از آن جهت استعاره آورده است که ممکن است بیراهههای زیادی در کنار راه اصلی وجود داشته و پیمودن راه در تاریکی باعث گم کردن راه شود.
2. دریایی ژرف است. کلمه «البحر» را با صفت عمیق برای قَدَر استعاره آورده است که اندیشهها در آن غرق شدهاند. و کبرای مقدر آن چنین است: وارد شدن به دریاهای ژرف روا نیست و نتیجه میگیرد پس وارد آن نشوید.
3. قَدَر راز نهفته خدا است؛ یعنی راز الهی است که خداوند دوست داشته آنرا در معرض دید عموم قرار ندهد؛ و بر همین اساس از گفتوگوی بسیار پیرامون آن (در سطح عموم جامعه) منع کرده است. کبرای مقدر آن چنین است: و هر چه اینطور باشد به زحمت، فرو رفتن در آن و گشودنش روا نیست. و از این عبارت استفاده میشود که هر مشکلی از مشکلات علمی جز برای اولیا و دانشمندان برجسته قابل کشف نیست و از اسرار الهی است.[4]
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 527، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. همان، ص 481.
[3]. ر. ک: مغنیه، محمد جواد، فیظلالنهجالبلاغة، ج 4، ص 390، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ سوم، 1358؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبة الله، شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 182 قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. بحرانی، ابن میثم، شرح نهج الابلاغه، ترجمه، عطایی، محمدرضا، ج 8، ص 256- 257، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ یکم، 1385ش.
نظرات