لطفا صبرکنید
14310
- اشتراک گذاری
برهان حدوث یکی از براهین خداشناسی است که یکی از مقدمات آن چنین است : "هر متغیری حادث است". این مقدمه خیلی روشن و بدیهى است. زیرا حدوث عبارت است از "بوجود آمدن چیزى که نبوده و به وجود آمده است ."و چیزى که متغیر و متحول است هیچ گاه ثبات و قرار ندارد و هر حالتى از آن مسبوق به عدم است. بنا بر این حادث بودن، در ذات تغییر نهفته است؛ زبرا هر حالتی از تغییر یک حدوث است و حالتی است که نبوده و به وجود آمده است. پس هر متغیری حادث است.
آنچه در سؤال شما آمده است بخشی (مقدمه ای) از برهان حدوث (یکی از براهین خدا شناسی) است. برای روشن شدن پاسخ ابتدا به بیان برهان حدو ث می پردازیم .
این برهان در الهیات اسلامى ـ به ویژه نزد متکلمان ـ از اهمیت ویژهاى برخوردار است؛ تا آن جا که به عنوان طریق ویژه متکلمان نامیده شده است. برهان حدوث در کتب کلامى به گونههاى مختلفى بیان شده است. [1]
برهان حدوث از دو مقدمه زیر تشکیل شده است: الف: جهان حادث است. ب: هر چه حادث است به پدید آورنده نیاز دارد.
نتیجه: جهان به پدید آورنده نیاز دارد.
مقدمه دوم این برهان، عقلى و بدیهى است و منکران وجود خدا نیز آن را قبول دارند، چرا که مقتضاى اصل علیت است. و دلیل بر مقدمه نخست آن، این است که:
1. جهان متغیر و متحول است. 2. آنچه متغیر و متحول است، حادث است. پس جهان حادث است.
مقدمه دوم این استدلال(آنچه متغیر و متحول است، حادث است) که مورد سؤال شماست نیز بدیهى است و این بدیهى بودن از تأمل در حقیقت تغییر و حدوث به دست میآید، زیرا حدوث (حادث بودن) عبارت است از بوجود آمدن وجودى که مسبوق به عدم (نبوده و به وجود آمده) است و چیزى که متغیر و متحول است هیچ گاه ثبات و قرار ندارد و هر حالتى از آن مسبوق به عدم است، و چون این ویژگى عمومیت دارد حدوث نیز عمومى و فراگیر است. بنا بر این حادث بودن در ذات تغییر نهفته است؛ زبرا هر حالتی از تغییر یک حدوث است و حالتی است که نبوده و به وجود آمده است
مقدمه اول این استدلال از طریق مشاهده حسى به دست میآید، زیرا هم مشاهده سطحى و هم کشفیات علمى بر حرکت و تغیر جهان طبیعت گواهى میدهند، چنان که برهان فلسفى نیز آن را تأیید میکند.[2]
علامه طباطبائى در تقریر برهان حدوث چنین گفته است:
«هم مشاهده ابتدایى به ثبوت رسانده و هم با کنجکاوى علمى به دست میآید که اجزاء جهان با همدیگر ارتباط وجودى دارند و این ارتباط و به هم پیوستگى نه تنها در میان یک دسته ویژهاى از اجزاء جهان میباشد بلکه تا هر جا باریک بین شده و به بررسى بپردازیم رشته ارتباط را محکمتر مییابیم».[3]
جهان در وجود خود متغیر و متحول میباشد یعنى پس از نیستى، هستى میپذیرد؛ زیرا در هر راهى به محاسبه حوادث جهان بپردازیم سرانجام به حرکت عمومى (حرکت وضعى و مکانى و یا حرکت جوهرى) خواهیم رسید، و حرکت، هستى است پس از نیستى و وجودى است آغشته به عدم و به مقتضاى قانون علت و معلول هر موجود حادثى، علت وجود میخواهد.[4]
برای آگاهی بیشتر به آدرس برهان حدوث مراجعه فرمائید.
[1]. در این باره به فخر الدین رازى، المطالب العالیه، ج 1، ص 200ـ232؛ محقق طوسى، قواعد العقائد، ص 39ـ45؛ سید شریف گرگانى، شرح المواقف، ج 8، ص 3ـ4،«الإلهیات فى مدرسه اهل البیت ـ علیه السلام ـ» على ربانى گلپایگانى رجوع شود.
[2]. مقصود برهان حرکت جوهرى ماده است که صدرالمتألهین آن را ابداع و اثبات کرد.
[3]. طباطبایی ،محمد حسین ،اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 5، ص 91ـ93.انتشارات صدرا قم.
[4]. برگرفته از برهان حدوث با اندکی تصرف.