لطفا صبرکنید
47610
- اشتراک گذاری
دوماه قبل فامیل نامزدم با مراجعه به شخصی که مرا به عقد دایم نامزدم در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان در محفل نامزدی مان نموده بود از وی خواستند تا صیغه طلاق را جاری کنید که نامبرده با رد این مطلب گفته بود که قبل از هر اقدامی می بایست با دختر و پسر مستقیماً صحبت نماید. لهذا ایشان یعنی شخص عاقد با پدرم تماس گرفته و از وی خواستند تا دختر و پسر را برای صحبت نزد ایشان ببرند. پدر با قبول این مطلب با پدر نامزدم تماس گرفته و گفتند که آقای ..... می خواهند دخترم و پسر شما را از نزدیک ببیند . اما پدر نامزدم در جواب گفته بودند که ما چه وقت بیاییم؟ پدرم در پاسخ گفتند که ما و شما نمی رویم و فقط من دخترم را می رسانم و پسر شما نیز بیاید . وقتی پدرم مرا به منزل شخص عاقد که محل ملاقات ما تعیین شده بود بردند متوجه شدیم که نامزدم با پدر و دایی اش آمده است. اما پدرم مرا آنجا گذاشته و از ایشان نیز خواستند که بگذارند دختر و پسر با آقای عاقد صحبت نمایند. اما آنها بدون توجه به این مطلب وارد منزل آقای عاقد شده و با مداخلات در صحبت ها سعی بر محکوم کردن من داشتند . من ناگزیز شدم به پدرم که از آنجا رفته بودند تا ما آزادانه صحبت های خویش را بنماییم زنگ زدم که شما نیز بیایید ، چون اینها آمده اند . پدرم پس از چند دقیقه آمدند و صحبت هایی صورت گرفت. آقای .... ( شخص عاقد) گفتند که خوشبختانه دلایل کافی برای انجام طلاق ندارید و از والدین هردوی ما خواستند تا با تلاش و دادن فرصت به این دو جوان سعی در حل مشکلات شان نمایند و از دایی نامزدم نیز خواستند تا با صحبت با خانواده خودش و خانواده ما میانجی شده و برای حل این مشکلات تلاش کند . اما با تأسف هیچ گونه تماسی صورت نگرفت تا اینکه دوشب قبل پدر نامزدم برای پدرم زنگ زده و گفت که دختر شما آزاد است چون ما به مراجعه به عالم دینی صیغه طلاق را جاری ساختیم ، پدرم با تعجب از این خبر بسیار ناراحت شدند و گفتند آیا دخترم هیچ گونه حق و حقوقی نداشته است که شما خودسرانه چنین کاری را انجام دادید و آیا لازم نبود که ما را در جریان می گذاشتید؟ و از آنها خواهان دادن نام شخصی را که ایشان ادعای عالم بودنش را داشتند و نام شاهدین را خواستند، اما ایشان با رد این مطلب گفتند شما می خواهید با دختر تان تجارت کنید!!!! حال از حضرت عالی می خواهم با رهنمایی های عالمانه تان مرا یاری رسانیده و از این سردرگمی برهانید: 1 – آیا آنها این حق را داشتند که بدون اجازه من و خانواده ام اقدام به این کار نمایند؟ 2 – آیا شخص عالمی که صیغه طلاق را جاری ساخته است نمی بایست از من و یا پدرم اجازه بگیرد؟ 3 – آیا نداشتن عذر شرعی دختر در هنگام طلاق یکی از شرایط اصلی انجام طلاق نیست؟ در حالیکه من واقعآ در هنگام انجام این کار عذر شرعی داشتم. 4 – آیا هیچ گونه حق و حقوقی برای من تعلق نمی گیرد ، در حالیکه در هنگامی که من به عقد دایم نامزدم در آمدم و در حضور بیشتر از 200 تن از مهمانان وی پذیرفت که مرا در قبال یک جلد کلام الله مجید به خط عثمان طاها ، چهارده شاخه گل محمدی به عشق چهارده معصوم ، یکصد سکه طلای تمام عیار بهار آزادی و همچنین یک سفر حج که به درخواست مادر نامزدم به آن افزوده شد به عقد دایم خود درآورد؟ آیا نداشتن روابط زنا شویی این حقوق را از من سلب می کند؟ در حالیکه ما در دوران نامزدی قرار داشتیم؟!!!! چون وقتی پدرم برای شان گفتند که شما با وجود اینکه دوبار به زیارت خانه خدا مشرف شدید، حق و حقوق دخترم را پایمال کردید، آنها گفتند چون عروسی نکرده بودند و همخوابی صورت نگرفته هیچگونه حقی ندارد!!!! با آرزوی سلامتی حضرت عالی منتظر نظر عالمانه تان هستم تشکر
شما اگر به ادامه زندگی با همسرتان علاقه مند بوده اید وظیفه داشته اید که همه تلاشتان را در جهت جذب محبت همسرتان و خانواده اش به خودتان به کار بگیرید و اگر فکر می کنید که این وظیفه را انجام داده اید هرگز نباید فکر کنید که با چنین طلاقی که چاره ای از پذیرفتن آن ندارید زندگی تان به آخر خواهد رسید. سعی کنید با امید به لطف خداوند مهربان و با اعتماد به نفس، بر مشکلات و سختی های ناشی از این واقعه مسلط شوید. مطمئن باشید خداوند یاور مظلومان است و قطعا این ضرر را در زندگی شما جبران خواهدکرد.
باید توجه داشته باشید که طلاق از ایقاعات است و از طرف مرد است و نیاز به رضایت و مداخله زن ندارد. بنا بر این مرد می تواند با شرایطی به طور یک طرفه همسر خود را طلاق دهد. همچنین طلاق دادن زنی که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده، در حالت عادت و عذر زنانه اشکالی ندارد و در صورتی که هیچ گونه همخوابگی صورت نگرفته باشد مرد باید نصف مبلغ مهریه را به همسرش بپردازد.
اسلام ازدواج را بسیار با ارزش و با اهمیت دانسته و آنرا مورد تشویق و ترغیب قرار داده و از طرف دیگر طلاق را مبغوض ترین حلال ها در نزد خدا دانسته است که تنها در مواردی که چاره ای از آن نباشد می توان بدان اقدام کرد! سرمایه اصلی یک ازدواج محبت و عشق و علاقه بین زن و شوهر است. اگر خدای نکرده زن و شوهر یکدیگر را دوست نداشته باشند زندگی به کام آنان تلخ خواهد شد و همگان وظیفه دارند تا این محبت را بین زن و شوهر ایجاد و تقویت کنند. اما اگر کار به جایی برسد که چاره ای جز طلاق نباشد می توان به آن اقدام کرد. شما اگر به ادامه زندگی با همسرتان علاقه مند بوده اید وظیفه داشته اید که همه تلاشتان را در جهت جذب محبت همسرتان و خانواده اش به خودتان بکار گیرید و اگر فکر می کنید که این وظیفه را انجام داده اید هرگز نباید فکر کنید که با چنین طلاقی که چاره ای از پذیرفتن آن ندارید زندگی تان به آخر خواهد رسید. چه بسا بعد از این طلاق ناخواسته زندگی بهتری در انتظار شما باشد. بنا براین سعی کنید با امید به لطف خداوند مهربان و با اعتماد به نفس بر مشکلات و سختی های ناشی از این واقعه مسلط شوید و از راه ثواب و درست کاری خارج نشوید و مطمئن باشید خداوند یاور شماست و به قول معروف:" خدا گر ز حکمت ببندد دری ؛ ز رحمت گشاید در دیگری " اگر این ازدواج نا موفق بوده است انشاء الله خداوند ازدواج موفقی را نصیب شما خواهد کرد به شرط اینکه ازدواج قبلی خود را آسیب شناسی کرده و سعی کنید اشکالاتی را می توانید بر طرف کنید.
اما در رابطه با مسائل شرعی طلاق باید بگوئیم: " طلاق از ایقاعات است یعنی انشاء و ایجاد آن یک طرفه و از طرف مرد است و نیاز به رضایت و مداخله زن ندارد." بنا بر این مرد می تواند با شرایطی به طور یک طرفه همسر خود را طلاق دهد. حضرت امام خمینی ره در بیان شرایط طلاق دهنده فرموده اند: "مردى که زن خود را طلاق مىدهد، باید عاقل و بنا بر احتیاط واجب بالغ باشد و به اختیار خود طلاق دهد. و اگر او را مجبور کنند که زنش را طلاق دهد، طلاق باطل است؛ و نیز باید قصد طلاق داشته باشد، پس اگر صیغه طلاق را به شوخى بگوید صحیح نیست."[1] همچنین یکی از شرایط طلاق این است که زن در عادت زنانه نباشد اما این شرط در مورد همسری که همخوابی نداشته جاری نمی شود. حضرت امام خمینی ره در این زمینه فرموده اند: "طلاق دادن زن در حال حیض یا نفاس در سه صورت صحیح است: اوّل: آن که شوهرش بعد از ازدواج با او نزدیکى نکرده باشد. دوم: آبستن باشد و اگر معلوم نباشد که آبستن است و شوهر در حال حیض طلاقش بدهد، بعد بفهمد آبستن بوده ، اشکال ندارد. سوم: مرد بواسطه غایب بودن نتواند یا برایش مشکل باشد که پاک بودن زن را بفهمد."[2]
اگر شوهر زنش را قبل از دخول و نزدیکى طلاق داد، نصف مهرى که معین شده است باید به او بپردازد.[3]
بنا براین اگر همسر شما با اراده و اختیار خود در حضور دو شاهد عادل شما را طلاق داده باشد طلاق صحیح است و چون هیچ گونه همخوابگی باهم نداشته اید تنها باید نصف مبلغ مهریه را به شما بپردازد.
برای اطلاع بیشتر نسبت به قوانین این مورد با مرکز اسلامی امام حسین (ع) تماس بگیرید.