لطفا صبرکنید
بازدید
54782
54782
آخرین بروزرسانی:
1393/08/04
کد سایت
fa8318
کد بایگانی
8271
نمایه
مراد از تدبیر بنده و تقدیرالله
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|قضا و قدر|قضاء و قدر
اصطلاحات
تدبیر ، تدبیر منزل
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|اصطلاحات اخلاقی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
مراد جمله " بنده تدبیر می کند و خداوند تقدیر می کند" چیست ؟ استناد آن به کجاست؟
پرسش
پیرامون تقدیر و تدبیر از نگاه قرآن و احادیث و فلسفه مطالبی را بفرستید .العبدو یدبر و الله یقدر آیا آیه قرآن است یا...؟
پاسخ اجمالی
عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیه قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت نیز پیدا نکردیم، اما معنا و مضمون آن درست است . در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. تدبیر به معنای برنامه ریزی برای انجام کاری یا رسیدن به هدفی است. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن. تقدیر الهی به این معناست که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد، و منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند.
معنای این جمله این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید.
معنای این جمله این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید.
پاسخ تفصیلی
عبارت" العبد یقدر و الله یقدر" آیۀ قرآن نیست و تا آنجا که ما جستجو کردیم حدیثی به این صورت با این الفاظ و کلمات پیدا نکردیم. بله در آموزه های اسلام احادیث متعددی وجود دارد که مضمون آنها معنای همین جمله "العبد یدبر و الله یقدر " است. برای روشن شدن پاسخ چند مطلب باید بیان شود.
1. مفهوم قضا و قدر:
واژه «قدر» به معنای اندازه، و «تقدیر» به معنای و اندازه گیری و چیزی را با اندازه ی معینی ساختن است و واژه «قضا» به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری سنجش کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است) استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای «سرنوشت» نیز به کار می رود.
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله ی نهایی و حتمی می رساند.[1]
2. رابطه ی قضا و قدر با اختیار انسان:
تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
الف. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ... در زندگی انسان، که وظیفه ی انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست، البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد. چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود، مثل اینکه نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و خرسندی ندارد.
ب. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده ی خود اوست.
چون، معنای قضا و قدر الهی این است که تحقق هر پدیده ای با همه ی خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده ی الهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه ی الهی می باشد و آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همه ی خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود، و یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایه ی گزینش آزادانه ی فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است. چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیراختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.[2]
با توجه به توضیحات بالا معنای جملۀ" العبد یدبر و الله یقدر" این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید. دلیل این مطلب هم این است که علم بندگان خدا محدود و ناقص بوده و به همین دلیل در بعضی موارد برنامه ریزی های آنان بر خلاف قوانین و سنت های الهی حاکم بر جهان باشد و در نتیجه چنین برنامه هایی با شکست مواجه می شود. اما اگر این برنامه ها بر طبق سنت های الهی و منطبق بر آنها باشد در عمل با مشکلی مواجه نخواهند شد. بعضی از آن احادیث عبارتند از:
1. امام علی (ع):"از طریق بر هم خوردن تصمیم ها خدا را شناختم. [3]
2. امام علی (ع):"چه بسیار افرادی که خود را به زحمت می اندازند اما چیز زیادی عید آنان نمی شود و چه کسانی که در حد متوسط تلاش می کنند و لی تقدیر الهی آنان را مساعدت می کند.[4]
3. امام علی (ع):" تقدیر ها به چیزهایی شما را رهنمون می سازد که به فکر شما نرسیده است.[5]
1. مفهوم قضا و قدر:
واژه «قدر» به معنای اندازه، و «تقدیر» به معنای و اندازه گیری و چیزی را با اندازه ی معینی ساختن است و واژه «قضا» به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن و داوری سنجش کردن (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است) استعمال می شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای «سرنوشت» نیز به کار می رود.
منظور از تقدیر الهی این است که خدای متعال برای هر پدیده ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می یابد. و منظور از قضای الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن را به مرحله ی نهایی و حتمی می رساند.[1]
2. رابطه ی قضا و قدر با اختیار انسان:
تقدیر الهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:
الف. حوزه ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی چون سیل، زلزله، طوفان و ... در زندگی انسان، که وظیفه ی انسان دین باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست، البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این گونه امور الهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد. چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده باز بلا و حادثه واقع شود، مثل اینکه نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین باور، وظیفه ای جز تسلیم و خرسندی ندارد.
ب. حوزه ای که شامل افعال اختیاری انسان می شود. در این حوزه، تقدیر الهی هیچ گونه منافاتی با اراده و تصمیم گیری آزاد انسان ندارد و از این رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهده ی خود اوست.
چون، معنای قضا و قدر الهی این است که تحقق هر پدیده ای با همه ی خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و اراده ی الهی است و همه تحت تدبیر حکیمانه ی الهی می باشد و آنچه خداوند تقدیر می کند، فعل انسان همراه با همه ی خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی های زمانی و مکانی باز می گردد و پاره ای نیز به فاعل آن مربوط می شود، و یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایه ی گزینش آزادانه ی فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده است، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری – آن کار را انجام می دهد.
پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد بلکه آن را تأیید می کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است. چون قضا و قدر الهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیراختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الهی است.[2]
با توجه به توضیحات بالا معنای جملۀ" العبد یدبر و الله یقدر" این است که بنده (انسان) در زندگی خود برنامه ریزی هایی می کند اما خداوند تقدیر و قضاء و قدر خود را اعمال می کند. یعنی اگر برنامه ریزی های انسانها بر خلاف سنت های لا یتغیرالهی و برخلاف قضاء الهی باشد به نتیجه ای نخواهد نرسید. دلیل این مطلب هم این است که علم بندگان خدا محدود و ناقص بوده و به همین دلیل در بعضی موارد برنامه ریزی های آنان بر خلاف قوانین و سنت های الهی حاکم بر جهان باشد و در نتیجه چنین برنامه هایی با شکست مواجه می شود. اما اگر این برنامه ها بر طبق سنت های الهی و منطبق بر آنها باشد در عمل با مشکلی مواجه نخواهند شد. بعضی از آن احادیث عبارتند از:
1. امام علی (ع):"از طریق بر هم خوردن تصمیم ها خدا را شناختم. [3]
2. امام علی (ع):"چه بسیار افرادی که خود را به زحمت می اندازند اما چیز زیادی عید آنان نمی شود و چه کسانی که در حد متوسط تلاش می کنند و لی تقدیر الهی آنان را مساعدت می کند.[4]
3. امام علی (ع):" تقدیر ها به چیزهایی شما را رهنمون می سازد که به فکر شما نرسیده است.[5]
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 151.
[2]. معارف اسلامی، صص 106 و 107 ، با کمی تغییر و اضافات.
[3] بحارالأنوار ج 5 ص 197،حدیث- 10،نهج، [نهج البلاغة] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ
[4] الکافی ج 5 ص. 1،حدیث. 6- عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع کَمْ مِنْ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ.
[5] بحارالأنوار ج : 75 ص : 369، قَالَ علی (ع): الْمَقَادِیرُ تُرِیکَ مَا لَمْ یَخْطُرْ بِبَالِکَ
نظرات