لطفا صبرکنید
بازدید
13350
13350
آخرین بروزرسانی:
1396/04/30
کد سایت
ha274
کد بایگانی
94933
نمایه
زندگینامه عمار بن یاسر
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان
اصطلاحات
عمار بن یاسر ، عمار یاسر
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
عمار بن یاسر که بود و چه نقشی در معادلات صدر اسلام داشت؟
پرسش
آیا امکان دارد زندگینامه عمار بن یاسر را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی
«عمار بن یاسر بن عامر»، کنیهاش «ابویقظان»، و حلیف (همپیمان) بنی مخزوم بود.[1] نسب عمار به خاندان «عنس بن مالک» از قبایل قحطانی و ساکن یمن میرسد. یاسر پدر عمار در جوانی به مکه آمد و در آنجا اقامت کرد و با ابوحذیفه که از بنی مخزوم بود پیمان بست.[2]
درباره زندگینامه و شخصیت عمار بن یاسر به نکاتی اشاره میشود:
1. عمار و پدر و مادرش از جمله اولین مسلمانان بودند.[3] بر اساس روایتی، وی بعد از سی و چند نفر مسلمان شد[4] و بنابر روایتی دیگر، او یکی از هفت مسلمان نخستین بود.[5] عمار، برادرش عبدالله، پدرش یاسر و مادرش سمیه، بلال، خَبّاب، و صُهَیب، به دست قریش به شدیدترین وجهی شکنجه شدند تا از اسلام روگردان شوند. سمیه و یاسر در اثر این شکنجهها جان دادند. آنها نخستین شهدای اسلام بودند.[6]
مشرکان، عمار را نیز وادار به ناسزاگویی به پیامبر(ص) کردند، اما پیامبر اکرم(ص) عذر او را پذیرفت و به او فرمود اگر دیگربار نیز مجبورش کردند، چنین کند. در پی این ماجرا بود که این آیه نازل شد: «هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آنکس که مجبور شده ولى قلبش به ایمان اطمینان دارد. لیکن هر که سینهاش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابى بزرگ خواهد بود».[7]
2. برخی گزارشها نیز حاکی از آن است که عمار از جمله مهاجران به حبشه بود.[8]
3. عمار از اولین افرادی بود که به مدینه هجرت کرد و در ساخت مسجد قبا که اولین مسجد اسلامی بود نیز همکاری داشت.[9] وی از صحابه نزدیک به پیامبر اسلام بود و در جنگهای حضرتشان حضوری فعال داشت.[10]
4. روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در فضایل عمار نقل شده است؛ از جمله اینکه آنحضرت فرمود:
«بهشت مشتاق علی، عمار، سلمان و بلال است».[11]
«عمار با حق است و حق با عمار، عمار گرد حق میچرخد هرجا که باشد»،[12] و «قاتل عمار در آتش است».[13]
5. عمار در کنار سلمان، مقداد، ابوذر از نخستین شیعیانی بودند که در زمان پیامبر(ص) نیز بدین نام شناخته میشدند.[14]
عمار در دفاع از حق علی بن ابیطالب(ع) از بیعت با ابوبکر سرباز زد.[15] اما بعد از بیعت امام علی(ع) مانند حضرتشان با حکومت وقت همکاری می کرد. وی در زمان خلیفه اول در جنگ یمامه شرکت کرد و در این جنگ بود که گوشش بریده شد.[16]
عمار در دوران خلافت عمر فرماندار شهر کوفه و فرمانده سپاه مسلمانان در این شهر شد.[17] در دوران فرماندهی او بود که جنگ نهاوند روی داد و بخشی از مناطق داخلی ایران فتح شد.[18] اما بعد از چندی از این منصب عزل شد.[19] بیشتر منابع تاریخی علت عزل وی را به روشنی بیان نکردهاند. اما در برخی از این گزارشها، علت آن؛ اعتراض مردم به ضعف عمار و بیاطلاعی وی از سیاست بوده است![20]
در زمان خلیفه سوم مشاجراتی شدید میان وی و عمار درگرفت. یکی از این موارد اعتراض عمار به تبعید ابوذر به ربذه بود که به مشاجره شدیدی بین عمار و عثمان انجامید و عمار به دستور عثمان به سختی کتک خورد. عثمان قصد داشت عمار را نیز مانند ابوذر از مدینه تبعید کند، اما با اعتراض بنی مخزوم و امام علی(ع) از این کار منصرف شد.[21] گزارش دیگر، ضرب و شتم عمار را زمانی ذکر کرده است که عمار به نحوه تقسیم بیت المال از سوی عثمان اعتراض و به این سخن خلیفه که نحوه مصرف بیت المال را از اختیارات خود میدانست، انتقاد کرد.[22]
برخی گزارشها حاکی از آن است که عمار در ماجرای شورش بر عثمان با معترضان همراهی داشت. او در مصر به آنان پیوست و در مدینه نیز در جریان محاصره عثمان شرکت داشت.[23]
عمار یاسر از طرفداران خلافت حضرت علی(ع) بود. در زمان وفات عمر و ماجرای تشکیل شورای تعیین خلیفه، در گفتوگویی با عبدالرحمن بن عوف به او توصیه کرد علی(ع) را انتخاب کند تا مردم دچار تفرقه نشوند.[24] بعد از کشته شدن عثمان، عمار از جمله افرادی بود که مردم را به بیعت با علی(ع) دعوت میکردند.[25]
وی در حکومت امام علی(ع) در جنگهای جمل و صفین شرکت داشت. در جمل، فرمانده میسره (سمت چپ) لشکر امام(ع) بود.[26] و در روز سوم جنگ صفین نیز وی فرمانده لشکر امام(ع) بود.[27]
6. عمار در جنگ صفین سال 37هـ.ق. به شهادت رسید.[28] پس از شهادت عمار، امام علی(ع) بر او نماز گزارد.[29]
شهادت عمار در جنگ صفین به دست سپاهیان معاویه، همواره یکی از دلایل مهم حقانیت علی(ع) در این نبرد و طغیان معاویه دانسته شده است. دلیل این مسئله، شهرت حدیثی از پیامبر(ص) بود که بیان میکرد کشندگان عمار، گروهی باغی (یعنی گروه خارج از اطاعت امام عادل) هستند.[30] این حدیث از صحیحترین احادیث بوده و به صورت متواتر در منابع روایی اهلسنت و شیعه نقل شده است.[31]
درباره زندگینامه و شخصیت عمار بن یاسر به نکاتی اشاره میشود:
1. عمار و پدر و مادرش از جمله اولین مسلمانان بودند.[3] بر اساس روایتی، وی بعد از سی و چند نفر مسلمان شد[4] و بنابر روایتی دیگر، او یکی از هفت مسلمان نخستین بود.[5] عمار، برادرش عبدالله، پدرش یاسر و مادرش سمیه، بلال، خَبّاب، و صُهَیب، به دست قریش به شدیدترین وجهی شکنجه شدند تا از اسلام روگردان شوند. سمیه و یاسر در اثر این شکنجهها جان دادند. آنها نخستین شهدای اسلام بودند.[6]
مشرکان، عمار را نیز وادار به ناسزاگویی به پیامبر(ص) کردند، اما پیامبر اکرم(ص) عذر او را پذیرفت و به او فرمود اگر دیگربار نیز مجبورش کردند، چنین کند. در پی این ماجرا بود که این آیه نازل شد: «هر کس پس از ایمان آوردن خود، به خدا کفر ورزد [عذابى سخت خواهد داشت] مگر آنکس که مجبور شده ولى قلبش به ایمان اطمینان دارد. لیکن هر که سینهاش به کفر گشاده گردد خشم خدا بر آنان است و برایشان عذابى بزرگ خواهد بود».[7]
2. برخی گزارشها نیز حاکی از آن است که عمار از جمله مهاجران به حبشه بود.[8]
3. عمار از اولین افرادی بود که به مدینه هجرت کرد و در ساخت مسجد قبا که اولین مسجد اسلامی بود نیز همکاری داشت.[9] وی از صحابه نزدیک به پیامبر اسلام بود و در جنگهای حضرتشان حضوری فعال داشت.[10]
4. روایاتی از پیامبر اسلام(ص) در فضایل عمار نقل شده است؛ از جمله اینکه آنحضرت فرمود:
«بهشت مشتاق علی، عمار، سلمان و بلال است».[11]
«عمار با حق است و حق با عمار، عمار گرد حق میچرخد هرجا که باشد»،[12] و «قاتل عمار در آتش است».[13]
5. عمار در کنار سلمان، مقداد، ابوذر از نخستین شیعیانی بودند که در زمان پیامبر(ص) نیز بدین نام شناخته میشدند.[14]
عمار در دفاع از حق علی بن ابیطالب(ع) از بیعت با ابوبکر سرباز زد.[15] اما بعد از بیعت امام علی(ع) مانند حضرتشان با حکومت وقت همکاری می کرد. وی در زمان خلیفه اول در جنگ یمامه شرکت کرد و در این جنگ بود که گوشش بریده شد.[16]
عمار در دوران خلافت عمر فرماندار شهر کوفه و فرمانده سپاه مسلمانان در این شهر شد.[17] در دوران فرماندهی او بود که جنگ نهاوند روی داد و بخشی از مناطق داخلی ایران فتح شد.[18] اما بعد از چندی از این منصب عزل شد.[19] بیشتر منابع تاریخی علت عزل وی را به روشنی بیان نکردهاند. اما در برخی از این گزارشها، علت آن؛ اعتراض مردم به ضعف عمار و بیاطلاعی وی از سیاست بوده است![20]
در زمان خلیفه سوم مشاجراتی شدید میان وی و عمار درگرفت. یکی از این موارد اعتراض عمار به تبعید ابوذر به ربذه بود که به مشاجره شدیدی بین عمار و عثمان انجامید و عمار به دستور عثمان به سختی کتک خورد. عثمان قصد داشت عمار را نیز مانند ابوذر از مدینه تبعید کند، اما با اعتراض بنی مخزوم و امام علی(ع) از این کار منصرف شد.[21] گزارش دیگر، ضرب و شتم عمار را زمانی ذکر کرده است که عمار به نحوه تقسیم بیت المال از سوی عثمان اعتراض و به این سخن خلیفه که نحوه مصرف بیت المال را از اختیارات خود میدانست، انتقاد کرد.[22]
برخی گزارشها حاکی از آن است که عمار در ماجرای شورش بر عثمان با معترضان همراهی داشت. او در مصر به آنان پیوست و در مدینه نیز در جریان محاصره عثمان شرکت داشت.[23]
عمار یاسر از طرفداران خلافت حضرت علی(ع) بود. در زمان وفات عمر و ماجرای تشکیل شورای تعیین خلیفه، در گفتوگویی با عبدالرحمن بن عوف به او توصیه کرد علی(ع) را انتخاب کند تا مردم دچار تفرقه نشوند.[24] بعد از کشته شدن عثمان، عمار از جمله افرادی بود که مردم را به بیعت با علی(ع) دعوت میکردند.[25]
وی در حکومت امام علی(ع) در جنگهای جمل و صفین شرکت داشت. در جمل، فرمانده میسره (سمت چپ) لشکر امام(ع) بود.[26] و در روز سوم جنگ صفین نیز وی فرمانده لشکر امام(ع) بود.[27]
6. عمار در جنگ صفین سال 37هـ.ق. به شهادت رسید.[28] پس از شهادت عمار، امام علی(ع) بر او نماز گزارد.[29]
شهادت عمار در جنگ صفین به دست سپاهیان معاویه، همواره یکی از دلایل مهم حقانیت علی(ع) در این نبرد و طغیان معاویه دانسته شده است. دلیل این مسئله، شهرت حدیثی از پیامبر(ص) بود که بیان میکرد کشندگان عمار، گروهی باغی (یعنی گروه خارج از اطاعت امام عادل) هستند.[30] این حدیث از صحیحترین احادیث بوده و به صورت متواتر در منابع روایی اهلسنت و شیعه نقل شده است.[31]
[1]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 626، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[2]. همان، ص 627؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 11، ص 563، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[3]. أسدالغابة، ج 3، ص 627.
[4]. همان؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج 1، ص 158، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.
[5]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج 2، ص 281، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1405ق؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص 473، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[6]. أسدالغابة، ج 3، ص 627؛ یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 28، بیروت، دار صادر، چاپ اول، بیتا.
[7]. نحل، 106؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 1، ص 390، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ أسدالغابة، ج 3، ص 627.
[8]. ابن هشام،عبد الملک، السیرة النبویة، ج 1، ص 330 و 367، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، بیتا؛ تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 2، ص 330؛ أنساب الأشراف، ج 1، ص 211.
[9]. أسدالغابة، ج 3، ص 630.
[10]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 3، ص 190، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، 1418ق.
[11]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1138، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 31، ص 202، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[12]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 223، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش؛ متقی هندی، علاء الدین علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 13، ص 539، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[13]. کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 13، ص 539.
[14]. نوبختی، حسن بن موسى، فرق الشیعه، ص 18، بیروت، دار الأضواء، چاپ دوم، 1404ق.
[15]. تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 124.
[16]. الاستیعاب، ج 3، ص 1136.
[17]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 4، ص 144.
[18]. نک: همان، ص 138؛ دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 134، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
[19]. الاستیعاب، ج 2، ص 609.
[20]. بلاذری، أبو الحسن أحمد بن یحیى، فتوح البلدان، ص 274، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1988م؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج 3، ص 580، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[21]. تاریخ الیعقوبى، ج 2، ص 173؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، ج 2، ص 378، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[22]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 5، ص 202 – 203، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[23]. أنساب الأشراف، ج 5، ص 549.
[24]. البدء و التاریخ، ج 5، ص 191.
[25]. طوسی، محمد بن حسن، الامالی، ص 728، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[26]. شیخ مفید، الجمل و النصرة لسید العترة فی حرب البصرة، ص 336، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[27]. أنساب الأشراف، ج 2، ص 303.
[28]. همان، ص 310؛ أسد الغابة، ج 3، ص 632.
[29]. الطبقات الکبرى، ج 3، ص 198.
[30]. نک: همان، ص 190 – 192.
[31]. الاستیعاب، ج 3، ص 1140.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات