لطفا صبرکنید
37962
- اشتراک گذاری
آینده نگری نوعی تدبیر است که هر عاقلی به آن نیاز دارد؛ زیرا هر کس باید برای زندگی آینده خود تدابیر لازم را بیندیشد، فراز و نشیب کار را بسنجد، و مشورت های لازم را انجام دهد، سپس با توجه به همه اینها برنامه ای جامع و قابل عمل را طرح نماید و در اجرای آن کوشش کند. ولی آرزوهای طولانی که در روایات مورد نکوهش قرار گرفته، همان بلند پروازی های خیالی و نفسانی هستند که انسان را به خود مشغول می سازند و موجب غفلت وی می شوند.
آینده نگری و برنامه ریزی برای آینده به انسان آرامش و به زندگی امید می دهد. نشاط روحی و روانی را به دنبال دارد، ولی آمال و آرزوهای طولانی، حسرت و دست یابی به امور غیر معقول را در دل ماندگار می کند و زندگی را تلخ و آرامش را از بین می برد.
در تعالیم دینی ما، جمع آوری مال و سرمایه و پس انداز، اگر با هدف ایثار و خدمت به مردم برای نیل به رضای خدا، و یا برای نیکوکاری و احسان به دیگران؛ نیز به منظور بی نیازی از مردم و حفظ مناعت طبع خود باشد، مورد تأیید است.
آنچه از نظر اسلام مردود و از مصادیق آرزوهای دراز بوده، تکاثر است؛ یعنی مسابقه در کثرت و فزونی مال. بدیهی است که بسیاری از ثروت اندوزی ها انگیزه ای جز آرزوهای شیطانی کبر و غرور ندارد؛ از این رو پس اندازهایی که از روی تفاخر و تکاثر فراهم آید، مایه غفلت و غرور انسان خواهد شد و دین اسلام نسبت به آن نظر منفی دارد.
گفتنی است که اسلام مخالف رفاه و آسایش نیست، اما این رفاه تا جایی مورد تأیید است که تکیه گاه های معنوی در پرتو رفاه طلبی ویران نشود. تلاش های مادی تا جایی پسندیده است که تلاشگر مسلمان بتواند از اسباب و لوازم مادی به منعم حقیقی و شکر نعمت هایش برسد.
مقدمه
برای روشن شدن موضوع مورد بحث، یعنی حد و مرز آرزوهای دور و دراز، و تفاوت آن با آینده نگری، نخست نیم نگاهی داریم به جایگاه مال، ثروت و تلاش های اقتصادی در آموزه های دینی، سپس به تعریف آرزوهای دراز از نگاه عالمان اخلاق می پردازیم، آن گاه موضوع آینده نگری و پس انداز را از نگاه آیات و روایات پی می گیریم.
پیشوای زاهدان و پرهیزکاران، امام علی (ع) در باره مال و سرمایه می فرماید: «اَلا و اِنَّ مِن النعَم سعَةَ المال»؛[1] بدانید که گشایش مادی نوعی نعمت است.
آن حضرت در باره برنامه زندگی می فرماید: مؤمن را در برنامه زندگی سه زمان مشخص است؛ زمانی برای نیایش پروردگار... و زمانی که برای گذران زندگی و معاش خویش می کوشد: «و ساعَةً یرمُّ معاشهُ».[2] حضرتش در ادامۀ این سخن به این نکته تصریح دارد که مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند، زمانی برای نیایش و عبادت پروردگار، و زمانی برای تأمین هزینۀ زندگی و زمانی برای واداشتن نفس به لذّت هایی که حلال و مایۀ زیبایی است.
در فرهنگ دینی ما تلاش گران عرصه زندگی و اقتصاد، نظیر مجاهدان در میادین نبرد به شمار می روند: «الکاد لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله».[3]
این از یک سو، از طرف دیگر اما تعالیم اخلاقی به ما می گوید: «ای فرزند آدم اندوه روز نیامده را بر امروز بار مکن که اگر آن روز نرسیده از عمر تو باشد، خدای در آن روز روزیت را می رساند».[4] و... .
اگر در برخی موارد سخنان به ظاهر متناقضی از پیشوایان دینی ما مشاهده می شود؛ برای جلوگیری از افراط و تفریط هایی است که در جامعه بروز می کرد. گاهی تفکر صوفی گری و عزلت، و گاهی تکاثر و روی آوری به دنیا به شیوه افراطی، این بود که آنان برای حفظ اعتدال به تناسب سخنانی می فرمودند که به ظاهر متناقض به نظر می رسد. اما هنگامی که ما امروزه در جامعه خود می نگریم، می بینیم که چگونه افرادی از قشرها و اصناف مختلف در تکاپوی جمع آوری ثروت اند، حتی از راه هایی غیر از حرفه ای که با آن سر و کار دارند. کسی که به عنوان مثال شغل و حرفه اش ساخت و ساز مسکن است، طبیعی است که از این راه امرار معاش می کند، هم مسکنی می سازد در چهارچوب استانداردهای تعریف شده ساخت و ساز که دیگران از آن بهره می برند، و هم خود هزینه زندگی اش را از این طریق تأمین می کند، اما کسانی که چون امروز پول و درآمد در این شغل است، همۀ تلاش خود را در این راه صرف می کنند، تا از این طریق به انباشت ثروت برسند و به دنبال سود جویی از هر طریق هستند؛ نظم اقتصادی جامعه را برهم می زنند، روایاتی از این دست می تواند ناظر به این شیوه از درآمدها باشد.
قرآن کریم در مورد پرهیز از افراط و تفریط، و رویکرد به شیوه اعتدال می فرماید: «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا»؛[5] هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشاى، تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار فرومانى!
امام علی (ع) در مورد رعایت اعتدال در زندگی می فرماید: «بخشنده باش امّا زیاده روى نکن، در زندگى حسابگر باش امّا سخت گیر مباش».[6]
آرزوهای دراز (طول امل)
همان گونه که می دانید در علم اخلاق آرزو بر دو قسم است.
1. آرزوهای صادق، مثبت و سازنده که همچون آب حیات، وجود آدمی را سیراب و پرثمر ساخته و نشاط و معنویت انسان را بیشتر می کند.
2. آرزوهای کاذب و دور و دراز، و به تعبیر دیگر، طول امل که از مهم ترین رذایل اخلاقی بوده و انسان را از خدا دور ساخته و به انواع گناهان آلوده می کند.
البته، اصل آرزو و امید نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمی در زندگی و پیشرفت انسان در جنبه های مادی و معنوی بشر دارد. اگر آرزوها متوجه ارزش های والای انسانی باشند و یا جنبه مردمی و اجتماعی پیدا کنند و در مسیر تکامل و پیشرفت واقعی انسان ها و درجات کمال قرار گیرند، انسان را به تلاش و کوشش بیشتر در این راه ها وا می دارند. اصولاً همت انسان به اندازه آرزوهای مثبت او است، هر قدر دامنه آنها گسترده تر باشد همت او والاتر است.
اما آرزوهای دراز چنان که عالمان اخلاق می گویند: این است که انسان برای خود در این دنیا زندگی بسیار طولانی در نظر بگیرد و باورش شود که عمری بسیار دراز دارد، و با میل و رغبت به تمام جوانب و لوازم بقای در آن؛ نظیر جمع آوری مال، ثروت، خانواده، مسکن و... بپردازد.[7] به بیان دیگر، آرزو های دراز یعنی امیدهای بسیار در دنیا و توقع بقای در آن.[8]
این چنین فکر و تلاشی از رذایل اخلاقی محسوب می شود؛ چراکه تصور و برداشت این چنینی از زندگی دنیا و حب و علاقه به توابع آن (از مال، ثروت، زن، زندگی و...) موجب انس به آنها شده و باعث لذت بردن در زمان طولانی است. و نتیجه آن سنگینی جدایی و دل کندن از آنها خواهد شد. آرزوهای دراز باعث می شود تا قلب و فکر انسان از تفکر در مرگ و معاد غافل شود. مرگی که باعث جدایی انسان از اینها خواهد شد، و هر چیزی را که انسان از آن کراهت داشته باشد، از خویش دور می کند و سعی می کند از آن فاصله بگیرد. انسانی که به آرزوهای پوچ مشغول و سرگرم شد؛ به دنیا و لذت های آن دل بست. همیشه چیزی را آرزو می کند که مطابق با خواسته اش باشد و خواسته اش نیز بقای در این دنیا است. لذا سر چشمه آرزوهای دراز حب و علاقه به دنیا است.[9]
تفاوت آینده نگری با آرزوهای دراز
آینده نگری نوعی تدبیر است که هر عاقلی به آن نیاز دارد؛ زیرا هر کس باید برای زندگی آینده و هدف خود برنامه ریزی کند و فراز و نشیب کار را بسنجد، سپس با توجه به همه اینها یک برنامه جامع و قابل عمل را طرح نماید و در عمل آن را دنبال نماید و در جهت برآوردنش کوشش و تلاش نماید. ولی آرزوهای طولانی که در تعالیم دینی ما مورد نکوهش قرار گرفته، همان بلند پروازی های خیالی و نفسانی هستند که انسان را به خود مشغول می سازند و موجب غفلت می شوند.
آینده نگری و برنامه ریزی برای آینده، به انسان آرامش و به زندگی امید می دهد. نشاط روحی و روانی را به دنبال دارد، ولی آمال و آرزوهای طولانی، حسرت و دست یابی به امور غیر معقول را در دل ماندگار می کند و زندگی را تلخ و آرامش را از بین می برد.
کسانی که در زندگی دارای برنامه اند، ضمن پرداختن به مسائل مادی از دیگر وظایف دینی و اخلاقی غافل نخواهند شد. اما افرادی که آرزوهای دراز دارند، این آمال و آرزوها است که آنان را به خود مشغول کرده و از یاد خدا، قیامت و ... غافل می کند: «ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَ یَتَمَتَّعُوا وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ»؛[10] بگذار آنها بخورند، و بهره گیرند، و آرزوها آنان را غافل سازد، ولى بزودى خواهند فهمید!
انگیزه های مثبت پس انداز
مراجعه به قرآن کریم به ما می آموزد که اگر گرد آوری مال و ثروت با انگیزه مصرف مثبت و بهینه و پس انداز در کارهای خیر باشد، نه تنها مصداق آرزوهای دراز نیست که چه بسا پسندیده بوده و مورد تأیید است. برخی از موارد و مصادیق پس اندازهای مثبت از نگاه قرآن کریم چنین است.
یک. ایثار: جمع آوری مال و پس انداز، اگر برای ایثار باشد مصداق آرزوهای دراز نیست. در این باره قرآن کریم چنین می فرماید:
1. «وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ وَ السَّائِلینَ وَ فِی الرِّقابِ»؛[11] و مال (خود) را، با همه علاقه اى که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق مى کند.
2. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّة»؛[12]خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریدارى کرده، که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد.
بدیهی است که معامله با خدا از راه مال و سرمایه، در مرحله نخست بهره مندی از مال و سرمایه است، و این نیز جز از راه تلاش در جهت کسب درآمد میسر نیست؛ یعنی انسان برای این که بتواند با خدا معامله کند و خداوند خریدار مال و سرمایه اش باشد، باید تلاش و کوشش اقتصادی داشته باشد، البته از راه مشروع.
3. «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ».[13]
«ایثار» از ماده «اثر» به معنای تقدیم داشتن و ترجیح دادن دیگران بر خود است. عمل ایثار در خارج یعنی مقدم داشتن دیگران بر خود، و این حب خدا است که رنج و غم دیگران، ایثارگر را تحت تأثیر قرار می دهد و در دل وی نسبت به آنها ایجاد مهر و عاطفه می کند. هدف ایثارگر به او اجازه می دهد هر چه بتواند برای مصرف ایثار گرانه اش پس انداز کند و در مصرف آن کوشش به عمل آورد؛ زیرا آن کس که خود را به درجه ایثار برساند، خصلت هایی از قبیل حریت، کرم، الفت، قناعت، مساوات و... را پشت سر نهاده است و با ایثار خود حسن معاشرت، صله رحم، سخای طبع و علو همت خود را نشان می دهد. این گونه افراد؛ چون تضمین اخلاقی دارند می توانند در راه اهداف خود ثروت بیندوزند و پس انداز کنند؛ زیرا محصول پس انداز آنها به نفع محرومان و نیازمندان است. نیز این ایثارگران سخت کوش اند که با ایثار مالی قادر به گذشت های اخلاقی دیگر نیز خواهند شد.[14]
دو. پس انداز برای بی نیازی از مردم: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسیماهُمْ لا یَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحافاً وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیم».[15]
عفاف و استغنای از مردم و عدم سؤال از روی نیاز در این آیه ستوده شده است. این مسئله ناظر به کسانی است که با وجود کار و تلاش، در اثر علل خارجی نتوانسته اند مایحتاج زندگی شان را تأمین کنند و در عین حال، از فرط عزت نفس، اظهار حاجت به کسی نمی کنند. به طور طبیعی درباره چنین کسانی جا ندارد گفته شود که باید تلاش کنند و پس انداز نمایند ولی کسانی که قدرت کار دارند و می توانند با کار بیشتر برای روز سختی خود پس انداز کنند تا محتاج مردم نشوند امری است برای آنها ضروری و لازم.
اینان باید به پا خیزند و با تلاش و کوشش برای خود پس انداز کنند تا بتوانند در روز سختی روی پای خود بایستند و به جای خدا رو به سوی مردم نداشته باشند.[16]
سه. پس انداز برای احسان و انفاق به مردم: «وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین».[17] «مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ».[18]
بنابر این، از نگاه قرآن کریم حداقل سه انگیزه برای پس انداز می توان تصور نمود؛ اولاً: برای ایثار و خدمت به مردم برای نیل به رضای حق با وجود نیاز شخصی؛ ثانیاً: برای نیکوکاری و احسان به دیگران؛ ثالثاً: به منظور بی نیازی از مردم و حفظ مناعت طبع خود.[19] چنان که امام علی (ع) از خدا می خواهد: « اللَّهُمَّ صُنْ وَجْهِی بِالْیَسَارِ، وَ لَا تَبْتَذِلْ جَاهِی بِالْإِقْتَارِ »؛[20] خدایا آبرویم را با بی نیازی حفظ کن و با تنگ دستی منزلت اجتماعی مرا کاهش مده.
آنچه از نظر اسلام مردود و از مصادیق آرزوهای دراز شمرده می شود، تکاثر است؛ یعنی مسابقه در کثرت و فزونی مال. بدیهی است که بسیاری از ثروت اندوزی ها، انگیزه ای جز آرزوهای شیطانی کبر و غرور ندارد؛ از این رو، پس اندازهایی که از روی تفاخر و تکاثر فراهم آید، مایه غفلت و غرور انسان خواهد شد و قرآن نسبت به آن نظر منفی دارد. آن جا که می فرماید:« أَلْهاکُمُ التَّکاثُر*حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِر»؛[21]افزون طلبى (و تفاخر) شما را به خود مشغول داشته (و از خدا غافل نموده) است. تا آن جا که به دیدار قبرها رفتید (و قبور مردگان خود را برشمردید و به آن افتخار کردید)!
گفتنی است که اسلام مخالف رفاه و آسایش نیست، اما این رفاه تا جایی مورد تأیید است که تکیه گاه های معنوی در پرتو رفاه طلبی ویران نشود. تلاش های مادی تا جایی پسندیده است که تلاشگر مسلمان بتواند از اسباب و لوازم مادی به منعم حقیقی و شکر نعمت هایش برسد.
شایان توجه است که اگر چه تلاش و کوشش برای رفاه در زندگی خوب است، اما تا زمانی که به تجمل گرایی و تجمل پرستی تبدیل نشود. تجمل گرایی اگر چه به ظاهر با رفاه طلبی و زندگی با آسایش مادی بسیار نزدیک است، ولی در مفهوم با آن تفاوت دارد. رفاه طلب تنها در اندیشه آسایش خویش است، اما تجمل گرا گذشته از آن در فکر آرایش ها و تزیینات افراطی است و می کوشد تا شکل و ظاهر زندگی را با فرم ها و مدل های روز و مطابق با خواسته های زودگذر خود تطبیق دهد. البته که اسلام با پس انداز به انگیزه تجمل موافق نیست.
امیر سخن علی (ع) در این مورد می فرماید:... پارسایان نقد دنیا و آینده آخرت را یکجا بردند. با دنیا داران در دنیایشان شرکت جستند، بی آن که اهل دنیا در آخرت آنان شرکت جویند... اینان در بهترین محله های مسکونی سکونت کرده و بهترین خوراکی ها را خورده.... ولی با این تفاوت که در عین برخورداری از نعمت رفاه با زاد و توشه ای که آنها را به منزل می رساند و کالایی پر سود از این جهان رخت بربسته اند.[22]
آری پارسایان و پرهیزکاران نعمت های دنیا را برای ره توشه آخرت می خواهند، نه برای دلبستگی دنیا و بقای در آن. هنگامی که دلبستگی نسبت به ظواهر دنیا جای «زهد» را گرفت و انسان در زرق و برق دنیا غرق شد، کمکم از خدا غافل می شود و زشتی ها در نظرش به صورت زیبایی جلوه می کند و او را گرفتار آرزوهای دور و دراز می سازد، لذا حق را به دست فراموشی سپرده و به آن پشت می کند.
در پایان تذکر این نکته نیز ضروری به نظر می رسد که پس انداز در شکل مطلوب آن هم، باید با توکل و اعتقاد به رزاقیت خداوند باشد، تا منجر به بدگمانی نسبت به خدا نشود؛ چراکه جمع مال و ثروت به جهت ترس از سختی معیشت در آینده، از آن جا که منجر به بدگمانی نسبت به رزاقیت خداوند است، نیز می تواند مورد نکوهش باشد. پس اندازی که انسان فقط به فکر خویش باشد و در کنارش برادران دینی او به حداقل های زندگی محتاج باشند. و... .
[1] . نهج البلاغه، حکمت، 390
[2] . همان حکمت، 391
[3] . کلینی، کافی، ج 1، ص 433، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365ش.
[4] . نهج البلاغه، حکمت، 268.
[5] . اسراء، 29.
[6] . نهج البلاغه، حکمت 33.
[7] . نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 220، اسماعیلیان، قم، 1428ق- 1368ش.
[8] . نراقی، احمد، معراج السعادة، ص 512، انتشارات امین و رشیدی، تهران، چاپ قدیم.
[9] . ر. ک: جامع السعادات، ج 2، ص 220- 221.
[10] . حجر، 3.
[11] . بقره، 177.
[12] . توبه، 111.
[13] . حشر، 9. «آنها را بر خود مقدّم مىدارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند».
[14] . موسوی اصفهانی، سید جمال الدین، پیامهای اقتصادی قرآن، ص 500، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1368.
[15] . بقره، 273. «(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفتهاند (و توجّه به آیین خدا، آنها را از وطنهاى خویش آواره ساخته و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمىدهد تا براى تأمین هزینه زندگى، دست به کسب و تجارتى بزنند) نمىتوانند مسافرتى کنند (و سرمایهاى به دست آورند) و از شدّت خویشتندارى، افراد ناآگاه آنها را بىنیاز مىپندارند امّا آنها را از چهرههایشان مىشناسى و هرگز با اصرار چیزى از مردم نمىخواهند. (این است مشخّصات آنها!) و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است».
[16] . پیامهای اقتصادی قرآن، ص 500.
[17] . بقره، 195، «و نیکى کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست مىدارد».
[18] . همان، 261، «کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند بذرى هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مىکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست».
[19] . ر. ک: پیامهای اقتصادی قرآن، ص 499- 511.
[20]. نهج البلاغه، خ 225.
[21] . تکاثر، 1-2.
[22] . نهج البلاغه، نامه 27.