جستجوی پیشرفته
بازدید
28385
آخرین بروزرسانی: 1393/01/31
خلاصه پرسش
آیا پیامبران از واقعه عاشورا اطلاع داشته و بر امام حسین(ع) گریستند؟
پرسش
شنیدم که؛ پیامبرانی مثل حضرت نوح(ع) قبلاً در کربلا مورد آزمایش قرار گرفته‌اند، می‌خواستم بدانم قبل از واقعه کربلا چند تن از پیامبران عظیم الشأن در کربلا مورد امتحان الهی قرار گرفتند؟ اسمشان چه بود و چطور مورد آزمایش قرار گرفتند؟
پاسخ اجمالی
براساس روایات وارده، خداوند بسیاری از پیامبران را از داستان امام حسین(ع) مطلع کرده و آنها نیز بر شهادت ایشان گریسته و عزاداری کرده‌اند که در پاسخ تفصیلی برخی از این روایات آورده شده است.
 
پاسخ تفصیلی
پیرامون این مطلب که خداوند پیامبران خود را در سرزمین کربلا آزمایش کرده باشد، به مطلبی دست نیافتیم، اما آنچه مسلم است، این است‌که بنابر روایات، بسیاری از انبیاء از داستان امام حسین(ع) اطلاع یافته، بر شهادت ایشان گریسته و عزاداری کرده‌اند که در ذیل برخی از روایات را نقل خواهیم کرد. اما قبل از بیان این روایات توجه به این نکته ضروری است که این روایات به لحاظ اعتبار سندی متفاوت بوده و بررسی همه آنها مجالی دیگر را می‌طلبد؛ اما نکته مهم در این‌جا است که این محتوا تواتر معنایی داشته و با توجه به وجود روایات مختلف در این زمینه، می‌توان اصل اطلاع برخی از انبیا از واقعه عاشورا و همچنین عزاداری آنها بر این شهادت را امری مسلّم دانست.
حال به بیان تعدادی از این روایات می‌پردازیم:
الف. «وقتى حضرت نوح(ع) بر کشتى سوار شد و بر همه سرزمین‌ها رفت و عبورش به کربلا افتاد، زمین، کشتى او را گرفت. نوح از غرق شدن ترسید، لذا دعا کرد و گفت: پروردگارا! من همه زمین را گردش کردم و دچار چنین جُنب‌وجوشی که در این زمین بود نشدم!! جبرئیل نازل شد و گفت: یا نوح! حسین(ع) که نوه خاتم الأنبیاء و پسر خاتم الاوصیاء است در این مکان شهید خواهد شد. نوح گفت: قاتل حسین کیست؟ فرمود: همان کسى است که اهل آسمان‌ها و زمین او را لعنت خواهند کرد. حضرت نوح چهار مرتبه قاتل امام حسین را لعنت کرد، آن‌گاه کشتى حرکت کرد...».[1]
ب. حضرت سلیمان(ع) بر فراز بساط خود مى‏نشست و در هوا گردش می‌کرد! در یکى از روزها که عبورش به کربلا افتاد باد، بساط آن‌حضرت را سه مرتبه به نحوى دور خود گرداند که آن بزرگوار ترسید سقوط نماید، آن‌گاه باد آرام گرفت و بساط آن‌حضرت در زمین کربلا فرود آمد! حضرت سلیمان به باد فرمود: چرا چنین کردی؟ گفت: زیرا امام حسین(ع) در این‌جا کشته خواهد شد. فرمود: حسین کیست؟ گفت: او نوه محمّد مختار و پسر على کرار می‌باشد. فرمود: قاتل وى کیست؟ گفت: یزید است که اهل آسمان‌ها و زمین او را لعنت می‌کنند. حضرت سلیمان دست‏هاى مبارک خود را بلند کرد و در حق یزید لعنت و نفرین نمود و جن و انس هم آمین گفتند. سپس باد بساط آن بزرگوار را حرکت داد».[2]
ج. از امام زمان(عج) در مورد تأویل‏ آیه کهیعص‏[3] پرسیده شد. ایشان فرمود: «این حروف از اخبار غیبى می‌باشند که خداوند بنده خود حضرت زکریا(ع) را از آنها آگاه نمود و سپس داستان آن‌را براى حضرت محمّد(ص) شرح داد. جریان این قضیه بدین شرح است که زکریا(ع) از خدا خواست که نام‏هاى مبارک پنج تن آل عبا را به او یاد دهد. جبرئیل به زمین هبوط کرد و آنها را به زکریا(ع) تعلیم داد. هر وقت زکریا(ع) نام‌هاى مبارک: محمّد، على، زهرا، و حسن را مى‏برد غم و اندوه وى برطرف می‌شد، ولى هر گاه نام مبارک حسین را مى‏برد گریه راه گلوى او را می‌گرفت و نفس وى به شماره مى‏افتاد! تا این‌که یک روز گفت: بار خدایا! براى چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را می‌برم غم و اندوهم برطرف مى‏شود، ولى هنگامی که نام حسین را می‌برم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره مى‏افتد!؟ خداى علیم داستان شهادت حسین را براى زکریا شرح داد و فرمود: کهیعص‏ (فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَةِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه‏)؛ "ک" اشاره به کربلاى امام حسین(ع) است. "هـ" اشاره به کشته شدن عترت پاک می‌باشد. "ى" اشاره به نام یزید است که در حق حسین(ع) ظلم کرد، "ع" اشاره به عطش حسین و "ص" اشاره به صبر آن بزرگوار است. هنگامى که حضرت زکریا این جریان را شنید مدت سه روز از مسجد خویشتن خارج نشد و در آن مدت اجازه ورود به احدى نداد. آن‌گاه مشغول گریه و زارى شد، وى از براى امام حسین(ع) مرثیه می‌خواند و می‌گفت: پروردگارا! آیا بهترین خلق خود (یعنى حضرت محمّد را) دچار مصیبت فرزندش می‌کنى؟ بار خدایا! آیا یک‌چنین بلائى را بر در خانه آن‌حضرت پیاده خواهى کرد؟ پروردگارا! آیا لباس چنین مصیبتى را به على و زهرا مى‏پوشانى! بار خدایا! آیا چنین مصیبتى را نصیب آنان خواهى کرد؟...».[4]
د. امام رضا(ع) ‌فرمود: هنگامى که خداى مهربان به حضرت ابراهیم دستور داد، آن قوچى را که براى آن‌حضرت نازل شده بود در عوض فرزندش اسماعیل ذبح نماید. حضرت ابراهیم آرزو داشت، کاش پسرم اسماعیل را قربانى می‌کردم و مأمور نمی‌شدم که این قوچ را بجاى وى قربانى کنم. ابراهیم(ع) به این جهت این تمنا را کرد که مصیبت آن پدرى در قلبش جاى‏گزین شود که عزیزترین فرزند خود را به‌دست خویش در راه خدا قربانى کرده باشد. و به جهت یک‌چنین مصیبتى مستوجب رفیع‏ترین درجات اهل ثواب شده باشد.
خداى رئوف به حضرت ابراهیم وحى کرد: ای ابراهیم! محبوب‌ترین خلق من نزد تو کیست؟ گفت: پروردگارا! خلقى را نیافریدى که از حبیب تو حضرت محمّد(ص) نزد من عزیزتر باشد. خطاب شد: آیا محمّد نزد تو محبوب‌تر است یا خودت گفت: بلکه حضرت محمّد(ص) نزد من از خودم محبوب‌تر است. خطاب رسید: فرزند حضرت محمّد نزد تو محبوب‌تر است یا فرزند خودت؟ گفت: بلکه فرزند آن‌حضرت نزد من محبوب‌تر است. خطاب آمد: ذبح فرزند آن بزرگوار از راه ظلم براى قلب تو دردناک‌تر است یا ذبح فرزند خودت که وى را به دست خود در طاعت من قربانى کنى؟ گفت: پروردگارا ذبح فرزند آن‌حضرت که به‌دست دشمنانش انجام گیرد براى قلب من دردناک‌تر است. خطاب شد: ای ابراهیم! گروهى که گمان می‌کنند از امت حضرت محمّد می‌باشند پسرش حسین را بعد از او به ظلم و دشمنى به نحوى خواهند کشت که گوسفندان را سر می‌برند. آنان براى این جنایت مستوجب خشم من خواهند شد. حضرت ابراهیم(ع) براى این مصیبت غمگین گشته، قلبش سوخت و شروع به گریه کرد. پس از این جریان بود که خطاب آمد: ای ابراهیم! ما این جزع و فزع تو را که براى امام حسین(ع) کردى در عوض این‌که پسرت اسماعیل را در راه ما قربانى کرده باشى قبول کردیم و بدین وسیله رفیع‏ترین درجات افراد مصیبت‌زده را به تو عطا نمودیم».[5]
هـ. حضرت آدم(ع) نام‏هاى مبارک پیامبر اسلام و امامان(ع) را در عرش دید! جبرئیل به آن‌حضرت تعلیم داد تا فرمود: «یا حمید بحق محمد، یا عالى بحق على، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان». هنگامى که نام حسین را ذکر نمود اشک‌هایش جارى و قلب مبارکش شکست. آن‌گاه به جبرئیل گفت: چرا وقتى نام پنجمى ایشان را ذکر می‌کنم قلبم می‌شکند و اشکم جارى مى‏شود!؟ جبرئیل گفت: این پسر تو دچار مصیبتى خواهد شد که مصائب دیگر در مقابل آن کوچک خواهند بود، حضرت آدم پرسید: چه مصیبتى؟ جبرئیل گفت: حسین در حالى شهید مى‏شود که عطشان، غریب، تنها، بى‏یاور و بى‏معین خواهد بود. اى آدم! اگر تو او را می‌دیدى می‌شنیدى که می‌گفت: «وا عطشاه! وا قلة ناصراه! حتى یحول العطش بینه و بین الماء کالدخان»؛ یعنى آه از عطش! آه از بى‏یاورى! کار تشنگى آن‌حضرت به جایى می‌رسد که آسمان به نظرش مثل دود خواهد آمد. کسى جوابش را نمی‌گوید مگر با شمشیر، تا این‌که جرعه مرگ را بیاشامد. آن‌حضرت را از قفا سر مى‏برند، خیمه‏هایش را به یغما می‌برند، سر مبارک وى و یارانش را در شهرها می‌گردانند، زن و بچه‏هایش را به اسیرى خواهند برد. در علم خدا این طور سبقت یافته است. سپس حضرت آدم و جبرئیل نظیر زن جوان مرده گریان شدند.[6]
 

[1]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 243، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ص 244؛ بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 4،‌ ص 659،‌ تهران، بنیاد بعثت، چاپ اول، 1416ق.
[3]. مریم، 1.
[4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 463، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2،‌ ص: 461 – 462،‌ تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ دوم، 1395ق؛ طبری آملی صغیر، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 513 – 514، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[5]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 209،‌ تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 58 – 59، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[6]. بحار الأنوار، ج ‏44، ص 245.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها