جستجوی پیشرفته
بازدید
10863
آخرین بروزرسانی: 1394/01/12
خلاصه پرسش
آیه‌ای ناظر به تقسیم بنی اسرائیل به دوازده گروه است. بعد از توضیح مختصری از آیه، بیان دارید که چرا در این آیه «أَسْبَاطاً» به صورت جمع آمده،‌ با آنکه قواعد ادبیات عرب اقتضا می‌کند که «سبطاً» به صورت مفرد باشد؟
پرسش
تفسیر آیه «وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً...» (سوره اعراف، آیه 160) چیست؟ آیا نباید به‌جای «أَسْبَاطا»، «سبطا» باشد؟ دوازده قبیله، در عربی مفرد می‌شود؛ چون اگر اسم متکثر بالای ده باشد به صورت مفرد در می‌آید. این قاعده در آیات دیگر رعایت شده است؛ مانند: «ثَلاَثِینَ لَیْلَةً»(اعراف، 142) و «اثْنَتا عَشْرَةَ»(بقره، 60).
پاسخ اجمالی
در این آیه شریفه به نعمت‌هایی که پروردگار در زمان حضرت موسی(ع) در اختیار بنی اسرائیل قرار داد، اشاره شده است: جوشاندن دوازده چشمه آب گوارا برای دوازده تیره‌ از بنی اسرائیل (فرزندان حضرت یعقوب ع)، ، فرستادن ابرها به عنوان سایبانی برای آنان در بیابان سوزان، و دراختیار قرار دادن آسان دو غذای لذیذ برای آنان!
اما در مورد «أَسْبَاطاً» باید گفت که اگر آن را دارای حالت نحوی «تمییز» بدانیم، بر اساس قواعد ادبیات عرب باید مفرد باشد، اما چون این واژه در جایگاه «بدل» از «اثْنَتَیْ عَشْرَةَ» قرار گرفته، جمع آوردن آن مانعی ندارد.
 
پاسخ تفصیلی
در این آیه شریفه[1] به چند نعمت‌ خدا که در اختیار بنی اسرائیل قرار گرفته، اشاره شده است:
1 . نخست می‌گوید: «ما آنها را به دوازده گروه تقسیم کردیم [تا نظمى عادلانه و دور از برخوردهاى خشونت‌آمیز در میانشان حکومت کند].
روشن است هنگامى که یک ملت داراى تقسیم‌بندی‌هاى صحیح و منظم بوده باشد، و هر بخش و یا هر گروه تحت پوشش مدیر لایقى قرار گیرد، اداره آنها و رعایت عدالت در میانشان آسان‌تر خواهد بود، و به همین دلیل تمام کشورهاى جهان می‌کوشند از این مدل پیروى کنند.
کلمه «أسباط» جمع «سبط»(به کسر و فتح سین) است که در اصل به معناى توسعه و گسترش آسان چیزى است،[2] سپس به فرزندان - مخصوصاً نوه‌ها - و شاخه‌هاى یک فامیل، سبط و اسباط گفته شده است.[3]
در این‌ آیه، منظور از «اسباط» همان تیره‌هاى گوناگون بنی اسرائیل است که نسل هر کدام از آنها به یکى از فرزندان یعقوب(ع) می‌رسید.[4]
2 . نعمت دیگر آن بود که هنگام حرکت بنی اسرائیل به سوى بیت المقدس، آنان در بیابان سوزانی گرفتار شده و تشنگى خطرناکى به سراغشان آمد و از موسى(ع) تقاضاى آب کردند. او نیز در پاسخ، رو به خدا کرده و از او کمک خواست. پروردگار نیز به او فرمان داد: « عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشید [و آن‌چنان این چشمه‌ها در میان آنها تقسیم شد] که هر کدام از تیره‌های بنی اسرائیل به خوبى چشمه خود را می‌شناختند».
از این جمله استفاده می‌شود که این دوازده چشمه که از آن صخره عظیم جوشید نشانه‌ها و تفاوت‌هایى داشته است، آن‌چنان که هر کدام از اسباط بنى اسرائیل چشمه خود را می‌شناختند و این خود سبب می‌شد که اختلافى در میان آنها بروز نکند و نظم و انضباط حکم‌فرما شده و آسان‌تر سیراب شوند.[5]
3 . نعمت دیگر این‌که در آن بیابان سوزان که پناهگاهى وجود نداشت، «ابر را بر سر آنها سایه‌افکن ساختیم».
4 . چهارمین نعمت نیز آن بود که «مَنّ و سَلوى را به عنوان دو غذاى لذیذ و نیروبخش بر آنها فرستادیم».
درباره «مَنّ» و «سَلوى» این دو غذاى مطبوع و مفید که خداوند به بنى اسرائیل در آن بیابان ارزانى داشت، مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند؛ مانند این‌که گفته‌اند: «مَنّ» یک نوع عسل طبیعى بوده که در دل کوه‌هاى مجاور وجود داشته[6] و یا شیره‌هاى مخصوص نباتى بوده که در درختانى که در گوشه و کنار آن بیابان می‌روئیده ظاهر می‌شده است،[7] و «سلوى» یک نوع پرنده حلال گوشت شبیه به کبوتر بوده است.[8]
سپس به آنها گفته شد: «از غذاهاى پاکیزه‌اى که در اختیار شما گذارده‌ایم بخورید [و فرمان خدا را به کار بندید].
اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسى کردند: «[آنها] به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند».
اما درباره قسمت دوم پرسش باید گفت:
در عبارت قرآنی «وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً» اگر «اسباطاً» را «تمییز» بدانیم، قواعد ادبیات عرب اقتضا می‌کند که این واژه به صورت مفرد بیاید و نه جمع، امّا اندیشمندان ادبی بر این باورند که «اسباطاً» در این آیه، «بدل» برای عدد «اثنتى عشره» قرار گرفته و بر این اساس، جمع‌آوردن آن ایرادی نخواهد داشت:
1 . صاحب کتاب، «إعراب القرآن و بیانه» می‌نویسد: «اثنتی عشرة» حال است برای مفعول «قطعناهم»، یعنی: «فرقناهم معدودین بهذا العدد».
وی در ادامه می‌گوید: زمخشری و أبو البقاء گفته‌اند: «قطعناهم» جایز است به معنای «صیرناهم» باشد که در این صورت «اثنتی عشرة» مفعول دوم برای فعل «قطعنا» می‌شود و «أسباطا» بدل برای «اثنتی عشرة».[9]             
 2. صاحب کتاب «الجدول فی إعراب القرآن» می‌گوید: «قطّعناهم» فعل ماضی مبنیّ بر سکون و «نا» ضمیر فاعلی و «هم» ضمیر مفعولٌ به، «اثنتی» حال منصوب برای ضمیر غائب در «قطّعناهم»، و علامت نصب یاء در اثنتی، «عشرة» جزء عددی که محلّی از إعراب ندارد، «أسباطاً» بدل از «اثنتی عشرة» و مانند مبدل منه (اثنتی) که حال و منصوب است، منصوب قرار گرفته است.[10]
 

[1]. اعراف، 160.
[2]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 394، بیروت، دار القلم‏، چاپ اول، 1412 ق.
[3]. ر.ک:‌ همان؛ ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج ‏12، ص 239 - 240، بیروت، دار احیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1421ق.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏4، ص 754، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏6، ص 411، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. تفسیر نمونه، ج ‏6، ص 411.
[6]. همان؛ حقی بروسوی،  اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج ‏3، ص 262، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
[7]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج ‏5، ص 8، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ تفسیر نمونه، ج ‏6، ص 412.
[8]. التبیان فى تفسیر القرآن، ج ‏5، ص 8؛ تفسیر روح البیان، ج ‏3، ص 262.
[9]. درویش، محیى الدین، إعراب القرآن و بیانه، ج ‏3، ص 475، سوریه، دارالارشاد، چاپ چهارم، 1415ق.
[10]. صافى، محمود بن عبد الرحیم، الجدول فی إعراب القرآن، ج ‏9، ص 100، دمشق، بیروت، دار الرشید، مؤسسة الإیمان، چاپ چهارم، 1418ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها