لطفا صبرکنید
بازدید
111377
111377
آخرین بروزرسانی:
1394/10/16
کد سایت
fa48121
کد بایگانی
59278
نمایه
«ویل»؛ نامی از طبقات جهنم
اصطلاحات
جهنم (دوزخ)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای «ویل» چیست؟ آیا چاهی است در یکی از طبقات جهنم؟!
پرسش
معنای «ویل» چیست؟ چاه «وَیل» در کدام طبقه از جهنم وجود دارد؟
پاسخ اجمالی
«ویل» دو معنا دارد؛ یکى - بر اساس برخی روایات - اسم چاهى در قعر جهنم برای گروهی از گناهکاران است. معنای دیگر آن تأسف و اندوه بر حال بد فرد یا گروهی است. معادل فارسى آن، واژه «واى» است: «ویل له» یعنی وای بر او.
«ویل» در لغت، در مواردى به کار میرود که فرد یا افرادى به هلاکت یا عذاب بیفتند.[1] و به گفته بعضى؛ به معناى بدى حال و ذمّ و نکوهش شدید است.[2]
تعبیر «ویل» در قرآن مجید در موارد زیادى؛ مانند: درباره کفار،[3] مشرکان،[4] تحریف کنندگان کتابهای آسمانی،[5] افراد بسیار دروغگو و بسیار گنهکار،[6] تکذیب کنندگان،[7] کمفروشان،[8] عیبجویان مسخرهگر[9] به کار رفته است.
راغب اصفهانی میگوید: کسانی گفتهاند «ویل نام مکانی در دوزخ است»، منظور این افراد این نیست که در لغت عرب، کلمه «ویل» برای نامیدن آن مکان دوزخی وضع شده است، بلکه منظورشان این است که وقتی خداوند این کلمه را در آیهای به کار برده، معنایش این است که فلان افراد را در مکانی از دوزخ جای خواهد داد؛[10] یعنی یکی از مصادیق ویل، مکانی در جهنم است.
به هر حال؛ در برخی روایات به این نکته اشاره شده است که «وَیل» یک وادی یا یک چاه در دوزخ است،[11] اما اینکه چنین وادی و یا چاهی در کدام طبقه جهنم است، چیزی در روایات نیافتیم، مگر اینکه بگوییم از ظاهر بسیاری از روایات برداشت میشود که «ویل» در قعر جهنم قرار دارد.
پیامبر اسلام(ص) در سخنانی میفرمایند:
1. «نماز، ستون دین است پس هرکس نماز خود را عمداً ترک کند، به تحقیق دین خود را خراب کرده است و هرکس وقتهاى آنرا ترک کند، او را در "ویل" میاندازند و "ویل" یک وادی است در جهنم، چنانچه خداوند فرمود: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون[12]».[13]
2. «قاتل حسین(ع) در تابوتى از آتش است که نیمى از عذاب دنیا به او وارد میشود. و هر آینه دستها و پاهاى او با زنجیرهاى آتشین محکم بسته شده است، با چنین حالتى او را به آتش میافکنند تا در ژرفترین مکان جهنم قرار گیرد. پیکر او را عفونت بویناکى است که از گَند آن، اهل دوزخ به خدا پناه میبرند. وى در حالیکه عذاب خدا را میچشد براى همیشه خالد در جهنم است. ساعتى عذاب خدا از او دور نمیشود و به او از آب جوشان دوزخ داده مىشود. "ویل"(وای) بر او از عذاب خداى عزّ و جلّ».[14]
3. «وَیل، پرتگاهى در جهنّم است که کافر در آن سقوط میکند و چهل سال طول میکشد تا به تهِ آن برسد».[15]
همچنین امام على(ع) میفرماید: پیامبر خدا(ص) روزى [به من] فرمود: «اى على! دانستى که جبرئیل(ع) به من خبر داد که امّتم پس از من با تو پیمان میشکنند. پس ویل، ویل، ویل براى ایشان باد!».
گفتم: «اى پیامبر خدا! ویل چیست؟»
فرمود: «درّهاى است در جهنّم که بیشتر اهل آنرا دشمنان تو و کُشندگان فرزندان تو و بیعتشکنانِ با تو، تشکیل میدهند. و طوبا، طوبا و طوبا براى آنکه تو را دوست بدارد و با تو وفادار باشد».
گفتم: «اى پیامبر خدا! طوبى چیست؟»
فرمود: «درختى است در خانه تو در بهشت، و هیچ خانهاى از خانههاى شیعیان تو در بهشت نیست، مگر اینکه شاخهاى از آن درخت در آن وجود دارد و هر چه دلشان بخواهد، به آنان تقدیم میکند».[16]
سید ابن طاووس درباره اینگونه از روایات میگوید: چه اینکه ویل، وادیای در جهنم باشد همانطور که ظاهراً چنین است یا کلمهای برای مطلق عذاب باشد؛ تعدادی از روایات وجود دارند که از رسول خدا(ص) نقل شدهاند که آنحضرت فرمود: «ویل، برای کسانی است که به اهل بیت من، ظلم کنند، آنها به همراه منافقان در دَرَک اسفل(قعر جهنم[17]) از آتش جهنم عذاب میشوند»، و شبیه این روایات... .[18]
«ویل» در لغت، در مواردى به کار میرود که فرد یا افرادى به هلاکت یا عذاب بیفتند.[1] و به گفته بعضى؛ به معناى بدى حال و ذمّ و نکوهش شدید است.[2]
تعبیر «ویل» در قرآن مجید در موارد زیادى؛ مانند: درباره کفار،[3] مشرکان،[4] تحریف کنندگان کتابهای آسمانی،[5] افراد بسیار دروغگو و بسیار گنهکار،[6] تکذیب کنندگان،[7] کمفروشان،[8] عیبجویان مسخرهگر[9] به کار رفته است.
راغب اصفهانی میگوید: کسانی گفتهاند «ویل نام مکانی در دوزخ است»، منظور این افراد این نیست که در لغت عرب، کلمه «ویل» برای نامیدن آن مکان دوزخی وضع شده است، بلکه منظورشان این است که وقتی خداوند این کلمه را در آیهای به کار برده، معنایش این است که فلان افراد را در مکانی از دوزخ جای خواهد داد؛[10] یعنی یکی از مصادیق ویل، مکانی در جهنم است.
به هر حال؛ در برخی روایات به این نکته اشاره شده است که «وَیل» یک وادی یا یک چاه در دوزخ است،[11] اما اینکه چنین وادی و یا چاهی در کدام طبقه جهنم است، چیزی در روایات نیافتیم، مگر اینکه بگوییم از ظاهر بسیاری از روایات برداشت میشود که «ویل» در قعر جهنم قرار دارد.
پیامبر اسلام(ص) در سخنانی میفرمایند:
1. «نماز، ستون دین است پس هرکس نماز خود را عمداً ترک کند، به تحقیق دین خود را خراب کرده است و هرکس وقتهاى آنرا ترک کند، او را در "ویل" میاندازند و "ویل" یک وادی است در جهنم، چنانچه خداوند فرمود: فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُون[12]».[13]
2. «قاتل حسین(ع) در تابوتى از آتش است که نیمى از عذاب دنیا به او وارد میشود. و هر آینه دستها و پاهاى او با زنجیرهاى آتشین محکم بسته شده است، با چنین حالتى او را به آتش میافکنند تا در ژرفترین مکان جهنم قرار گیرد. پیکر او را عفونت بویناکى است که از گَند آن، اهل دوزخ به خدا پناه میبرند. وى در حالیکه عذاب خدا را میچشد براى همیشه خالد در جهنم است. ساعتى عذاب خدا از او دور نمیشود و به او از آب جوشان دوزخ داده مىشود. "ویل"(وای) بر او از عذاب خداى عزّ و جلّ».[14]
3. «وَیل، پرتگاهى در جهنّم است که کافر در آن سقوط میکند و چهل سال طول میکشد تا به تهِ آن برسد».[15]
همچنین امام على(ع) میفرماید: پیامبر خدا(ص) روزى [به من] فرمود: «اى على! دانستى که جبرئیل(ع) به من خبر داد که امّتم پس از من با تو پیمان میشکنند. پس ویل، ویل، ویل براى ایشان باد!».
گفتم: «اى پیامبر خدا! ویل چیست؟»
فرمود: «درّهاى است در جهنّم که بیشتر اهل آنرا دشمنان تو و کُشندگان فرزندان تو و بیعتشکنانِ با تو، تشکیل میدهند. و طوبا، طوبا و طوبا براى آنکه تو را دوست بدارد و با تو وفادار باشد».
گفتم: «اى پیامبر خدا! طوبى چیست؟»
فرمود: «درختى است در خانه تو در بهشت، و هیچ خانهاى از خانههاى شیعیان تو در بهشت نیست، مگر اینکه شاخهاى از آن درخت در آن وجود دارد و هر چه دلشان بخواهد، به آنان تقدیم میکند».[16]
سید ابن طاووس درباره اینگونه از روایات میگوید: چه اینکه ویل، وادیای در جهنم باشد همانطور که ظاهراً چنین است یا کلمهای برای مطلق عذاب باشد؛ تعدادی از روایات وجود دارند که از رسول خدا(ص) نقل شدهاند که آنحضرت فرمود: «ویل، برای کسانی است که به اهل بیت من، ظلم کنند، آنها به همراه منافقان در دَرَک اسفل(قعر جهنم[17]) از آتش جهنم عذاب میشوند»، و شبیه این روایات... .[18]
[1]. ازهرى، محمد بن احمد، تهذیب اللغة، ج 15، ص 326 – 327، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1421ق؛ جوهرى، اسماعیل بن حماد، الصحاح، محقق: عطار، احمد عبد الغفور، ج 5، ص 1846، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، 1376ق.
[2]. مصطفوى، حسن، التحقیق فى کلمات القرآن الکریم، ج 13، ص 220، بیروت، قاهره، لندن، دار الکتب العلمیة، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی، چاپ سوم، 1430ق.
[3]. ابراهیم، 2.
[4]. فصلت، 6.
[5]. بقره، 79.
[6]. جاثیه، 7.
[7]. مرسلات، 15.
[8]. مطففین، 1.
[9]. همزه، 1.
[10]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، ص 888، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[11]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق و مصحح: موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 410، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ سید ابن طاووس، على بن موسى، طرف من الأنباء و المناقب، ص 387، مشهد، تاسوعا، چاپ اول، 1420ق؛ شریف شیرازی، محمد هادی، الکشف الوافی فی شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، فاضلی، علی، ص 334، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1430ق.
[12]. «پس واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غافلاند».
[13]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص 73، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا.
[14]. حلى، حسن بن یوسف بن مطهر، کشف الیقین فی فضائل أمیر المؤمنین(ع)، ص 306، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، 1411ق؛
[15]. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک على الصحیحین، محقق، عبد القادر عطا، مصطفى، ج 2، ص 551، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق؛ ترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، محقق، شاکر، احمد محمد، عبد الباقی، محمد فؤاد، ج 5، ص 320، مصر، شرکة مکتبة ومطبعة مصطفى البابی الحلبی، چاپ دوم، 1395ق؛
[16]. کوفى، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، ص 215 – 216، تهران، مؤسسة الطبع و النشر فی وزارة الإرشاد الإسلامی، چاپ اول، 1410ق.
[18]. ابن طاووس، على بن موسى، طرف من الأنباء و المناقب، ص 387، تاسوعا، مشهد، چاپ اول، 1420ق.
نظرات