لطفا صبرکنید
49180
آنچه در نهج البلاغه بیان شده، آن است که غیرت مرد نشانه ای از ایمان و غیرت زن نشانه ای از کفر است و باید توجه داشت که با بررسی روایات دیگر، اگر غیرت زن را به معنای محبت به شوهر و علاقمندی به ادامه زندگی مشترک و تهدید نشدن آن از جانب زن دیگری بدانیم، چنانچه در بیشتر بانوان همین گونه است، نمی توان چنین محبتی را نشانی از کفر دانست، اما اگر او بخواهد با غیرت خود، مجاز بودن چند همسری مردان را که با شرایطی از سوی اسلام مورد پذیرش قرار گرفته است، زیر سؤال برده و آن را ناعادلانه بپندارد؛ چون با قانون مسلم اسلام که در قرآن بدان اشاره شده، به مخالفت برخاسته، در معرض کفر قرار خواهد داشت.
در ضمن، روایاتی وجود دارد که غیرت نابجای مردان را نیز مورد نکوهش قرار می دهد و در نتیجه، حساسیت صحیح به رفتار طرف مقابل، چه از مرد و چه از زن اتفاق افتد، مورد پسند خواهد بود، اما غیرت نابجا، از هردوی آنان صحیح نیست.
سخن منتسب به امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه، تصریح در نارضایتی زن به ازدواج مجدد شوهر ندارد، بلکه عبارت است از این که: "غیرة المرأة کفر و غیرة الرجل إیمان"، [1] بدین معنا که غیرت ورزیدن اگر از جانب زن باشد، نشانه ای از کفر و اگر از جانب مرد باشد، نشانه ای از ایمان است.
شاید در نگاه اول، نتوان دریافت که مراد آن حضرت از بیان این کلمات چه بوده و تصور نمود که چنین کلامی، نشانگر دیدگاه تبعیض آمیز اسلام و پیشوایان دینی نسبت به زنان می باشد، اما با کمی دقت، چنین تصوری از بین خواهد رفت.
با بررسی سخن عرب زبانان، به این نکته پی خواهیم برد که آنان واژه "غیرت" را در مواردی به کار می گیرند که حساسیت و عکس العمل شدیدی نسبت به موضوعی پدید آید.
در محدوده ای کوچک تر و در محیط خانواده، "غیرت" را می توان به معنای عکس العمل و حساسیت هر یک از زوجین در برابر ارتباطات طرف مقابل با جنس مخالفش دانست. اکنون باید دید که آیا هر واکنش غیرت آمیزی از جانب مرد یا زن، مورد پذیرش اسلام خواهد بود یا خیر؟ در این راستا، موارد مختلفی از کاربردهای غیرت را با توجه به اصول اسلامی، مورد بررسی قرار خواهیم داد:
1. غیرت مردان در مورد ارتباط نامشروع همسرشان: خداوند، مردان را مدیر خانواده قرار داده و دلایلی را نیز برای این مدیریت بیان نموده است؛ نظیر این که چون مسئولیت مالی اداره خانواده بر عهده مرد است، مدیریت خانواده نیز باید بر عهده او باشد. [2] مرد با ایمان، علاوه بر مدیریت مالی، باید از مدیریت فرهنگی خانواده نیز غافل نشده و تلاش کند تا در حد امکان، خود و افراد تحت مدیریتش را از کژروی ها بازدارد. [3]
بدیهی است، زنان با ایمان نیز به وظایف شرعی خود آگاه بوده و از رفتارهای مخالف با موازین اسلامی خودداری می کنند، اما اگر مدیر خانواده ای احساس کند که وسوسه های شیاطین پیدا و پنهان، تلاش در به انحراف کشیدن همسر و فرزندان او را داشته و با این وجود، واکنشی نشان ندهد، از طرف اسلام به عنوان عنصری نامطلوب شناخته شده و مورد نکوهش واقع می شود. [4] طبیعی است که واکنش مرد به چنین رفتارهای ناپسندی، نشان از ایمان او داشته و باید مورد تحسین قرار گرفته و بیان شود که "غیرة الرجل ایمان".
2. غیرت مردان در ارتباط با روابط مشروع همسرشان: اما آیا مردان باید، نسبت به هر رفتاری از همسر و فرزندان خویش با بدبینی نگریسته و حتی در مواردی که آنان، مرتکب رفتار خلاف شرعی نشده اند، به شدت تحت نظرشان داشته و به اصطلاح، غیرتی شوند؟!
بر اساس آموزه های پیشوایان دینی، مردان نباید در امور مجاز و حلال، غیرت داشته باشند و چنین غیرتی از مردان مورد نکوهش بوده و سرانجام مناسبی نیز نخواهد داشت.
مولای متقیان (ع) در وصیت خویش به فرزندشان، امام حسن مجتبی (ع) چنین توصیه می فرمایند: به شدت مراقب باش، در مواردی که نیاز به غیرت ورزی نیست، اقدام به این کار نکن! یقینا رفتاری از این دست، منجر به آن خواهد شد که اشخاص سالم، بیمار شده و افراد پاک، به گناه آلوده شوند! [5]
امام علی (ع) در این سخنان، به نکته روان شناسی مهمی اشاره کرده و حساسیت های بی مورد برخی مردان را که به بهانه غیرت ورزی، همسران خود را از هرگونه فعالیت اجتماعی باز می دارند، مورد انتقاد قرار داده است.
3. غیرت زنان در مورد روابط نامشروع شوهرشان: آیا تنها با استناد به این که از برخی روایات؛ مانند روایت اشاره شده در سؤال، چنین برداشت می شود که غیرت ورزی، مخصوص مردان است، زن نباید به رفتارهای خلاف شرع شوهر خود هیچ واکنشی نشان دهد و تنها باید آن را به خدا واگذار کند؟!
پاسخ ما این است که بر اساس تعالیم اسلامی، زنان نیز در اجتماع مسئولیت داشته و تا می توانند باید از کژی ها و زشتی ها جلوگیری به عمل آورند. در آیه ای از قرآن می خوانیم: "مردان و زنان با ایمان بر یکدیگر ولایت و سرپرستی داشته و به نیکی ها فرمان داده و از بدی ها جلوگیری می کنند. [6]
بر این اساس، اگر بانوی مسلمانی، همسر خود را از ارتباطات نامشروع و ناسالم بازدارد، به وظیفه دینی خود عمل کرده و در طرف مقابل، اگر نسبت به این موضوع با بی تفاوتی رفتار کند، او نیز مرتکب گناه شده و در برابر پروردگار پاسخ گو خواهد بود.
4. غیرت زنان در ارتباط با روابط مشروع شوهرشان: به صورت طبیعی، بانوان به هرگونه رفتار شوهرانشان در ارتباط با جنس مخالف، حساس بوده و نمی خواهند که پای زنی دیگر در زندگی مشترکشان باز شود.
از طرفی، هر فردی که کوچک ترین اطلاعی از احکام اسلامی داشته باشد، می داند که مردان، البته با شرایطی، می توانند چند همسر انتخاب نمایند و به این موضوع نیز در قرآن کریم تصریح شده است، [7] هر چند که با واقعیات آماری و برابری نسبی تعداد مردان و زنان و نیز توصیه اسلام به تمام مردان مبنی بر ازدواج، کمتر از یک درصد مردان می توانند ازدواج مجددی داشته باشند. به هر حال، ما فرض را بر این می گذاریم که دلایل مجاز شمردن چند همسری مردان از جانب اسلام، را دانسته و در این زمینه، ابهامی برایتان باقی نمانده است. [8]
با توجه به آنچه بیان شد، غیرت بانوان نسبت به ارتباطات مشروع همسرانشان را می توان در دو گروه، دسته بندی کرد:
1-4. غیرتی که ناشی از علاقه مندی باشد: یعنی خانمی بداند که رفتار شوهر او در تصمیم به ازدواج دائم یا موقت با زنی دیگر، خلاف شرع نیست، اما تنها به دلیل علاقه مندی به شوهر خود و نیز نگرانی در مورد آینده زندگی مشترکش و بدون آن که اعتراضی به حکم اسلام داشته باشد، با شیوه های مختلف تلاش می کند تا شوهر خود را از این تصمیم باز دارد. موضوعی که بیشتر رفتارهای غیرت آمیز زنان را در همین راستا می توان توجیه کرد! آیا چنین غیرتی از بانوان نیز کفر آمیز است؟!
روایتی از اسحاق بن عمار، پاسخ گوی این پرسش است. او روایت می کند که به امام صادق (ع) عرضه داشتم که بانویی نسبت به شوهر خود غیرت ورزیده و او را از این جهت، مورد اذیت و آزار قرار می دهد! امام صادق - با بی تفاوتی و بدون آن که آن زن را در این ارتباط مقصر اعلام نماید- بیان فرمود که دلیل چنین غیرتی، عشق و علاقه آن بانو به شوهر خویش می باشد. [9]
دقت بفرمایید که در این مورد، امام معصوم، حساسیت و غیرت بانوان را کفر آمیز تلقی نکرده، بلکه آن را ناشی از عشق و علاقه ای دانسته که نباید با بدبینی در مورد آن رفتار کرده و دوستی او به شوهرش را مساوی کفر به پروردگار دانست.
2-4. غیرتی که به دلیل نپذیرفتن حکم اسلام باشد: هر چند قرآن تصریح کرده که مردان نباید از مجاز بودن ازدواج مجدد سوء استفاده نموده و با هوسرانی و تشکیل چند زندگی، بنیان خانواده را متزلزل کنند، [10] اما اگر مردی، به هر دلیل نیاز به ازدواج مجدد داشته و با رعایت شرایط لازم، اقدام به این ازدواج، چه به صورت دائم و چه به صورت موقت کرده است، همسر اول او نباید به شیوه ای برخورد کند که از رفتار او، مخالفت با حکم الاهی برداشت شود؛ چون رفتاری از این دست، در نهایت منجر به کفر می شود و زنان با ایمان، هرگز کاری نمی کنند که از آن، بوی کفر به مشام آید. [11]
حدیث موجود در نهج البلاغه مبنی بر این که "غیرة المرأة کفر" نیز به همین معنا بوده و در آن، چنین غیرت نابجایی از زنان، کفر و ناسپاسی ارزیابی می شود و همان گونه که بیان شد، غیرت نابجای مردان نیز در جای خود مورد نکوهش قرار گرفته است. بر این اساس و با توجه به بررسی این روایت و انطباق آن با دیگر آیات و روایات، می توان نتیجه گرفت که امام علی (ع) نه غیرت صحیح بانوان را مورد انتقاد قرار داده و نه بر غیرت نادرست مردان، مهر تأیید می نهد.
در پایان، باید دانست که هر کفری که در متون اسلامی بدان اشاره شده، به معنای کفر مصطلح نبوده و موجب نجاست نمی شود، بلکه از برخی ناسپاسی ها نیز در این متون، با عنوان "کفر" یاد شده است.
[1] نهج البلاغة، ص 491، حکمت 124، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.
[2] نساء، 34؛ "الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء".
[3] تحریم، 6؛ "یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَة".
[4] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 536، ح 5-2، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1365 ش.
[5] نهج البلاغه، ص 405، کتاب 31.
[6] توبه، 71؛ "الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ".
[7] نساء، 3؛ "فَانْکِحُوا ما طابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً".
[8] در غیر این صورت می توانید از نمایه: شرایط ازدواج مجدد و چند همسری، سؤال 3103 (سایت: 3368)، استفاده کنید.
[9] کافی، ج 5، ص 506، ح 6.
[10] نساء، 129؛ "فَلا تَمیلُوا کُلَّ الْمَیْلِ فَتَذَرُوها کَالْمُعَلَّقَةِ وَ إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً".
[11] کافی، ج 5، ص 505، ح 2.