لطفا صبرکنید
بازدید
13852
13852
آخرین بروزرسانی:
1397/02/22
کد سایت
fa83929
کد بایگانی
95553
نمایه
کرامات معنوی سلمان فارسی
طبقه بندی موضوعی
تاريخ بزرگان
اصطلاحات
سلمان فارسی
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چه کرامتهایی از سلمان فارسی گزارش شده است؟
پرسش
آیا سلمان فارسی دارای کرامات بوده است؟
پاسخ اجمالی
ابتدا باید گفت که کرامت اولیاى الهى؛ یعنى اینکه شخص از نظر روحی دارای قدرتی است که کارهای خارق العادهای از او سر میزند و میتواند تصرّفاتی در عالم وجود انجام دهد.[1] البته این حقیقت، از نظر متون دینى(قرآن و حدیث)، بحث کلامى عمیق و دامنهدارى دارد که از حوصله این نوشتار خارج است.
سلمان فارسى، از یاران ممتاز رسول خدا(ص)، و از اولیاى برجسته اسلام است. در اینجا مواردی از کرامتهای سلمان فارسی که در منابع تاریخی و حدیثی به گزارش آن دست یافتیم، اشاره میکنیم ، با این توضیح که تحلیل دقیق سندی و محتوایی هر کدام از این گزارشها فرصتی دیگر میطلبد.
1. خبر دادن سلمان از امور پنهانی
ابو بصیر میگوید: امام صادق(ع) فرمود: «على(ع)، محدَّث بود و سلمان هم محدَّث بود». گفتم: نشانه محدَّث بودن فرد چیست؟
فرمود: «فرشتهاى نزد او میآید و به دلش چنین و چنان الهام میکند».[2]
همچنین در برخی منابع متأخر از رسول خدا(ص) نقل شده است: «هر امّتى محدَّثى دارد، و محدّث امت من سلمان است». از پیامبر(ص) درباره معناى آن سؤال شد، فرمود: «محدّث کسى است که از آنچه از نظر مردم پنهان است و بدان احتیاج دارند، خبر میدهد». سپس وقتى داشتن چنین مقامی مورد تعجب حاضران قرار گرفت، آنحضرت فرمود: «علمى که در قلب محدّث قرار دارد، از علم من سرچشمه میگیرد».[3]
2. آگاهی به اسم اعظم
امام صادق(ع) فرمود: «به سلمان، اسم اعظم آموخته شد».[4]
3. خبر دادن به «زهیر بن قین» از شهادت او در روز عاشورا
در سال 32 هجرى قمری، که نُه سال از خلافت عثمان میگذشت، وقتى سلمان و زهیر بن قین بجلى، از غزوه «بَلَنْجَر» -منطقهای در «خزر» و «روم»[5]- (یا: غزوه بحر) با به دستآوردن غنائم فراوان باز میگشتند، سلمان به زهیر و سایر همراهان خود گفت: «آیا از اینکه خداوند شما را به پیروزى رسانده و غنیمتی به دست آوردهاید، خوشحالید؟» گفتند: آرى! سلمان گفت: «این خوشحالى بهجاست، اما آنگاه که سید جوانان آل محمد (امام حسین) را درک کردید، و همراه آنان به نبرد پرداختید، باید خوشحال باشید که لذت آن، از این پیروزى و غنیمت، براى شما بیشتر است، بنابراین، من شما را به خدا میسپارم». تا اینکه -در سال 61 هجری- «زهیر» به سپاه حسین(ع) پیوست و جهاد کرد و به لذّت شهادت دست یافت.[6]
4. آگاهی از ایجاد و متلاشیشدن حکومتها
امام صادق(ع) فرمود: «سلمان به شهر کوفه وارد شد، نگاهى به در و دیوار شهر انداخت و بلاها و حوادثى را که در آن شهر به وقوع میپیوست، به یاد آورد، از سقوط حکومت بنى امیه و حاکمانى که بعد از آنها به وجود میآیند و سقوط میکنند، سخن گفت. در چنین روزگارى، در خانههاى خود بمانید تا اینکه شخصیت پاکى که فرزند (امامان) پاک و پاکیزه است، و در غیبت به سر میبرد، ظهور کند».[7]
5. حاضر شدن فرشتگان بر بستر سلمان فارسی
بقیره، همسر سلمان میگوید: وقتی سلمان به حالت احتضار افتاد، مرا فراخواند. او در بالاخانهاى بود که چهار در داشت. پس گفت: «اى بقیره! این درها را باز کن که امروز، دیدارکنندگانى دارم که نمیدانم از کدامین در بر من وارد میشوند».
سپس مُشک مخصوصش را خواست و گفت: «آنرا در ظرفى کوچک [با آب] بیامیز و بر پیرامون بسترم بیفشان. سپس پایین برو و منتظر باش که به زودى نزدیکانم را در کنار بسترم خواهى یافت».
پس [از مدّتى] به او سر زدم. دیدم که قبض روح شده و چنان آرام بود که گویى بر بسترش خوابیده است، یا شبیه آن.[8]
همین مضمون از عطاء بن سائب اینگونه نقل شده است: وقتی زمان مرگ سلمان رسید، کیسه مُشکى را که از بَلَنجَر به او رسیده بود، خواست و فرمان داد که آنرا در ظرف کوچکى، [با آب] بیامیزند و در کنار بسترش بگذارند و گفت: «امشب فرشتگانى نزد من حضور مییابند که بو را میفهمند؛ امّا غذا نمیخورند».[9]
6. دیگر کرامات
همانگونه که مشاهده شد، ممتاز بودن سلمان فارسی، موضوعی است که از دیرباز مورد پذیرش اندیشمندان شیعه و اهلسنت میباشد، با این تفاوت که گزارش برخی از کرامات و امتیازات در منابع متعددی وجود داشته و برخی از آنها را تنها منابع اندکی نقل کردهاند. به عنوان نمونه داستانی نقل شده که؛ سلمان با گروهى از یاران خویش، در جایى گرفتار گرسنگى شدید شدند، در آن حال آهویى را مشاهده کردند، سلمان آهو را فرا خواند و به آن گفت: «کباب شو، تا ما براى رفع گرسنگى از تو استفاده کنیم!».
آهو، با تقاضاى سلمان کباب شد، و همه از آن خوردند و سیر شدند، بعد سلمان به استخوانهاى آن گفت: «به اذن خداوند حرکت کن!»، آهو حرکت کرد و راه بیابان را پیش گرفت، اما این عمل، موجب شگفتى و گفتوگوى همراهان قرار گرفت، ولى سلمان که به مقام قرب الهى نائل گردیده بود، براى آگاهى همراهان گفت: «هر کس از خدا اطاعت کند، خداوند پاسخ او را میدهد، و دعاى او را میپذیرد، چنانکه خود فرموده است: مرا بخوانید، تا خواسته شما را اجابت کنم[10]». [11]
سلمان فارسى، از یاران ممتاز رسول خدا(ص)، و از اولیاى برجسته اسلام است. در اینجا مواردی از کرامتهای سلمان فارسی که در منابع تاریخی و حدیثی به گزارش آن دست یافتیم، اشاره میکنیم ، با این توضیح که تحلیل دقیق سندی و محتوایی هر کدام از این گزارشها فرصتی دیگر میطلبد.
1. خبر دادن سلمان از امور پنهانی
ابو بصیر میگوید: امام صادق(ع) فرمود: «على(ع)، محدَّث بود و سلمان هم محدَّث بود». گفتم: نشانه محدَّث بودن فرد چیست؟
فرمود: «فرشتهاى نزد او میآید و به دلش چنین و چنان الهام میکند».[2]
همچنین در برخی منابع متأخر از رسول خدا(ص) نقل شده است: «هر امّتى محدَّثى دارد، و محدّث امت من سلمان است». از پیامبر(ص) درباره معناى آن سؤال شد، فرمود: «محدّث کسى است که از آنچه از نظر مردم پنهان است و بدان احتیاج دارند، خبر میدهد». سپس وقتى داشتن چنین مقامی مورد تعجب حاضران قرار گرفت، آنحضرت فرمود: «علمى که در قلب محدّث قرار دارد، از علم من سرچشمه میگیرد».[3]
2. آگاهی به اسم اعظم
امام صادق(ع) فرمود: «به سلمان، اسم اعظم آموخته شد».[4]
3. خبر دادن به «زهیر بن قین» از شهادت او در روز عاشورا
در سال 32 هجرى قمری، که نُه سال از خلافت عثمان میگذشت، وقتى سلمان و زهیر بن قین بجلى، از غزوه «بَلَنْجَر» -منطقهای در «خزر» و «روم»[5]- (یا: غزوه بحر) با به دستآوردن غنائم فراوان باز میگشتند، سلمان به زهیر و سایر همراهان خود گفت: «آیا از اینکه خداوند شما را به پیروزى رسانده و غنیمتی به دست آوردهاید، خوشحالید؟» گفتند: آرى! سلمان گفت: «این خوشحالى بهجاست، اما آنگاه که سید جوانان آل محمد (امام حسین) را درک کردید، و همراه آنان به نبرد پرداختید، باید خوشحال باشید که لذت آن، از این پیروزى و غنیمت، براى شما بیشتر است، بنابراین، من شما را به خدا میسپارم». تا اینکه -در سال 61 هجری- «زهیر» به سپاه حسین(ع) پیوست و جهاد کرد و به لذّت شهادت دست یافت.[6]
4. آگاهی از ایجاد و متلاشیشدن حکومتها
امام صادق(ع) فرمود: «سلمان به شهر کوفه وارد شد، نگاهى به در و دیوار شهر انداخت و بلاها و حوادثى را که در آن شهر به وقوع میپیوست، به یاد آورد، از سقوط حکومت بنى امیه و حاکمانى که بعد از آنها به وجود میآیند و سقوط میکنند، سخن گفت. در چنین روزگارى، در خانههاى خود بمانید تا اینکه شخصیت پاکى که فرزند (امامان) پاک و پاکیزه است، و در غیبت به سر میبرد، ظهور کند».[7]
5. حاضر شدن فرشتگان بر بستر سلمان فارسی
بقیره، همسر سلمان میگوید: وقتی سلمان به حالت احتضار افتاد، مرا فراخواند. او در بالاخانهاى بود که چهار در داشت. پس گفت: «اى بقیره! این درها را باز کن که امروز، دیدارکنندگانى دارم که نمیدانم از کدامین در بر من وارد میشوند».
سپس مُشک مخصوصش را خواست و گفت: «آنرا در ظرفى کوچک [با آب] بیامیز و بر پیرامون بسترم بیفشان. سپس پایین برو و منتظر باش که به زودى نزدیکانم را در کنار بسترم خواهى یافت».
پس [از مدّتى] به او سر زدم. دیدم که قبض روح شده و چنان آرام بود که گویى بر بسترش خوابیده است، یا شبیه آن.[8]
همین مضمون از عطاء بن سائب اینگونه نقل شده است: وقتی زمان مرگ سلمان رسید، کیسه مُشکى را که از بَلَنجَر به او رسیده بود، خواست و فرمان داد که آنرا در ظرف کوچکى، [با آب] بیامیزند و در کنار بسترش بگذارند و گفت: «امشب فرشتگانى نزد من حضور مییابند که بو را میفهمند؛ امّا غذا نمیخورند».[9]
6. دیگر کرامات
همانگونه که مشاهده شد، ممتاز بودن سلمان فارسی، موضوعی است که از دیرباز مورد پذیرش اندیشمندان شیعه و اهلسنت میباشد، با این تفاوت که گزارش برخی از کرامات و امتیازات در منابع متعددی وجود داشته و برخی از آنها را تنها منابع اندکی نقل کردهاند. به عنوان نمونه داستانی نقل شده که؛ سلمان با گروهى از یاران خویش، در جایى گرفتار گرسنگى شدید شدند، در آن حال آهویى را مشاهده کردند، سلمان آهو را فرا خواند و به آن گفت: «کباب شو، تا ما براى رفع گرسنگى از تو استفاده کنیم!».
آهو، با تقاضاى سلمان کباب شد، و همه از آن خوردند و سیر شدند، بعد سلمان به استخوانهاى آن گفت: «به اذن خداوند حرکت کن!»، آهو حرکت کرد و راه بیابان را پیش گرفت، اما این عمل، موجب شگفتى و گفتوگوى همراهان قرار گرفت، ولى سلمان که به مقام قرب الهى نائل گردیده بود، براى آگاهى همراهان گفت: «هر کس از خدا اطاعت کند، خداوند پاسخ او را میدهد، و دعاى او را میپذیرد، چنانکه خود فرموده است: مرا بخوانید، تا خواسته شما را اجابت کنم[10]». [11]
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، در جستجوی عرفان اسلامی، ص 294، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، چاپ دوم، 1387ش؛ ر. ک: «بروز کرامت و حقانیت صاحب آن»، 13757.
[2]. صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد(ص)، ج 1، ص 322، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ دوم، 1404ق؛ طوسى، محمد بن الحسن، الأمالی، ص 407، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[3]. نوری، میرزا حسین بن محمد تقی، نفس الرحمن فی فضائل سلمان، ص 269، بیجا، مؤسسة الآفاق، چاپ اول، 1411ق.
[4]. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی(إختیار معرفة الرجال)، ص 13، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ مفید، محمد بن محمد، الإختصاص، ص 11، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[5]. حموی، یاقوت بن عبدالله، معجم البلدان، ج 1، ص 489، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ حمیری، محمد بن عبد المنعم، الروض المعطار فى خبر الاقطار، ص 94، بیروت، مکتبه لبنان، چاپ دوم، 1984م.
[6]. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 73، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق؛ بکرى اندلسی(م 487ق)، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج 1، ص 276، بیروت، عالم الکتب، چاپ سوم، 1403ق؛ الروض المعطار فى خبر الاقطار، ص 94.
[7]. طوسى، محمد بن الحسن، الغیبة (کتاب الغیبة للحجة)، ص 163، قم، دار المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[8]. طبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، ج 6، ص 214، قاهره، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، بیتا.
[9]. ابن سعد هاشمی، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج 4، ص 69 – 70، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[10]. غافر، 60.
[11]. مدنى، علیخان بن احمد، الدرجات الرفیعة فى طبقات الشیعة، ج 1، ص 211، بیروت، مؤسسة الوفاء، چاپ دوم، 1983م.
نظرات