لطفا صبرکنید
بازدید
9273
9273
آخرین بروزرسانی:
1397/02/06
کد سایت
fa86358
کد بایگانی
103848
نمایه
بطلان عمل بدعتگذار
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|بدعت|گناه و رذائل اخلاقی
اصطلاحات
خشوع|گریه ، اشک ، بکاء ، دمع|بدعت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا هرکس که عملش بر اساس بدعت باشد، شیطان در مقابل عبادت او مانعی ایجاد نکرده، بلکه حتی او را به خشوع و گریه نیز وا میدارد؟
پرسش
در حدیثی چنین آمده است: رسول خدا(ص) فرمودند: «هرکس عملش بر اساس بدعت باشد شیطان مانع عبادت او نشده، او را به خشوع و گریه وا میدارد»؛ آیا این حدیث ضعیف است یا صحیح؟
پاسخ اجمالی
روایتی از پیامبر خدا(ص)، درباره بطلان عمل بدعتگذار چنین نقل شده است: «مَنْ عَمِلَ فِی بِدْعَةٍ خَلَّاهُ الشَّیْطَانُ وَ الْعِبَادَةَ وَ أَلْقَى عَلَیْهِ الْخُشُوعَ وَ الْبُکَاءَ»؛[1] هرکس به بدعتى عمل کند، شیطان، او را با عبادت تنها میگذارد و حالت خشوع و گریه بر او میافکند.
حدیث بالا در برخی منابع شیعی، از جمله در نوادر راوندی(م 570 ق) بدون ذکر سند وجود داشته و در برخی منابع اهلسنت[2] با ذکر اسناد از ربیعة بن أَبی عبدالرحمن از أَنَس بن مالک نقل شده است.
الف. سند روایت
راویان موجود در اسناد نقل شده در کتب اهلسنت را میتوان از کتب مفصل رجال آنان یافت، اما در مورد روایت منقول در نوادر راوندی باید گفت:
1. شخصیتشناسان شیعی، راوندى را با عباراتی؛ مانند فاضل، علامه زمانه، جلیل، و ... ستودهاند.[3]
2. راوندی در آغاز این کتاب خود، سندش را به روایات کتاب - که یک سند بیشتر نیست - میآورد، سپس با اشاره به آن سند، متن روایات را نقل میکند.[4] ایشان بدین ترتیب خواننده را از خواندن اسناد طولانى تکرارى آسوده ساخته است. بنابراین، حتی اگر در راویان آن یک سند گفتوگویی باشد، اما این روایت در نوادر راوندی مرسل محسوب نمیشود.[5]
ب. محتوای روایت
درباره محتوای این روایت، باید گفت:
مراد از این دسته از روایات، آن نیست که ما هر خضوع و خشوعی را شیطانی بدانیم و نسبت به تمام خاشعان بدگمان باشیم؛ زیرا در صفت مؤمنان آمده است که «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون».[6] بلکه بیانگر این است که هر خضوع و خشوع و عبادت ظاهری نشانگر آن نیست که فرد مورد نظر از اولیای الهی است.
شیطان با حیلهای نسبت به بدعتگذار، از سویی باعث عجب و خودبرتربینی شده، او را بیشتر گمراه میکند و راه بازگشتش را سختتر میکند،[7] و از سویی دیگر، عدهای از مردم با دیدن احوال و حالات و گریههایش به سوی او جذب شده و او را انسانی خدایی پنداشته و گمراه میشوند. این گمراهیها میتواند انگیزهای برای شیطان باشد که برای خضوع و خشوع ظاهری او مانعی ایجاد نکند. بر اساس این حدیث، هرگز خضوع و خشوع و عبادت و اشک و آه و گریه و… به تنهایی دلیل بر حقانیت کسی نیست.
حدیث بالا در برخی منابع شیعی، از جمله در نوادر راوندی(م 570 ق) بدون ذکر سند وجود داشته و در برخی منابع اهلسنت[2] با ذکر اسناد از ربیعة بن أَبی عبدالرحمن از أَنَس بن مالک نقل شده است.
الف. سند روایت
راویان موجود در اسناد نقل شده در کتب اهلسنت را میتوان از کتب مفصل رجال آنان یافت، اما در مورد روایت منقول در نوادر راوندی باید گفت:
1. شخصیتشناسان شیعی، راوندى را با عباراتی؛ مانند فاضل، علامه زمانه، جلیل، و ... ستودهاند.[3]
2. راوندی در آغاز این کتاب خود، سندش را به روایات کتاب - که یک سند بیشتر نیست - میآورد، سپس با اشاره به آن سند، متن روایات را نقل میکند.[4] ایشان بدین ترتیب خواننده را از خواندن اسناد طولانى تکرارى آسوده ساخته است. بنابراین، حتی اگر در راویان آن یک سند گفتوگویی باشد، اما این روایت در نوادر راوندی مرسل محسوب نمیشود.[5]
ب. محتوای روایت
درباره محتوای این روایت، باید گفت:
مراد از این دسته از روایات، آن نیست که ما هر خضوع و خشوعی را شیطانی بدانیم و نسبت به تمام خاشعان بدگمان باشیم؛ زیرا در صفت مؤمنان آمده است که «الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُون».[6] بلکه بیانگر این است که هر خضوع و خشوع و عبادت ظاهری نشانگر آن نیست که فرد مورد نظر از اولیای الهی است.
شیطان با حیلهای نسبت به بدعتگذار، از سویی باعث عجب و خودبرتربینی شده، او را بیشتر گمراه میکند و راه بازگشتش را سختتر میکند،[7] و از سویی دیگر، عدهای از مردم با دیدن احوال و حالات و گریههایش به سوی او جذب شده و او را انسانی خدایی پنداشته و گمراه میشوند. این گمراهیها میتواند انگیزهای برای شیطان باشد که برای خضوع و خشوع ظاهری او مانعی ایجاد نکند. بر اساس این حدیث، هرگز خضوع و خشوع و عبادت و اشک و آه و گریه و… به تنهایی دلیل بر حقانیت کسی نیست.
[1]. راوندى کاشانى، فضل الله بن على، النوادر، محقق، صادقى اردستانى، احمد، ص 69، تهران، بنیاد فرهنگ اسلامى کوشانپور، چاپ اول، 1376ش؛ مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 69، ص 216، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. عبارت حدیث در کتابهای اهلسنت با اندکی تفاوت اینگونه است: «إن العبد إذا عمل ببدعة خلاه الشیطان و العبادة وألقى علیه الخشوع و البکاء»؛ هروی(م 481ق)، أبو إسماعیل عبد الله بن محمد، ذم الکلام و أهله، ج 3، ص 77، مدینه، مکتبة العلوم و الحکم، چاپ اول، 1418ق؛ همچنین ر.ک: متقی هندی، علی بن حسام الدین، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ج 1، ص 221، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ پنجم، 1401ق.
[3]. منتجب الدین رازی، على بن عبیدالله، الفهرست، ص 96، قم، کتابخانه عمومى حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى(ره)، چاپ اول، 1366ش؛ عمادالدین کاتب، محمد بن محمد، خریدة القصر و جریدة العصر، ج 9، ص 67 – 68، بغداد، المجمع العلمی العراقی، چاپ اول، 1375ق؛ افندى، عبدالله بن عیسیبیگ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 4، ص 364 ، بیروت، مؤسسة التاریخ العربی، چاپ اول، 1431ق؛ أعیان الشیعة، ج 8، ص 408.
[4]. ر. ک: النوادر، ص 2.
[5]. ر. ک: آقا بزرگ تهرانى، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، ج 2، ص 109 و ج 5، ص 111 – 112، قم، اسماعیلیان، 1408ق.
[6]. مؤمنون، 2.
[7]. ر. ک: حقى، بروسوى اسماعی، تفسیر روح البیان، ج 1، ص 272، بیروت، دارالفکر، بیتا.
نظرات