5621
«وعظ» و «موعظه»؛ يعنى بیان کردن چيزهایى که دل شنونده را نرم کند؛ مانند: بیان ثواب و عقاب. این موعظه و اندرز دادن، نصيحتى است که شفا دهنده امراض نفسانى و بيماریهاى روحانى میباشد.
به عبارت دیگر، «موعظه»؛ يعنى استفاده كردن از عواطف انسانها؛ چرا كه موعظه، و اندرز بيشتر جنبه عاطفى دارد كه با تحريک آن میتوان تودههاى عظيم مردم را به طرف حق متوجه ساخت.
يكى از روشهاى تربيت، موعظه است. موعظه با تعليم، سخنرانى و اقامه برهان تفاوت دارد و از تأثير ويژهاى برخوردار است. به هنگام وعظ، سخن به گونهاى به شنونده القا میشود كه در قلب او نفوذ كرده و حالت رقّت و صفا و نورانيتى در آن به وجود میآورد. اگرچه موعظه غالباً به صورت خطابى القا میشود و از براهين عقليه در آن استفاده نمیشود، ليكن اثر آن بيشتر از استدلالهاى عقلى است.
موعظه، فطرت انسان را بيدار میكند و در دل مینشيند و از دليل و برهان و امر و نهى بيشتر تأثير دارد. پند و انذارپذيرى، استعدادى است كه در جان انسان نهاده شده و براى قبول تربيت آمادهاش ساخته است. ممكن است كسى از تعليم ديگران بینياز باشد، امّا هيچكس نيست كه از موعظه بینياز باشد. حتى دانشمندان و افراد صالح نيز گاه گاه به موعظه نيازمند میشوند.
اسلام نيز موعظه را يک امر مفيد و مؤثر میداند و در مورد ارزش و اهميت آن آیات و روایات فراوانى داريم، برای نمونه؛ در قرآن میخوانیم: «اى مردم! براى شما از جانب پروردگارتان موعظهاى آمد و شفایى براى آن بيمارى كه در دل داريد و راهنمايى و رحمتى براى مؤمنان».
البته موعظه، زمانی اثرگذارتر است که خود واعظ نیز به آنچه که میگوید اعتقاد و التزام داشته باشد.