لطفا صبرکنید
15299
- اشتراک گذاری
از آنجا که ادعای مطرح شده در پرسش به نحو کلى و بدون تعیین مصادیق، تعارض غیبت با نظریهی را امامت مطرح کرده، لاجرم باید عناوینى از وظایف امام را ذکر کنیم، سپس تطابق یا عدم تطبیق آنرا با غیبت، مورد تحلیل قرار دهیم.
در این راستا باید گفت؛ امامت - که همان ادامهی نبوت، تنها با فرق عدم نزول وحى است-؛ عهدهدار جمیع وظایف نبوت است که مهمترین آنها عبارتاند از:
- اقدام براى برقرار حکومت الاهى و رها نمودن مردم از سلطهی حاکمان جور. از آنجا که قیام و حکومت یک فرآیند اجتماعى، به رهبرى شخصى مورد پذیرش مردم است، بنابراین، نمیتوان از رهبر جامعه خواست که در هر شرایط و اوضاعى از زمانه براى به دستگیرى حکومت اقدام کند؛ لذا میبینیم که رسول اکرم(ص) در دوران قبل از هجرت، هرگز اقدام به چنین عملى نکردند و این خللى بر نبوت ایشان وارد نکرد، بلکه حاکى از نابسامانى اجتماعى آن روزگار است. دوران غیبت امام داوزدهم(عج) نیز مانند صدر اسلام، دورانى پرتکاپو و سراسر جنجال و فتنه است. پس تقاضاى قیام از امام دوازدهم، پیش از آماده بودن بسترهاى اجتماعى، خواستى نابخردانه است. از سوى دیگر میبینیم که بزرگترین ویژگى ایشان، قیام براى عدل و داد، عنوان شده است. پس غیبت حضرت منافاتى با وظیفهی اوّل او نداشته و نشانهی دین گریزى و سستى مردم در پذیرش حکومت اسلامى است.
- تبیین معارف الاهى و ارشاد مردم، دومین وظیفۀ امام است که گاهى به نحو مستقیم و گاهى غیر مستقیم انجام میشود. همانگونه که پیامبر اسلام)ص)، به دلیل سختیها و حتى عدم امکان دسترسى مردم به خود حضرت، مردان باتقوا و آگاه به امور اسلام را براى تبیین معارف الاهى و ارشاد مردم، روانه میکردند. این نیز همان کارى است که امام عصر(عج) با نصب نایبان، یا سفراى خاص در عصر غیبت صغرا و نایبان عام در دوران غیبت کبرا انجام دادند. اینها جملهاى از وظایف امام است که عدم تعارض غیبت امام دوازدهم، با این امور، به اثبات میرسد. اما فواید و برکات امام، بسى فراتر از وظایف ایشان است که منحصر در امام حاضر یا غایب نیست.
امام، جان جهان و مدار گردش زمین و آسمان است. به نحوى که خاندان رسول اکرم(ص) فراوان فرمودهاند که اگر امام در زمین نباشد زمین ساکنان خود را خواهد بلعید.
امام، سبب متصل میان زمین و آسمان و مجراى نزول برکات الاهى است. دعاى او مستجاب و نیاتش سراسر خیر و برکت است. این مطلب در زیارات ائمۀ هدى، بسیار مورد اشاره قرار گرفته است.
بندگان خدا دشمنانى قسم خورده دارند که سرکردهی آنها ابلیس است. امام(عج) نیز با تصرف قدسى خویش در نفوس آدمیان، آنها را از افتادن در بسیارى از منجلابها نجات داده و هدایتشان میکند. اینها همه گوشههایى از فواید و برکات امام غایب است که به طور کلى در روایت معروف پیامبر اکرم(ص) تحت عنوان خورشید پشت ابر، یاد شده است و مردم بدون آنکه حضرتش را به عنوان امام ببینند، دایماً از فیض وجودش بهرهمند میشوند.
ادعای مطرح شده در پرسش، مبهم است و سؤال کننده مشخص نکرده است که غیبت امام عصر(عج) با کدام جنبه از نظریهی امامت، منافات دارد؟ از اینرو لازم است تا به طور جداگانه، وظایف امام را مورد بررسى قرار دهیم و سپس تعارض یا توافق آنها را با غیبت، عنوان کنیم.
در این راستا باید گفت؛ امامت، همان ادامهی مسیر نبوت است.[1] و امام تمام ویژگیهاى یک نبى را دارد، مگر اینکه دیگر وحی و نزول آیات قطع میشود. پس امام نیز مانند پیامبر، سه وظیفهی[2] اصلى را بر عهده دارد:
- اقدام براى برقرارى حکومت و رها نمودن مردم از سلطهی حاکمان جور،
- تبیین معارف الهى و رساندن آن به گوش مردم،
- ارشاد و هدایت مردم، به سوى راه راست الهى،
موارد بیان شده، عمدهترین وظایف امام را نشان میدهد. اما اگر شرایط نابسامان اجتماعى و یا سستى امت اسلامى، باعث شد که امام نتواند برخى از وظایف را که جنبهی طرفینى دارد و اتمام آن به امت وابسته است انجام دهد، قصور و کوتاهى از ناحیهی امام نبوده و مشخص است که این امر، با فلسفهی امامت، منافات ندارد.
مسائلى؛ مانند قیام و برپایی حکومت یک حرکت اجتماعى است که نیاز به بسترى مناسب دارد. اگر بگوییم که وظیفهی رهبری است تا در هر شرایطى اگر چه به صلاح مسلمانان نباشد، قیام کرده و حکومت را به دست گیرد، سخن گزاف گفتهایم؛ زیرا میدانیم که پیامبر اسلام(ص) قبل از هجرت و تا زمانى که در مکه بودند، حتى در انجام شئونات ظاهرى اسلام به تناسب شرایط روز جامعه، توفیق چندانى نداشتند، تا چه رسد به قیام و یا برپایى حکومت! این مطلب، هرگز دامن رسول اکرم(ص) را به سستى و یا کوتاهى، آلوده ننموده، بلکه نشان دهندۀ اوضاع اجتماعى نامناسب آنروز، براى پذیرش حکومت اسلامى است.
این مطلب، انحصار به عصر پیامبر(ص) نداشت؛ زیرا میبینیم که فراموشى و دینگریزى مردم، در دوران امامت دیگر ائمه(ع) غیر از امام اوّل،- آن هم در اواخر عمر شریف آنحضرت-، منجر به عدم توفیق آنان، در برپایى حکومت اسلامى شده است و این خللى به فلسفهی امامت وارد نمیکند.
دوران غیبت کبرا نیز، با بیانی که گفته شد، منافاتى با این وظیفهی امام ندارد. اساساً هرگاه که امکان اجراى فرامین الهى، در قالب حکومت اسلامى پیش آید، آنروز، روزِ اتمام غیبت خواهد بود. شاید بتوان گفت که بزرگترین شناسهی امام دوازدهم(عج)[3] حکومت گستردهی وى که حاکى از عدل الهى است، میباشد؛ لذا غیبت امام نمیتواند مغایر با فلسفه و نظریهی امامت، در جنبهی برپایىِ حکومت اسلامى باشد.
اما در ارتباط با بعد دوم از وظایف امام، باید گفت؛ از آنجا که در دوران صدر اسلام، براى پیامبر اکرم(ص)، امکان نداشت تا خود به نحو مستقیم به تمام نقاط سفر کند و با تمام قبایل و اقشار مردم دیدار نماید؛ لذا مردان آگاه به امور دین و حافظان قرآن کریم را به منظور تبیین معارف دینى به نقاط مختلف، گسیل[4] میداشت. این یک سنت حسنه و یادگارى نیکو از پیامبر اسلام(ص) است که راهى عقلانى، براى نشر معارف الهى است.
امام دوازدهم(عج) نیز در دوران غیبت صغرا، از این روش استفاده میکرد و با تعیین نایبان خاص خویش، نیازهاى علمى و مرجعیت دینىِ مردم را برطرف مینمود. این روش پس از غیبت صغرا نیز ادامه پیدا کرد، ولى نمود آن عوض شد؛ یعنى امام عصر(عج) وکلا و نایبانى را که شرایط احراز این عنوان را داشتند به نحو عام، منصوب کرد و مردم را در پیش آمدها و رویدادهاى نو پیدا، به آنان ارجاع داد.[5]
این مسئله به اینجا ختم نمیشود؛ زیرا ممکن است که مسئلهاى پیش آید که این نایبان، در رفع آن موفق نبوده و قدرت پاسخگویى نداشته باشند. اینجا است که امام عصر، یا به شایستگان زمانه، رخ مینمایاند و یا از راههای دیگر راه هدایت را نشان میدهد. کافى است تا در این باره، به نظریهی "اجماع دخولى"[6] در فقه اسلامى و یا به کتابهای تشرف یافتگان به محضر حضرتش نگاه مختصرى داشته باشیم.
پاسخ از منافات نداشتن غیبت با نظریه و فلسفهی امامت، در بُعد سوم نیز، مانند مورد قبلى است؛ لذا نیازى به ذکر مجدد و تفصیل بیشتر ندارد.
گذشته از موارد فوق، ذکر دو نکته ضروری به نظر میرسد:
الف) غیبت امام، غیبت جسمانى حضرت نیست؛ زیرا ما میدانیم که وى نیز، مانند دیگر افراد جامعه، یک زندگى عادى دارند، مگر اینکه عمر شریف ایشان به اذن خداوند متعال طولانى است و این نیز خلاف قواعد عقلى و زیستى نیست. پس وقتى ما میگوییم غیبت امام دوازدهم، منظور غیبت عنوانى ایشان است؛ یعنی آنحضرت تا زمان ظهور، خود را به عنوان امام و پیشواى شیعیان جهان، به طور عمومى معرفى نخواهند کرد.
ب) مواردى که از فلسفهی امامت گفته شد، منحصر در وظایف امام بود. اما برخى از مسائل است که ما آنها را از امام شاهدیم، نه به عنوان وظیفه، بلکه این همان جنبهی رحمانیت و الطاف الهى است که به سبب ایشان بر ما فرود میآید. آنها به عنوان نمونه عبارتاند از:
- جان جهان: طبق فرمایشات خاندان رسول اکرم(ص) امام، جان جهان[7] و مدار بود و نبودِ عالم است. به نحوى که در روایات راجع به امام آمده است: "اگر زمین بدون وجود امام باشد، هر آینه مردم را به کام خود فرو میبرد".[8]
- امام واسطهی فیض الهى و مجراى نزول برکات آسمانى بر مردم است؛ از اینرو در روایات و زیارات امامان معصوم آمده است: "آسمان، به سبب شما باران میباراند و زمین به خاطر شما، درخت میفشاند و درختان از برایتان به بار مینشیند".[9]
- تأثیر در نفوس[10] و جلوگیرى از گمراهی و ضلالت بندگان در برابر شیطان. این همان چیزى است که در ماهها و ایام مقدس؛ مانند محرم، صفر و... به وضوح در سراسر جهان، شاهد آن هستیم.
تمامى آنچه گفته شد، گزیدهاى مختصر از فواید امام غایب است که به فرمودهی حضرت رسول اکرم(ص) مردم مانند خورشید پشت ابر،[11] از وجودش بهره میبرند.
البته سخن پیامبر، از ریزهکاریها و نکات فراوان علمى برخوردار است که جهت اطلاع بیشتر میتوانید به کتابهای تفصیلى[12] در این باره، مراجعه کنید.[13]
[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 306، تهران، شرکت چاپ و نشر بین الملل، چاپ دهم، 1382ش.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین، شیعه در اسلام، ص 176، قم، دفتر نشر اسلامی، چاپ سیزدهم، 1378ش.
[3]. طبری آملی، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص 240، قم، بعثت، چاپ اول، 1413ق.
[4]. سبحانی، جعفر، فرازهایى از تاریخ پیامبر اسلام، ص 307.
[5]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 18، ص 101، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 95 – 103، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ چهارم، 1370ش.
[7]. پیشوائی، مهدی، سیرهى پیشوایان، ص 719، قم، مؤسسه تحقیقاتی و تعلیماتی امام صادق(ع)، 1376ش.
[8]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 179، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
.[9] ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، محقق، مصحح، امینی، عبد الحسین، 199 – 200، نجف اشرف، دار المرتضویة، چاپ اول، 1356ش.
[10]. سید محسن خرازى، بدایة المعارف الالهیة، ج 2، ص 153 – 154، قم، موسسة النشر الاسلامی، چاپ چهارم، 1417ق.
[11]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 52، 93، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
.[12] قزوینی، سید محمد کاظم، ترجمه، کرم، علی، حسینی، سید محمد، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ص 335.
.[13] برای آگاهی بیشتر رجوع شود به نمایه های: «امام مهدى (عج) از نظر شیعه»، 168؛ «فواید وجودی امام زمان (عج) در عصر غیبت»، 654؛ «مبانی فلسفی مهدویت»، 221؛ «فلسفهی عمر طولانی امام زمان(عج)»، 209.