لطفا صبرکنید
3422
- اشتراک گذاری
با آنکه نقش اولیای الهی این نبود که همواره با دخالت در جریان طبیعی، با کرامت و معجزه روندی غیر عادی را ایجاد کنند، اما گاه به دلایلی چنین کراماتی از آن بزرگواران صادر میشد.
به عنوان نمونه دو معجزه و کرامت نسبتاً مشابه، اما در دو زمان و مکان متفاوت، از امام کاظم(ع) و امام جواد(ع) گزارش شده است.
امام کاظم(ع)
عبد اللَّه بن مغیره نقل میکند: موسی بن جعفر(ع) در سرزمین مِنی به زنی رسید که به دلیل از دستدادن گاو خود گریه میکرد و فرزندانش هم در اطراف او به زاری مشغول بودند. امام(ع) علت را پرسید. زن گفت: من فرزندانی یتیم دارم و گاوی داشتیم که خرج زندگی من و کودکانم از آن تأمین میشد. اکنون آن گاو مرده و من و فرزندانم از آن محروم شدیم و راه دیگری نداریم. امام فرمود: آیا میخواهی آنرا برای تو زنده کنم؟! به آن زن الهام شد که بگوید: آری ای بنده خدا! حضرتشان(ع) به کناری رفت و دو رکعت نماز خواند و دست خود را بلند نمود و لبهای مبارکشان را تکان داد، سپس گاو را صدا زد و با پنجهی پایش به گاو زد، گاو بلند شد و ایستاد. وقتی نگاه زن به گاو افتاد، فریادی کشید و گفت: به پروردگار کعبه! این مرد عیسی بن مریم است! حضرت(ع) میان مردم رفت و از آنجا دور شد.[1]
سند این روایت صحیح و مورد اعتماد است؛[2] علاوه بر آنکه با عقاید شیعه منافات ندارد.
امام جواد(ع)
امام جواد(ع) در سفر حج به سرزمین زباله رسید. در آنجا زن ضعیف و گریانی را دید و علت گریهاش را پرسید. زن گفت: من زن ضعیفی هستم و توان انجام کار ندارم و این گاو مرده تمام سرمایهام بود! امام(ع) فرمود: اگر خدا این گاو را زنده کند، چه کاری انجام میدهی؟ زن گفت: خداوند را شکر میگویم! امام(ع) دو رکعت نماز خواند و دعا نمود، سپس با پای خود به آن گاو زد و او را زنده نمود. زن صدا زد: او عیسی بن مریم است! امام(ع) فرمود: چنین چیزی را نگویید؛ بلکه ما بندگان صاحب کرامت خدا و اوصیای انبیای الهی هستیم.[3]
گفتنی است؛ این روایت بدون آنکه سلسله سندی برایش ذکر شود، تنها در کتاب الثاقب فی المناقب نقل شده، و از لحاظ محتوا مشابه اعجاز نقل شده از امام کاظم(ع) است.
به هر حال این معجزات، در تضاد با آموزههایی نیست که تمام مسلمانان آنرا میپذیرند؛ چراکه به تصریح قرآن کریم، عیسای مسیح(ع) با اجازه خدا انسانهای مرده را زنده میکرد. وزیر سلیمان(ع)، تخت ملکه سبا را در یک چشم بهم زدن نزد او حاضر میکرد. آیه 259 و 260 سوره بقره نیز به موارد مشابهی اشاره شده است.
[1]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 484، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 6، ص 66، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[3]. ابن حمزه طوسی، محمد بن علی، الثاقب فی المناقب، محقق، مصحح، علوان، نبیل رضا، ص 503، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1419ق.