لطفا صبرکنید
7266
- اشتراک گذاری
ابتدا باید گفت که این داستان بر اساس گزارشی است که تنها در منابع یکی دو قرن اخیر دیده میشود.
در این گزارش آمده است که در زمان شیخ مفید، شخصی از یک روستا نزد ایشان آمد و پرسید: زن بارداری که فرزندی زنده در شکم داشت، از دنیا رفت. اکنون آیا باید شکم زن را شکافت و کودک را بیرون آورد و یا باید او را به همان حالت دفن کرد؟! شیخ فرمود: آن زن را با همان فرزندش دفن کنید!
مردی که این سؤال را پرسیده بود هنگام بازگشت، متوجه شد سواری از پشتسرش میآید و وقتی به او رسید، به وی گفت: نظر شیخ تغییر کرده است! شکم آن زن را بشکافید و طفل را بیرون بیاورید، سپس آن زن را دفن کنید.
مرد روستایی همان کار را کرد. پس از مدتی، ماجرا را برای شیخ مفید نقل کردند.
شیخ فرمود: من کسی را نفرستاده بودم! پس معلوم است آن شخص، از سوی امام زمان(عج) بود! سپس با خود گفت: حال که ما در احکام شرعی اشتباه میکنیم، همان بهتر که دیگر فتوا ندهیم! از اینرو در خانهی خود را بست و مدتی بیرون نیامد.
بعد از مدتی توقیعی برای شیخ صادر شد: بر شما است فتوا دادن و بر ما است که نگذاریم شما در خطا واقع شوید!
با صدور این توقیع، شیخ مفید بار دیگر به مسند فتوا نشست.
آنچه در مورد این گزارش میتوان گفت آن است که چنین نقلی علاوه بر ضعف منبع و نداشتن مستند معتبر که در ابتدای پاسخ به آن اشاره شد، با اشکالاتی نیز همراه است:
- این فتوا با مبانی شیخ مفید در تعارض است؛ چرا که نظر صریح ایشان در کتاب فقهیاش این است که اگر زن بارداری از دنیا برود و در شکم وی فرزند زندهای باشد، شکم وی را بشکافند و فرزندش را خارج کنند و سپس شکم مادر را ببندند(بخیه بزنند) و بعد از غسل، حنوط و کفن، دفن کنند.[1]
- فتوا به دفنکردن مادر به همراه فرزند زندهاش مخالف روایاتی است که در معتبرترین کتابهای شیعه نگاشته شده و به احتمال قریب به یقین در دسترس شیخ مفید نیز بود:
الف) امام صادق(ع) در مورد زن بارداری که از دنیا رفته و فرزندش زنده است، فرمود: «شکم مادر شکافته شود و فرزندش از بدنش خارج گشته و سپس بدنش بخیه میشود».[2]
ب) علی بن یقطین از امام کاظم(ع) در مورد زن بارداری که از دنیا رفته و بچهاش زنده است، پرسید؟ امام(ع) فرمود: «شکم وی شکافته میشود و نوزادش را خارج میکنند».[3]
- علاوه بر روایات یاد شده، عقل حکم میکند که حفظ جان یک انسان واجب است.[4]
- فتوای ادعا شده، مخالف اجماع فقها است.[5]
و ...
از اینرو با آنکه هر فقیهی ممکن است در فتوای خود اشتباه کند و اگر قصوری در اجتهادش نداشته، گنهکار هم نیست، اما به دلایلی که ذکر شد، نمیتوان ماجرایی که در پرسش آمده را پذیرفت.
[1]. شیخ مفید، محمّد بن محمد بن نعمان، المقنعة، ص 87، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 206، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. همان، ص 155.
[4]. شیرازى، قدرت الله انصارى و پژوهشگران مرکز فقهى ائمه اطهار(ع)، موسوعة أحکام الأطفال و أدلتها، محقق، مصحح، جمعى از محققان، ج 4، ص 298، قم، مرکز فقهى ائمه اطهار(ع)، چاپ اول، 1429ق.
[5]. همان.