لطفا صبرکنید
3360
- اشتراک گذاری
«وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ»؛[1] خدا از آسمان آبى نازل کرد و با استفاده از آن، زمین را از پس آنکه مرده بود، زندهاش کرد. در این براى مردمی که گوش شنوا دارند، آیت و نشانهاى است.
موضوع نزول باران و آثار و برکات آن برای زمین و زمینیان، در چندین آیه از آیات قرآن کریم مطرح شده است،[2] که در این آیات هم نشانهاى از قدرت و عظمت آفریدگار است، و هم دلیلى بر امکان معاد که چگونه مردگان بار دیگر لباس حیات بر تن میکنند، و هم اشارهای به نعمت بزرگى از نعمتهاى خداوند.
اما در اینکه منظور این آیه از مرده بودن زمین و زنده شدن آن چیست؟ مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند؛ مانند:
- در تفسیر ظاهری آن، عموم مفسران از شیعه و اهلسنت بر این باورند که منظور، روییدن گیاهان و اشجار و میوهها است، بعد از آنکه زمین (در مدتی طولانی) خشک و لم یزرع بود.[3]
امروزه هم در تحقیقات علمی ثابت شده است که آغاز زندگی در زمین، همزمان با آغاز آفرینش آن نبوده، بلکه میلیونها و میلیاردها سال بعد از آن رخ داده است. و همچنین نظریهای وجود دارد که در ابتدای شکلگیری زمین، آب در آن وجود نداشته، بلکه بعدها این سیارکها و شهابسنگها و گازهای حاصل از تشکیل خورشید بودند که آب را از آسمان به زمین آوردند.
بر اساس این تفسیر، آیه ناظر به مراحل نخست شکلگیری زمین و پیدایش اولیه آب در این کره خاکی است.
- برخی هم معتقدند؛ منظور رویاندن و سرسبز کردن زمین بعد از خزان و خواب زمستانی است که هر سال پس از فرارسیدن بهار و آمدن بارانهاى بهارى، ریشهی گیاهان و تخم آنها بعد از یک دوره سکون، شروع به رشد و نمو میکند، و این خود یک نوع حیات، و از سنخ حیات حیوانى است، اگرچه مرحلهی ضعیف آن است.[4]
تفسیر دوم با آنچه مردم در طول زندگی خود مشاهده میکنند، همخوانتر است، اگرچه نافی تفسیر اول نیز نیست.
- در تفسیری باطنی، بعضی معتقدند؛ منظور از «ماء» و «آب» کتاب مقدس قرآن است؛ زیرا که آیه با واو «وَ اللَّهُ» به آیهی پیشین که راجع به اوصاف قرآن بود عطف شده است: «وَ ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ إِلاَّ لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فیهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ».[5] و مقصود از «فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها» دلهای مرده است که به وسیله آیات قرآن به حیات روحانى زنده میگردد. و «لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ»، اشاره به این است که قرآن دلهایى که گوش شنوا دارند را زنده میکند و تنها آنان هستند که از آیات قرآن متنبّه میگردند و آنرا آیت و نشانهی رحمت پروردگار میدانند[6] و به آن ایمان میآورند.
- برخی هم با استفاده از اصطلاحات عرفانی آیه را اینگونه تفسیر میکنند:
مراد از زندهنمودن زمین با آب، توفیق قلوب عابدان است که آنان را به سمت وفاق(وحدت) میکشاند و به وسیلهی آب، تحقیق ارواح عارفین را زنده میکند و بر بساط وصال آرام میگیرد و به وسیله آب، تجرید اسرار موحدین را زنده میکند و از بندگی آثار آزاد میکند.[7]
به هر حال، آیهی شریفه در مقام تذکر دادن بعضى از نعمتهاى الهى است که بالاترین آنها آب است که سبب حیات تمام نباتات، درختان و گیاهان است و زمین مرده را که آثار حیاتى نباتى در آن ظاهر نبود، به سبب باران آنرا زنده کرد که این هم نشانهاى از قدرت و عظمت آفریدگار است، و هم دلیلى است بر امکان معاد که چگونه مردگان بار دیگر لباس حیات بر تن میکنند. و حجتی است برای کسانی که این سخن را با تفکر و گوش جان میشنوند.[8]
نتیجه نهایی آن است که معانی ذکر شده، اعم از معنای ظاهری و باطنی و عرفانی منافاتی با هم ندارند و هر کدام میتوانند بطنی از بطون قرآن باشند.
[1]. نحل، 65.
[2]. مانند: بقره، 22؛ بقره، 164؛ انعام، 99؛ رعد، 17؛ ابراهیم، 32.
[3]. ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهران، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیرعاملی، احمد، ج6، ص 398، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 88، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 20، ص 231، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق؛ رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 5، ص 403، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
[4]. طباطبائی، سید محمد حسین،المیزان فی تفسیر القرآن، ج 12، ص 288، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. نحل، 64.
[6]. بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 7، 209- 210، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش؛ کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 5، ص 200، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.
[7]. قشیری، عبدالکریم بن هوازن، لطایف الاشارات، تحقیق، بسیونی، ابراهیم، ج 2، ص 305، مصر، الهیئة المصریة العامه للکتاب، چاپ سوم، بیتا.
[8]. مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج 14، ص 102، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 288 - 289، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.