لطفا صبرکنید
54205
- اشتراک گذاری
امام علی (ع) با تشبیه پیامبر اسلام (ص) به طبیب و پزشکی که با طب خود سخت به دنبال نیازمندان به طبابت روحی می گردد، رسالت آن حضرت را در معالجه روح و جان انسان ها بیان می کند و می فرماید: "طبیب دوّار بطبّه"، او پزشک بیمارى جهل و طبیب اخلاق نکوهیده و پست است، و با طبّ خویش در سیر و گردش است، کنایه از این است که وى براى درمان جاهلان و گمراهان خود را عرضه مىکند و خویشتن را بر این امر منصوب و موظّف داشته است.
نکته ای که در این جا قابل دقت است؛ این است که پیامبر اسلام (ص) بر خلاف عرف طبیبان و پزشکانی که با جسم فیزیکی مردم در ارتباط اند و در مطب و محل کار خود به انتظار مریض می نشینند، تا بیماران به آنها مراجعه کنند، این پیامبر است که به سراغ بیماران می رود. به بیان دیگر، پیامبر برای رسالتش که درمان بیماری روح و جان مردم است، رسالت فراگیر دارد، و این رسالت اقتضای آن را دارد که او به سراغ مردم برود و به دنبال درمان آنها باشد.
برای روشن شدن مفهوم "طبیب دوار" نخست فرازی از خطبه ای را که امام علی (ع) در آن، به یکی از صفات و ویژگی های پیامبر اسلام (ص) اشاره کرده می پردازیم، آن گاه به بررسی موضوع مورد پرسش می پردازیم: "وَ مِنْهَا طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْیٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُکْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ ..."؛[1] او (پیامبر) پزشکى است که با طبّ خویش پیوسته در گردش است، داروها و مرهمهاى خود را به خوبى آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (براى سوزاندن زخم ها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هر جا که نیاز داشته باشد بگذارد؛ بر دل هاى کور، بر گوش هاى کر، بر زبان هاى گنگ، او با داروهاى خویش بیماران غفلت زده و سرگشته را رسیدگى و درمان مىکند، همان هایى که از فروغ حکمت بهره نگرفته و اندیشه خود را به انوار دانش هایى که اعماق جان را روشنى بخشد، تابان و فروزان نکردهاند،... .[2]
امام علی (ع) با تشبیه پیامبر اسلام (ص) به طبیب و پزشکی که با طب خود سخت به دنبال نیازمندان به طبابت روحی می گردد، رسالت آن حضرت را در معالجه روح و جان انسان ها بیان می کند و می فرماید: "طبیب دوّار بطبّه"، او پزشک بیمارى جهل و طبیب اخلاق نکوهیده و پست است، و با طبّ خویش در سیر و گردش است، کنایه از این است که وى براى درمان جاهلان و گمراهان خود را عرضه مىکند و خویشتن را بر این امر منصوب و موظّف داشته است. واژه "مراهم" (جمع مرهم به معناى دارو) استعاره است براى دانش ها و صفات پسندیده و برجستهاى که نزد آن حضرت است. واژه "مواسم" نیز استعاره است براى تعزیرات و حدود شرعى و اجراى آنها در باره کسى که ارشاد و تعلیم در او سودمند نمىافتد. بنابر این، او همچون پزشک حاذق و زبر دستی است که همه داروها و مرهمها، و اسباب داغ کردن و سوزاندن زخم ها را براى کسى که مرهم او را سودمند نیست در اختیار دارد، تا هر جا که نیاز باشد این داروها و اسباب را براى درمان دل هاى کور به کار برد، تا آنها را جهت پذیرش انوار علوم، و هدایت به جادّه حق آمادگى دهد و چشم بصیرت آنان را بدین طریق بینایى بخشد؛ و براى معالجه گوش هاى کر تا آنها را جهت قبول موعظه و اندرز مهیّا سازد. واژه "صمم" (کرى) به طور مجاز بر کسى که موعظه و ارشاد در گوش او فرو نمىرود و همچون کران است اطلاق شده، و این از باب اطلاق اسم ملزوم بر لازم آن است؛ زیرا کرى مستلزم عدم بهرهمندى از موعظه و ارشاد است. همچنین براى درمان زبان هاى گنگ تا آنان را به ذکر خدا و سخنان حکمت آمیز گویا سازد، واژه "بکم" (لالى) به طور مجاز بر زبان هایى اطلاق شده که بدانچه مطلوب و شایسته است گویا نیست و این حالت باعث شده که همانند افراد لال و بىزبان باشند.
بنابر این، نیاز انسان به طبیب روحانی، به مراتب بیش از نیاز او به طبیب جسم و بدن است؛ زیرا دفع امراض جسمانی برای بقای حیات محدود و مادی او است، ولی دفع امراض روحی برای درک حیات جاوید است.
نکته ای که در این جا قابل دقت است؛ این است که پیامبر اسلام (ص) بر خلاف عرف طبیبان و پزشکانی که با جسم فیزیکی مردم در ارتباط اند و در مطب و محل کار خود به انتظار مریض می نشینند، تا بیماران به آنها مراجعه کنند، این پیامبر است که به سراغ بیماران می رود. به بیان دیگر، پیامبر برای رسالتش که درمان بیماری روح و جان مردم است، رسالت فراگیر دارد،[3] و این رسالت اقتضای آن را دارد که او به سراغ مردم برود و به دنبال درمان آنها باشد.
ابن ابی الحدید (شارح نهج البلاغه) درباره طبیب دوار می گوید: پیامبر طبیبی در گردش است؛ برای این که طبیب در گردش دارای تجربه بیشتر است، و منظور از در گردش بودن این است که به سراغ بیمار می رود؛ چرا که صالحان و خوبان دنبال بیماری های جان و دل می گردند و معالجه اش می کنند. می گویند حضرت عیسی را در خانه فردی بدکار و فاجر دیدند و تعجب کردند، از او پرسیدند ای پیامبر خدا شما و این جا بعید به نظر می رسد، فرمود: طبیب به سراغ بیمار می رود.[4]
[1] نهج البلاغه، خ 108.
[2] ر.ک: ابن میثم بحرانی، شرح نهج البلاغه، مترجمان، محمدی مقدم، قربانعلی، نوایی یحیی زاده، علی اصغر، ج 3، ص 74- 75، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 7، ص 184، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، قم، چاپ اول، 1337.
[3] مانند پزشکان بدون مرز که در راستای رسالت پزشکی خود، مردم کشوری با کشور دیگر برایشان تفاوت نمی کند.
[4] ابن ابی الحدید،شرح نهج البلاغة، ج 7، ص 184.