لطفا صبرکنید
29495
- اشتراک گذاری
«وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ»؛[1] و همه چیزها را به صورت جفت آفریدیم، باشد که پند گیرید.
قرآن کریم در یکی از دهها آیهای که در مورد آفرینش موجودات سخن گفته، میفرماید: ما هر چیزی را به صورت جفت آفریدیم.
آنچه در این آیه، میتواند مورد گفتوگو باشد دو واژه است: یکی واژه «کل»، و دیگری واژه «زوجین».
مفسران پیرامون این دو واژه و اینکه منظور از جفتبودن هر چیز چیست، مباحثی را مطرح کردهاند که به صورت خلاصه به بخشی از این نظرات خواهیم پرداخت.
- بر اساس نظر برخی مفسران، واژۀ «کل شیء» در آیۀ مورد پرسش، هر چند به معنای «هر چیز» است؛ اما دلیلی نداریم که معنایش به اندازهای گسترده باشد که شامل موجوداتی مانند ملائکه نیز شود؛ از اینرو نتیجه بگیریم که آنها هم دارای زوجیت (دو جنس نر و ماده[2] و یا دو صنف[3]) باشند، بلکه دلایلی بر خلاف آن داریم؛ مانند اینکه چون ملائکه از عالم مجرّدات هستند،[4] نر و مادّه نداشته و تولید و تناسل در آنها نیست.[5] و اساسا زوجیت در مجردات، سالبه به انتفای موضوع است؛ زیرا که مجردات خالی از جنسیت هستند و زوجیت تنها در عالم ماده است.
چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «ملائکه آب و طعام نمیخورند، و ازدواج ندارند، و تنها با نسیم عرش، زندهاند».[6]
بر این اساس، برخی گفتهاند در «کل شیء»، معنای گستردهای نهفته نیست که شامل هر چیزی بدون استثنا شود، بلکه از باب حمل حکم اکثریّت بر کلّ است.[7]
- «کل شیء»؛ یعنی «من کل شیء من الحیوان»؛[8] به این بیان که، خداوند از هر حیوان (چه انسان که حیوان ناطق بوده و چه حیوانات دیگر) نر و مادّه آفرید.
لذا با توجه به دلایل ذکر شده، یک نوع تناسبی در «کل شیء» لحاظ شده و نمیتوان گفت زندگی ملائکه نیز مانند انسانها و حیوانات بوده، و با هم ازدواج میکنند.[9]
- گروهی از مفسران اما در معنای آیه توسعه داده و معتقدند؛ زوجیت در اینگونه آیات میتواند اشاره به معناى دقیقترى باشد؛ زیرا واژهی «زوج» را معمولا به دو جنس «نر» و «ماده» میگویند، خواه این نر و ماده بودن در عالم حیوانات باشد یا گیاهان، و هرگاه آنرا کمى توسعه دهیم، تمام نیروهاى «مثبت» و «منفى» را شامل میشود، و با توجه به اینکه قرآن در آیه فوق میفرماید: «مِنْ کُلِّ شَیْءٍ»؛(از همه موجودات) نه فقط موجودات زنده، میتواند اشاره به این حقیقت باشد که تمام اشیای جهان از ذرات مثبت و منفى ساخته شده است. و امروز از نظر علمى مسلم است که «اتمها» از اجزای مختلفى تشکیل یافتهاند. از جمله اجزایى که داراى بار الکتریسیته منفى هستند، و «الکترون» نامیده میشوند، و اجزایى که داراى بار الکتریسیته مثبت هستند و پروتون نام دارند.
بر این اساس لزومی ندارد که «شیء» را حتما به معناى حیوان یا گیاه تفسیر کنیم، و یا زوج را به معناى «صنف» بدانیم. [10]
به این معنا البته در حدیثى از امام علی(ع) و امام رضا(ع) نیز اشاره شده است:
«اشیای جهان را متضاد آفرید، تا روشن شود براى او ضدى نیست؛ و آنها را با هم قرین ساخت، تا معلوم شود قرینى براى او نیست؛ نور را ضد ظلمت، و خشکى را ضد ترى، و خشونت را ضد نرمش، و سرما را ضد گرما قرار داد، در عین حال اشیای متضاد را جمع کرد و موجودات نزدیک به هم را از هم جدا نمود تا این جدایى دلیل بر جداکننده و آن پیوستگى دلیل بر پیوند دهنده باشد، و این است معناى «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».[11]
لذا زوجین به معناى هر دو چیزى است که مقابل هم باشند، یکى فاعل و مؤثر باشد، دیگرى منفعل و متأثر، از آنکه فاعل است عملى سر زند، و بر آنکه منفعل است واقع شود.
بنابر این، «وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ»، شامل تمام اقسام و انواع موجودات میگردد و مقصود از زوجین فقط نر و ماده از افراد بشر و حیوانات و انواع و اقسام آنان نیست، بلکه شامل تمام ذرههاى موجودات امکانى میگردد حتى مواد اصلیه و عناصر که مواد موجوداتاند. چنانچه در جای خود در علوم جدید ثابت شده است که همان ماده اولیه که «مادة المواد» و عنصر اول نامیده میشود از دو اصل ترکیب شده و آنرا به نامهاى مختلف معرفى نمودهاند. گاهى آنرا «الکتریسته» مثبت و منفى میگویند، و به اعتبار دیگر «نیرو و ماده» یا انرژى و ماده مینامند.
گفتنی است که آیه در صدد بیان این نکته است که به انسان بفهماند، تمام موجودات امکانى، مرکّب بوده و از دو چیز تحقق پیدا نمودهاند، و فردیت و وحدت و بساطت منحصر به ذات ذو الجلال خداوندى خواهد بود که نه جفت دارد و نه اجزا و نه از چیزى ترکیب شده است. او است «موجود بذاته و لذاته و فى ذاته». [12]
[1]. ذاریات، 49.
[2]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 376، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374 ش.
[3]. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمۀ بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 242، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. ر. ک: «تجرّد ملائکه»، سؤال 93 (سایت: 1654).
[5]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 7، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[6]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 56، ص 174، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق؛ قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 206، قم، مؤسسه دار الکتاب، 1404ق.
[7]. گنابادى، سلطان محمد، تفسیر بیان السعادة فى مقامات العبادة، ج 4، ص 115، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، 1408ق.
[8]. زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 404، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.
[9]. ر. ک: «جایگاه وجودی ملائکه»، سؤال 1853 (سایت: 1922).
[10]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج 22، ص 376- 377.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 139، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج 5، ص 13، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، 1415ق. «بمضادته بین الاشیاء عرف ان لا ضد له، بمقارنته بین الاشیاء عرف ان لا قرین له، ضاد النور بالظلمة، و الیبس بالبلل، و الخشن باللین، و الصرد بالحرور، مؤلفا بین متعادیاتها، مفرقا بین متدانیاتها، دالة بتغریقها على مفرقها، و بتالیفها على مؤلفها، و ذلک قوله" وَ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنا زَوْجَیْنِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ».
[12]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 382، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 13، ص 329- 330، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361ش.