لطفا صبرکنید
10845
- اشتراک گذاری
از مجموع آیات قرآن کریم چنین به دست می آید که مراد از رکوع و سجود در آیات مورد پرسش، نماز باشد از باب نام گذاری کل به اسم جزء؛ یعنی چون رکوع و سجود، از ارکان و اجزای مهم نماز است؛ بدین سبب رکوع ذکر شده و از آن ارادۀ نماز شده است. و این امر در صناعت ادبی مرسوم و بدون اشکال است. البته، احتمال دیگری هم وجود دارد که مراد، خود رکوع و سجود، از باب شکر باشند.
بسیاری از مفسّران قرآن معتقدند؛ امر به رکوع و سجود در آیۀ 77 سورۀ حجّ،[1] امر به نماز است؛ و دلیل این که رکوع و سجود را در مقابل عبادت قرار داده، این است که مراد از جملۀ "واعبدوا ربّکم"، امر به سایر عبادات تشریع شده، در دین - مثل حج و روزه- می باشد.[2]
برخی از مفسّران نیز می گویند؛ رکوع و سجود، به خودی خود نوعی عبادت هستند، چنانچه پیغمبر (ص) فرمود: در شب معراج آسمان ها پر از ملائکه بوده که بعضی دائماً در حال رکوع بودند، و بعضی در سجود، و بعضی در قیام و ... و سجده دارای اقسامی است که یک نوع آن سجدۀ تواضع است و گویا مراد از رکوع و سجود در این آیه، رکوع و سجود تواضع باشد.[3]
همچنین امر به رکوع در آیۀ 43 سورۀ بقره،[4] بنابر نظر اکثر مفسّران، امر به نماز است، منتها امر به نماز همراه با جماعت به قرینۀ راکعین.[5]
برخی نیز گفته اند که "ارکعوا" در این آیه امر به رکوع تنها است؛ یه دلیل آن که نماز یهود دارای رکوع نبوده، قرآن آنها را امر به رکوع کرده است؛ یعنی نمازشان را با رکوع بخوانند.[6]
امّا در امر به رکوع و سجده نسبت به حضرت مریم در آیۀ 43 سورۀ آل عمران،[7] دو احتمال وجود دارد:
1. رکوع در این آیه، امر به نماز جماعت و هم آهنگ شدن با دیگر نماز گزاران است، به قرینۀ راکعین که به صیغۀ جمع آمده است.[8]
2. احتمال دیگر این که چون خداوند در آیۀ قبل،[9] سه موهبت (برگزیدن او، پاک و مطهّر نمودنش، برگزیدنش بر زنان عالم) به حضرت مریم نموده؛ به همین دلیل او را بابت شکرانۀ این سه نعمت، مأمور به انجام سه وظیفه (رکوع، سجده، قنوت) کرده است.[10]
اما معنای «خرّ راکعاً» در آیۀ 24 سورۀ صاد،[11] برخی از مفسّران برآنند؛ منظور از رکوع در این آیه سجده است؛[12] زیرا «خرّ» به معنای شنیدن صداى آب -که از بالا به پائین ریخته شود- یا وزیدن باد، و افتادن از بالا به پایین است.[13] و رکوع هم به معنای مطلق انحناء و خم شدن است.[14] پس با قرینه شدن خرّ معلوم می شود راکعاً در این آیه به معنای سجده است.
از مطالب بیان شده؛ چنین به دست می آید که مراد از رکوع و سجود در آیات ذکر شده، نماز باشد از باب نام گذاری کل به اسم جزء؛ یعنی چون رکوع و سجود، از ارکان و اجزای مهم نماز است؛ بدین سبب رکوع ذکر شده و از آن ارادۀ نماز شده است. و این امر در صناعت ادبی مرسوم و بدون اشکال است.[15] البته، احتمال دیگری هم وجود دارد که مراد، خود رکوع و سجود، از باب شکر باشند.
گفتنی است که رکوعات قرآن بخشى و گروهى از آیات است که در یک موضوع آمده و اتّحاد مضمونی و معنایی دارند که با شروع آن موضوع، رکوع آغاز مى گردد و با تغییر و تحول کلام، به موضوعى دیگر ختم مى شود، و پیدا است که شماره آیات مندرج در هر رکوع کم و زیاد است. وجه تسمیۀ رکوع را مى توان از آن جا دانست که در نمازهاى شبانه روزى پس از خواندن سورۀ حمد در رکعت اول و دوم مى توان به خواندن سوره هاى دیگر، یا لااقل چند آیه اکتفا کرد. پیرو این عقیده، برخی که قرآن شناس بودهاند اوایل هرچند آیه اى را که یک عنوان و موضوع را تشکیل مى دهد، معیّن ساختند و از آن جهت که بعد از قرائت آن بخش، نمازگزار به رکوع مى رود، نام هر بخش را رکوع گذارده اند. عدد رکوعات قرآن طبق مشهور 540 رکوع است و به طور متوسط و تقریبى هر صفحه از قرآن یک رکوع دارد.[16]
[1] "یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ ارْکَعُواْ وَ اسْجُدُواْ وَ اعْبُدُواْ رَبَّکُمْ وَ افْعَلُواْ الْخَیرْ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون"، حج، 77.
[2] طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص411، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق؛ زمخشری، محمود، الکشّاف عن حقائق غوامض التّنزیل، ج 3،ص 172؛ طبرسى فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن،ج 7، ص 154 ، انتشارات ناصر خسرو، تهران،1372ش؛ حقى بروسوى، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 6، ص63، دارالفکر، بیروت، بى تا.
[3] طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9 ، ص 349، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378ش.
[4] "وَ أَقِیمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّکَوةَ وَ ارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِین".
[5] سبزوارى نجفى، محمد بن حبیب الله، ارشاد الاذهان الى تفسیر القرآن، ص 13، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، چاپ اول، 1419ق؛ مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، ج 1، ص 209، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش؛ صادقى تهرانى، محمد، البلاغ فى تفسیر القرآن بالقرآن، ص 7، مؤلف، قم، 1419ق؛ اطیب البیان، ج 2، ص 16.
[6] ارشاد الاذهان، ص 13؛ تفسیر نمونه، ج 1، ص 209.
[7] "یَامَرْیَمُ اقْنُتىِ لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِى وَ ارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِین".
[8] تفسیر نمونه، ج 2، ص 543؛ الکشّاف، ج 1، ص 362.
[9] "وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَئکَةُ یَامَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَئکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَئکِ عَلىَ نِسَاءِ الْعَالَمِین"، آل عمران، 42.
[10] تفسیر المیزان، ج 3، ص 189.
[11] "ققالَ لَقَدْ ظَلَمَکَ بِسُؤالِ نَعْجَتِکَ إِلى نِعاجِهِ وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ الْخُلَطاءِ لَیَبْغی بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلیلٌ ما هُمْ وَ ظَنَّ داوُدُ أَنَّما فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ".
[12] تفسیر نمونه، ج 19، ص 248.
[13] مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی، ص 358.
[14] راغب اصفهانی، مفردات، ج 1، ص 364؛ طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 340.
[15] جمعی از اساتید حوزه، جواهر البلاغة، ص 234، انتشارات مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ قم، چاپ پنجم، 1386 ش.
[16] حریرى، محمد یوسف، فرهنگ اصطلاحات قرآنى، ص 161 و 162، نشر هجرت، قم، چاپ دوم، 1384ش؛ ر.ک: مستفید، حمید رضا، دولتى، کریم، تقسیمات قرآنى و سور مکى و مدنى، ص 15 – 17، وزارت ارشاد، تهران، چاپ اوّل، 1384ش؛ جوان آراسته، حسین، درسنامه علوم قرآنى، ص 477، بوستان کتاب، قم، چاپ ششم، 1380ش.