لطفا صبرکنید
22374
- اشتراک گذاری
اتفاقا ظاهر آیه مورد نظر، جواز بنای مسجد در کنار قبور بوده، و از تفاسیر نیز چنین برمیآید که چنین مسجدی در جوار مرقد اصحاب کهف بنا شده است.
البته روایاتی وجود دارند که ظاهر آنها، ممنوعیت بنای مسجد در این مکان ها است، ولی با توجه به این آیه و نیز بررسی خود این روایات، درمییابیم که آنها بر این امر تأکید دارند که قبور به بت خانهای تبدیل نشود که از پرستش خدا در آن خبری نباشد و چنین موضوعی در بنای مساجد در مجاورت قبور و عبادت خدا در آن، منتفی است و نمازی که رو به قبله باشد، صحیح است، و این که میان نمازگزار و کعبه، حائلی همانند ضریح قبور و یا هر چیز دیگری وجود داشته باشد، به نماز او آسیبی نمیرساند.
پرسش شما در حقیقت به چند سؤال مختلف تفکیک میشود که باید به تمام آنان پرداخت، تا پاسخ مناسب به دست آید:
1 – آیا آیه اشاره شده در سوره کهف به منع از ساختن مساجد در کنار قبور اشاره دارد یا خیر؟
2- آیا اساسا، میتوان برای برخی مناطق، ارزش فوق العادهای در نظرگرفته و آن مکان ها را به عنوان منطقهای متبرک دانست؟
3 – آیا نماز و عبادت در کنار قبور؛ حتی بر فرض این که قبر در جهت قبله قرار گیرد؛ با بندگی خداوند منافاتی دارد و نظر شیعه که برگرفته از فرمودههای امامان معصوم(ع) است، در مورد کیفیت عبادت در اطراف قبور چیست؟
در مورد قسمت اول باید گفت که آیه 21 سوره کهف؛ که به اشتباه در پرسشتان آیه 33 عنوان شده؛ صریحا بیان مینماید که مؤمنانی که نظر نهایی را در مورد قبور اصحاب کهف اعلام نمودند، مصمم شدند که در مجاورت این قبور، مسجدی بنا نمایند و چنین تصمیمی از طرف قرآن مورد نکوهش واقع نشد، با این که اگر نظر این گروه در ارتباط با بنای مسجد بر قبور، عقیدهای خلاف دین بود، قرآن کریم میباید آنان را جهت اتخاذ چنین تصمیمی توبیخ مینمود! این جریان تاریخی در بسیاری از کتب اهل سنت نیز روایت شده است.[1] بنابر این، از آیه (لنتخذن علیهم مسجدا) به هیچ وجه، ممنوعیت ساخت مسجد در مجاورت قبور، برداشت نمیشود. البته در برخی از تفاسیر اهل سنت، ذیل این آیه، روایاتی مبنی بر ممنوع بودن بنای مسجد بر قبور نقل شده است[2] و اتفاقا مشابه چنین روایاتی در مجامع روایی شیعه نیز به چشم میخورد[3]. و همین موضوع، سبب آن شده که دانشمندان تفسیر و روایت، به دنبال راه حلی برای آن باشند، چون از طرفی، نمیتوان دلالت صریح آیه را بر جواز ساخت مسجد در کنار قبر اصحاب کهف، نادیده گرفت و از طرفی دیگر نیز نمی توان به روایاتی که در مورد ممنوعیت قبله و مسجد قرار دادن قبرها وارد شده، بیاعتنا بود.
بر این اساس، باید میان این آیه و روایاتی که ظاهر آن، منع از انجام چنین کاری میباشد[4]، بگونهای جمع نماییم که تضادی بین آنها وجود نداشته باشد.
برخی از مفسران اهل سنت، برای موجه جلوه دادن عقیده خود در ممنوعیت بنای مساجد در این مکان ها، چنین اظهار داشتند که یا کافران این مسجد را در کنار قبور اصحاب کهف بنا نمودند و یا اگر هم مؤمنانی این کار را انجام دادند، کارشان پسندیده نبود[5] و با این توجیه، دست از ظاهر قرآن برداشته و به عبارتی، تلاش در پاک کردن صورت مسأله نمودند، اما همان گونه که عرض شد، توبیخ نشدن کردار بانیان مسجد از طرف خداوند، بهترین دلیل برای تأیید عملکرد آنان میباشد.
علامه مجلسی که یکی از دانشمندان بزرگ شیعه است، برای جمع بین آیه و روایات یاد شده، بیان میدارد که: یهودیان و مسیحیان، قبر پیامبران خود را قبله خود قرار داده و همانند بتها در مقابل آن سجده مینمودند! (و به همین دلیل در روایات، مورد توبیخ پیامبر اکرم قرار گرفتند) اما اگر شخصی در کنار قبر مردی صالح و نیکوکار، مسجدی بنا نموده و نیتش آن است که از روح آن شخص صالح کمک گرفته و یا پاداش برخی عبادت های خود را نثار روح او نماید، نه این که او را قبله قرار داده و به عنوان معبود، مورد تعظیم خود قرار دهد، چنین رفتاری خلاف شرع نخواهد بود سپس ایشان در تأیید مدعای خود، حجر اسماعیل(ع) که در کنار کعبه واقع شده را به عنوان شاهدی بیان مینمایند، که با وجود این که قبر این پیامبر الاهی نیز در همان مکان میباشد، ولی تمام مسلمانان معتقدند که نماز در آنجا نه تنها ایرادی ندارد، بلکه از فضیلت فراوانی نیز برخوردار است[6].
برخی از مفسرین اهل سنت نیز متوجه این نکته شده و بیان نمودهاند که این روایات، با بنای مسجد در کنار قبور و تبرک به آنها منافاتی ندارد[7].
بر این اساس، نتیجه آن خواهد بود که نباید بر قبرها سجده نموده و یا آنها را همانند بت ها، قبله خود قرار دهیم، ولی بنای مسجد در اطراف قبر و عبادت در چنین مسجدی، در حالی که قبله ما؛ همان گونه که خداوند دستور داده؛ به طرف کعبه بوده و به سمت آن نیز سجده بنماییم، ایرادی نخواهد داشت.
شاهد دیگری که میتوان برای این ادعا ارائه نمود، این که مسلمانان، پیامبر(ص) و دو صحابی دیگر او را در منطقهای نزدیک مسجد النبی(ص) به خاک سپردند، به نحوی که در توسعههای بعدی مسجد، این قبور عملا جزئی از مسجد به شمار میآمد، ولی هیچ عالم و دانشمندی، نماز در مسجد النبی(ص) را؛ تنها با استناد به روایات موجود؛ منع ننمود، با آن که در وضعیت فعلی، نماز در این مکان مقدس، با نماز شیعیان در سایر مراقد، تفاوت چندانی ندارد!
در ارتباط با بخش دوم پرسش، باید چند موضوع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد، بدین ترتیب که ما مسلمانان معتقدیم:
1 – خداوند در جهت و طرف خاصی واقع نبوده و هر طرف که رو نماییم، به سمت خدا خواهیم بود[8].
2 – خداوند برای نظم بخشیدن به عبادات بندگان خود، مکان هایی را به عنوان قبله در نظر گرفته و مسلمانان نیز در زمان پیامبر اکرم(ص) به طرف دو قبله، یعنی مسجد الاقصی و کعبه نماز خواندند و به عبارتی، قبله از ارزشی ذاتی برخوردار نبوده و تنها اطاعت از خداوند است که ارزشمند است و این موضوع صریحا در قرآن کریم بیان شده است[9].
3 – ما به دستور پیشوایان دینی خود، تنها برای خدا سجده مینماییم، اما این بدان معنی نیست که سجده بر هر نماد و یا شخصی، نشانگر آن است که او معبود و مورد پرستش ما است!
مگر ما با روبرو قرار دادن کعبه هنگام سجده، کعبه را میپرستیم و یا خدای کعبه را !؟
و آیا خداوند که دستور سجده فرشتگان را بر آدم صادر نمود[10]، العیاذ بالله، کرداری شرک آمیز را از آنان خواسته و تنها شیطان بود که در این میان موحد و غیر مشرک از صحنه آزمایش بیرون آمد!؟ و آیا ملائکه ، از خداپرستی دست برداشته و آدم پرست شدند؟!
اعتقاد ما این است که سجده، نمودی از اطاعت خدا است و اگر او فرمود بر غیر من هم سجده نمایید، این عمل را انجام خواهیم داد و این رفتارمان را نیز نشانهای از خداپرستی خواهیم دانست. به عبارتی، ما تنها اطاعت ننمودن از خداوند را شرک میدانیم، نه قبله و سجده را، هر چند، اکنون اطاعت خداوند را در آن میدانیم که کعبه را قبله خود دانسته و تنها برای خداوند سجده نماییم.
4 - ما معتقدیم، هرچند تمام زمین و آسمان ها متعلق به خداوند است، اما اگر عبادتمان را در برخی مکان های متبرک قرار دهیم، بهره بهتری از آن خواهیم برد. عبادت در مسجد الحرام و مسجد النبی(ص) نمونهای از چنین مکان هایی به شمار میآیند و با فرموده پیامبر(ص) که: نماز در مسجد من، همانند هزار نماز در سایر مساجد است، البته غیر از مسجد الحرام[11]، درمییابیم که میتوان برای برخی مکان ها، ارزش خاصی در نظر گرفت.
در مکتب شیعه، علاوه بر مساجد یاد شده، نماز و عبادت در جوار مرقد امامان معصوم(ع) نیز از اجر و پاداش فراوانی برخوردار است، اما خود آن پیشوایان بزرگوار، چارچوبی برای این عبادات و زیارات ارائه نمودهاند که با عمل به آن، هرگونه شائبه شرک به خداوند از بین خواهد رفت.
البته بیان این مطلب که اساسا، زیارت چه فوائدی دارد، در محدوده پرسش شما نبوده و در صورت تمایل میتوانید به پژوهش هایی که در این مورد ارائه شده، از جمله پرسش 3295 همین سایت مراجعه فرمایید.
اما برای پاسخ دقیقتر به بخش سوم سؤالتان، ابتدا به چند روایت در این مورد اشاره مینماییم:
1 - امام سجاد(ع) طی مسافرتی که به شهر کوفه داشتند، وارد مسجد آن شده و به نماز و عبادت پرداختند. ابو حمزه ثمالی که یکی از بزرگان و افراد پرهیزکار این شهر بود، بیان میدارد که من تا استراحتگاه شتران، ایشان را تعقیب نموده و از غلام سیاهی که اسب و شتر آن حضرت در اختیار او بود، پرسیدم که ایشان کیست؟ غلام با تعجب پرسید: آیا از شکل و شمایل او متوجه نشدی؟! او علی بن الحسین(ع) است. ابوحمزه میگوید که بعد از شناخت امام، به پای ایشان افتاده و مشغول بوسیدن آن شدم! آن حضرت به آرامی، با دست های خود، سرم را بلند نموده و فرمود: این کار را نکن! سجده فقط مخصوص خداست!....[12]
2 - شخصی به نام ابوالیسع بیان میدارد: من شنیدم شخصی از امام صادق(ع) در مورد زیارت امام حسین(ع) میپرسید که آیا هنگام نماز، قبر ایشان را در مسیر قبله خود قرار دهم؟ امام ششم(ع) پاسخ فرمودند که در وقت نماز، مقداری از قبر فاصله بگیر[13].
3 – روایاتی وجود دارند که به زائران توصیه مینمایند تا در قسمت بالاسر قبور مطهر امامان نماز بخوانند[14] و اگر به مراقد اهل بیت(ع) مشرف شوید، درمییابید که بیشترین تلاش زائران در اقامه نماز در همین مکان معروف به بالاسر است.
شاید دلیل این که بر نماز در این مکان، تأکید شده، این باشد که آنجا، نه قبور این بزرگواران را پشت سر خود میدهیم، که جسارت به آنان تلقی شود و نه آنها را کاملا مقابل خود قرار میدهیم که چنین تصور شود که قبرها قبله ما است، بلکه در این صورت، در کنار آنها و به سمت کعبه نماز میخوانیم.
این گونه روایات، نشانگر آن است که هرچند، احترام به پیامبران و امامان(ع)؛ چه در زمان حیات و چه بعد از شهادت و رحلتشان؛ امری پسندیده بوده و هر چند مقام آنها را بالاتر از شهیدانی میدانیم که به تصریح قرآن زندهاند و نزد خدای خویش، رزق و روزی دارند[15]، و بر همین اساس نیز، پیامبر(ص) و امامان خود را زنده دانسته که صدایمان را شنیده و به سلاممان پاسخ میدهند، اما همه اینها دلیل بر آن نیست که بزرگداشت آنان، موجب غفلت ما از خدایمان گردد و به همین دلیل نیز امامان ما توصیه نمودهاند که قبل از زیارت جامعه، صد بار تکبیر بگوییم[16]، تا بزرگی خداوند فراموشمان نگردد و احترام گذاشتن به آنها در زمان زندگانیشان و نیز زیارت قبور مطهرشان به شیوهای باشد که عبادت خداوند تحت الشعاع قرار نگیرد.
نتیجه مطالب بیان شده، آن است که میتوان در کنار مرقد این بزرگان و با درنظر گرفتن مجاهدتهای آنان و با الگوگیری از آنها، با حالتی خوشتر و بهتر به مناجات با پروردگار خود بپردازیم.
اما این که فرمودید، احیانا مزار ائمه در طرف قبله واقع میشود، صحیح است، اما به عقیده شما، آیا هنگامی که این مراقد مطهر، مملو از جمعیت بوده و جز در مقابل قبر، مکانی برای نمازگزاردن وجود ندارد، اشخاص، باید روی خود را از طرف کعبه که اکنون قبر امامان(ع) نیز در همان طرف قرار گرفته، برگردانند و به جانبی دیگر، نماز بگزارند؟! مطمئنا هیچ مسلمانی، چنین نظری را نخواهد پذیرفت، بر این اساس، هر چند طبق روایات، سزاوار است، نمازمان در مکانی باشد که کاملا مقابل قبر قرار نگیریم، اما با این وجود، چنین نمازی باطل و غیر مشروع نیست، چون تنها در صورتی که تمام نمازگزاران؛ در هر قسمت از حرم که باشند؛ روی خود را به ضریح مقدس نموده و همانند نماز در مسجد الحرام، دایرهوار به سمت ضریح نماز بخوانند، ممکن است این اتهام به آنان وارد آید که قبر را قبله خود نمودند، ولی در غیر این صورت و تنها به دلیل این که مسیر قبله برخی نمازگزاران با ضریح در یک جهت واقع شده، نمیتوان چنین اتهامی را متوجه آنان نمود، مگر این که از دایره انصاف خارج شده و عناد ورزد! و آیا اگر در نماز بر گرد کعبه، مقام ابراهیم(ع) در جهت قبله افرادی قرار گیرد، میتوان گفت که آنان رو به کعبه نماز نگذاشته، بلکه نمازشان رو به مقام است؟!
البته اگر معدود افرادی، به دلیل ناآگاهی از مسائل دینی، هنگام نماز، روی خود را از قبله برگردانده و به طرف قبر نماز بخوانند، نه تنها در دیدگاه فقه شیعه، نمازشان صحیح نبوده، بلکه یقینا مورد اعتراض خود شیعیان نیز قرار خواهند گرفت و اگر احیانا و به ندرت، چنین موارد معدودی مشاهده شود، نمیتوان آن را به حساب مذهب شیعه گذاشت!
[1] - طبری ، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 149، دار المعرفه، بیروت، 1412 ه ق.
[2] - قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج 11، ص 379، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ه ش.
[3] - به عنوان نمونه ر.ک : شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 178، روایت 532، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1413 ه ق.
[4] - قرطبی، همان، ج 11، ص 379.
[5] - ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 5، ص 134- 133، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1419 ه ق.
[6] - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 79، ص 56، موسسه الوفاء، بیروت، 1404 ه ق.
[7] - مظهری، محمد ثناء الله، التفسیر المظهری، ج 6، ص 25، مکتبه رشدیه، پاکستان، 1412 ه ق.
[8] - بقره، 115(و لله المشرق و المغرب فأینما تولوا فثم وجه الله)
[9] - بقره، 145 – 142.
[10] - بقره، 34؛ اعراف، 11؛ اسراء، 61؛ کهف، 50؛ و ...
[11] - قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج 10، ص 372.
[12] - حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج 14، ص 408-407، روایت 19474، موسسه آل البیت، قم، 1409 ه ق.
[13] - همان، ج 14، ص 519، روایت 19731.
[14] - همان، ج 14، ص 519، روایت 19730 و ص 520، روایت 19732.
[15] - آل عمران، 169.
[16] - مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 99، ص 127.