لطفا صبرکنید
بازدید
29113
29113
آخرین بروزرسانی:
1393/03/03
کد سایت
fa44723
کد بایگانی
54962
نمایه
مراد از لباس تقوا و بهتر بودن لباس تقوا از لباس ظاهر
اصطلاحات
تقوا (متّقی)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور از لباس تقوا در قرآن چیست؟
پرسش
تفسیر آیه 26 سوره اعراف چیست، و منظور از لباس تقوا در این آیه چه میتواند باشد؟
پاسخ اجمالی
در آیه مورد پرسش، خداوند میفرماید؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است. اما لباس پرهیزگارى بهتر است! منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسى فرستاده شده، بلکه منظور این است که امکانات لازم براى تهیه لباس را در زمین قرار دادیم. در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى، به ذکر لباس باطن و چیزى که عیبهای باطنى را مىپوشاند پرداخت، و میگوید لباس تقوا برای شما بهتر است.
مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه دادهاند. برخی از این نظریات چنین است: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است. منظور حیاء است که همچون لباسى تقوا بر تن انسان مىپوشاند. منظور لباس پشمى و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن میکنند. منظور لباس جنگ یعنى زره و کلاه خود و دیگر وسائل جنگى است. و... .
مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه دادهاند. برخی از این نظریات چنین است: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است. منظور حیاء است که همچون لباسى تقوا بر تن انسان مىپوشاند. منظور لباس پشمى و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن میکنند. منظور لباس جنگ یعنى زره و کلاه خود و دیگر وسائل جنگى است. و... .
پاسخ تفصیلی
خداوند در قرآن کریم میفرماید: «یا بَنی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُواری سَوْآتِکُمْ وَ ریشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُون»؛[1] اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است. اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خدا است، تا یادآور (نعمتهاى او) شوند!
در آیات پیشین ضمن داستان خلقت آدم(ع) گفته شد که آنها با خوردن از درخت نهى شده، حجاب و پوشاک خود را از دست دادند و عورت خود را با برگ درختان پوشاندند و از همانجا نیاز انسان به لباس و ساتر معلوم شد، و هنگامی که به زمین هبوط کردند این نیاز هم با آنها بود، ولى خداوند براى رفع نیاز آنها براى آنان پوشاک قرار داد.
در این آیه مىفرماید: اى فرزندان آدم! همانا براى شما پوشاکى فرستادیم که عورت شما را بپوشاند و نیز زینتى براى شما باشد.
واژههای «لباس» و «ریش» دو واژه کلیدی در این آیه هستند که لغت شناسان و مفسران در معنای آنها چنین می گویند.
کلمه «لباس» هر چیز پوشیدنى است.[2] و در اینجا به معناى چیزى است که براى پوشیدن و پوشاندن بدن صلاحیت داشته باشد.
«ریش» به پر و بال مرغ اطلاق میشود.[3] زجاج میگوید: یعنى هر چیزی که براى تن و معیشت انسان مفید است، اعم از لباس و چیزهاى دیگر مانند اثاث منزل.[4] بنابر این، ریش در اصل لغت به معناى پر پرندگان است، و به اعتبار اینکه پر پرنده مایه زینت آن است، در غیر پرنده نیز استعمال مىشود؛ یعنی هر چیزی که مایه زینت انسان باشد.[5]
منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسى فرستاده شده، بلکه منظور این است که امکانات لازم براى تهیه لباس را در زمین قرار دادیم و این نعمتى از جانب خدا بود. انزال در اینجا به معناى پدید آوردن و در دسترس بشر قرار دادن است، همانگونه که در آیات دیگر به همین معنا آمده است: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ»؛[6] و آهن را نازل کردیم. «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ»؛[7] و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
در این موارد منظور از «انزال» فرو فرستادن از آسمان نیست بلکه همان آفریدن و پدید آوردن است، و چون برکات از آسمان نازل مى شود، از هر نوع نعمت و برکتى به صورت «انزال» یاد مى شود.
به هر حال آنچه در این آیه آمده، اشاره به پدید آمدن نعمت لباس است که خواص و آثارى دارد. یکى از آنها پوشانیدن عورت و دیگرى تجمل و آرایش است و انسان به وسیله لباس به خود زینت مىدهد. این دو خاصیت در این آیه ذکر شده است.
البته، در آیه دیگر از دو خاصیت دیگر لباس سخن به میان آمده، و آن حفظ انسان از سرما و گرما و حفظ بدن در جنگها با زره است: «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ»؛[8] و براى شما پیراهنهایى آفریده، که شما را از گرما (و سرما) حفظ مىکند و پیراهنهایى که به هنگام جنگ، حافظ شما است.
از آیه مورد بحث چنین استفاده مىشود که بشر از همان آغاز با امکانات اولیهاى که داشت براى خود لباس تهیه کرده است و آدم و حوّا لباس داشتهاند.[9]
در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى، به ذکر لباس باطن و چیزى که عیبهای باطنى را مىپوشاند، و آدمى را از شرک و گناه که باعث رسوایى او است باز مىدارد، منتقل شده است: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ...».
آرى، آن تأثر و انفعالى که از کشف عورت به آدمى دست مىدهد در عورت ظاهرى و باطنیش از یک سنخ است، با این تفاوت که تأثر از بروز معایب باطنى بیشتر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است؛ زیرا حسابگر آن مردم نیستند، بلکه خداى تعالى است و نتیجهاش هم اعراض مردم نیست، بلکه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است که به دلها سرایت مىکند، و به همین دلیل لباس تقوا نیز از لباس ظاهر بهتر است.[10]
البته مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه دادهاند. ابن عباس میگوید: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است. حسن میگوید: منظور حیاء است که همچون لباسى تقوا بر تن انسان مىپوشاند. جبائى معتقد است منظور لباس پشمى و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن میکنند. زید بن على بن حسین(ع) میگوید: منظور لباس جنگ یعنى زره و کلاه خود و دیگر وسائل جنگى است. عروة بن زبیر میگوید: منظور ترس از خدا است. ابن زید میگوید: مقصود پوشش عورت است. قتاده و سدّى معتقدند: منظور ایمان است. همه این معانى، خوب هستند و هر کدام از این لباسها که انسان بر اندام خود بپوشد، به خیر و صلاح او است.[11]
گفتنی است؛ آیات قرآن غالباً معناى وسیعى دارد که مصداقهاى مختلف را در بر مىگیرد. در آیه مورد بحث نیز مىتوان تمام این معانى را از آیه استفاده کرد. اما از آنجا که لباس تقوا در مقابل لباس جسمانى قرار گرفته، به نظر مىرسد که منظور از آن همان «روح تقوا و پرهیزکارى» است که جان انسان را حفظ مىکند و معناى «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن، در آن جمع است.
تشبیه تقوا و پرهیزکارى به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایى است؛ زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مىکند، و هم سپرى است در برابر بسیارى از خطرها، و هم عیوب جسمانى را مىپوشاند و هم زینتى است براى انسان، روح تقوا و پرهیزکارى نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از بسیارى از خطرات فردى و اجتماعى، زینت بسیار بزرگى براى او محسوب مىشود. زینتى است چشمگیر که بر شخصیت او مىافزاید.[12]
در آیات پیشین ضمن داستان خلقت آدم(ع) گفته شد که آنها با خوردن از درخت نهى شده، حجاب و پوشاک خود را از دست دادند و عورت خود را با برگ درختان پوشاندند و از همانجا نیاز انسان به لباس و ساتر معلوم شد، و هنگامی که به زمین هبوط کردند این نیاز هم با آنها بود، ولى خداوند براى رفع نیاز آنها براى آنان پوشاک قرار داد.
در این آیه مىفرماید: اى فرزندان آدم! همانا براى شما پوشاکى فرستادیم که عورت شما را بپوشاند و نیز زینتى براى شما باشد.
واژههای «لباس» و «ریش» دو واژه کلیدی در این آیه هستند که لغت شناسان و مفسران در معنای آنها چنین می گویند.
کلمه «لباس» هر چیز پوشیدنى است.[2] و در اینجا به معناى چیزى است که براى پوشیدن و پوشاندن بدن صلاحیت داشته باشد.
«ریش» به پر و بال مرغ اطلاق میشود.[3] زجاج میگوید: یعنى هر چیزی که براى تن و معیشت انسان مفید است، اعم از لباس و چیزهاى دیگر مانند اثاث منزل.[4] بنابر این، ریش در اصل لغت به معناى پر پرندگان است، و به اعتبار اینکه پر پرنده مایه زینت آن است، در غیر پرنده نیز استعمال مىشود؛ یعنی هر چیزی که مایه زینت انسان باشد.[5]
منظور از فرستادن لباس در این آیه این نیست که از آسمان لباسى فرستاده شده، بلکه منظور این است که امکانات لازم براى تهیه لباس را در زمین قرار دادیم و این نعمتى از جانب خدا بود. انزال در اینجا به معناى پدید آوردن و در دسترس بشر قرار دادن است، همانگونه که در آیات دیگر به همین معنا آمده است: «وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِیدَ»؛[6] و آهن را نازل کردیم. «وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَةَ أَزْواجٍ»؛[7] و براى شما هشت زوج از چهارپایان ایجاد کرد.
در این موارد منظور از «انزال» فرو فرستادن از آسمان نیست بلکه همان آفریدن و پدید آوردن است، و چون برکات از آسمان نازل مى شود، از هر نوع نعمت و برکتى به صورت «انزال» یاد مى شود.
به هر حال آنچه در این آیه آمده، اشاره به پدید آمدن نعمت لباس است که خواص و آثارى دارد. یکى از آنها پوشانیدن عورت و دیگرى تجمل و آرایش است و انسان به وسیله لباس به خود زینت مىدهد. این دو خاصیت در این آیه ذکر شده است.
البته، در آیه دیگر از دو خاصیت دیگر لباس سخن به میان آمده، و آن حفظ انسان از سرما و گرما و حفظ بدن در جنگها با زره است: «وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ»؛[8] و براى شما پیراهنهایى آفریده، که شما را از گرما (و سرما) حفظ مىکند و پیراهنهایى که به هنگام جنگ، حافظ شما است.
از آیه مورد بحث چنین استفاده مىشود که بشر از همان آغاز با امکانات اولیهاى که داشت براى خود لباس تهیه کرده است و آدم و حوّا لباس داشتهاند.[9]
در ادامه آیه بعد از ذکر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى، به ذکر لباس باطن و چیزى که عیبهای باطنى را مىپوشاند، و آدمى را از شرک و گناه که باعث رسوایى او است باز مىدارد، منتقل شده است: «وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ...».
آرى، آن تأثر و انفعالى که از کشف عورت به آدمى دست مىدهد در عورت ظاهرى و باطنیش از یک سنخ است، با این تفاوت که تأثر از بروز معایب باطنى بیشتر و ناگوارتر و دوامش زیادتر است؛ زیرا حسابگر آن مردم نیستند، بلکه خداى تعالى است و نتیجهاش هم اعراض مردم نیست، بلکه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است که به دلها سرایت مىکند، و به همین دلیل لباس تقوا نیز از لباس ظاهر بهتر است.[10]
البته مفسران در معنای لباس تقوا نظریات مختلفی ارائه دادهاند. ابن عباس میگوید: مقصود از لباس تقوا، عمل صالح است. حسن میگوید: منظور حیاء است که همچون لباسى تقوا بر تن انسان مىپوشاند. جبائى معتقد است منظور لباس پشمى و درشت است که زاهدان به منظور تواضع، بر تن میکنند. زید بن على بن حسین(ع) میگوید: منظور لباس جنگ یعنى زره و کلاه خود و دیگر وسائل جنگى است. عروة بن زبیر میگوید: منظور ترس از خدا است. ابن زید میگوید: مقصود پوشش عورت است. قتاده و سدّى معتقدند: منظور ایمان است. همه این معانى، خوب هستند و هر کدام از این لباسها که انسان بر اندام خود بپوشد، به خیر و صلاح او است.[11]
گفتنی است؛ آیات قرآن غالباً معناى وسیعى دارد که مصداقهاى مختلف را در بر مىگیرد. در آیه مورد بحث نیز مىتوان تمام این معانى را از آیه استفاده کرد. اما از آنجا که لباس تقوا در مقابل لباس جسمانى قرار گرفته، به نظر مىرسد که منظور از آن همان «روح تقوا و پرهیزکارى» است که جان انسان را حفظ مىکند و معناى «حیاء» و «عمل صالح» و امثال آن، در آن جمع است.
تشبیه تقوا و پرهیزکارى به لباس، تشبیه بسیار رسا و گویایى است؛ زیرا همانطور که لباس هم بدن انسان را از سرما و گرما حفظ مىکند، و هم سپرى است در برابر بسیارى از خطرها، و هم عیوب جسمانى را مىپوشاند و هم زینتى است براى انسان، روح تقوا و پرهیزکارى نیز علاوه بر پوشانیدن بشر از زشتى گناهان و حفظ از بسیارى از خطرات فردى و اجتماعى، زینت بسیار بزرگى براى او محسوب مىشود. زینتى است چشمگیر که بر شخصیت او مىافزاید.[12]
[1]. اعراف، 26.
[2]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 734، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3] همان.
[4]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 630، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. المفردات فی غریب القرآن، ص 372.
[6]. حدید، 25.
[7]. زمر، 6.
[8]. نحل، 81.
[9]. ر. ک: جعفری، یعقوب، کوثر، ج 4، ص 33- 35، بیجا، بیتا.
[10]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 69- 70، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 632.
[12]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 132- 133، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
نظرات