لطفا صبرکنید
بازدید
7771
7771
آخرین بروزرسانی:
1395/07/15
کد سایت
fa67418
کد بایگانی
82686
نمایه
فرق کفر و ازدیاد کفر
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
اصطلاحات
کفر ، کفران ، نپذیرفتن ، ناسپاسی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معنای «زیادهشدن کفر» یا شدید شدن کفر که در برخی آیات قرآن بدان اشاره شده است چیست؟
پرسش
سوره آل عمران آیه 90 میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ». فرق بین کفر و ازدیاد کفر چیست؟ یعنی هرکس کافر شد، ولی بر کفرش نیفزود اشکال ندارد؟
پاسخ اجمالی
«کفر» به معنای پوشاندن و نادیده گرفتن حق، از جمله واژگانی است که دارای مراتب بوده و مصادیق فراوانی دارد. به بیان دیگر، کفر از واژهایی است که «مقوله به تشکیک» بوده و شدت و ضعف پذیر است: «الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً»؛[1] بادیهنشینان عرب، کفر و نفاقشان شدیدتر است.
از امام صادق(ع) از اقسام کفر در قرآن کریم سؤال شد، حضرتش فرمود کفر در قرآن کریم پنج قسم است:
1. کفر انکار: کفر انکار خود بر دو قسم است. یکی انکار ربوبیت حق تعالی؛ یعنی منکر شدن خدا، بهشت و جهنم که برخی از مادیگراها چنیناند. دیگری، انکار همراه با معرفت و شناخت؛ بدین معنا که منکر میداند این مطلب حق است و برای او اثبات شده، اما آنرا انکار میکند.
2. کفر نعمت.
3. کفر به سبب ترک آنچه خداوند به آن فرمان داده است.
4. کفر برائت و بیزارى جستن.[2]
با توجه به این معنا، کفر حتی، شامل برخی از مسلمانان نیز میشود؛ یعنی فرد مسلمان با اعتقاد و ایمان به خدا، معاد، و... در عین حال ممکن است نسبت به برخی از نعمتهای الهی ناسپاسی کند و یا برخی از واجبات را ترک کند و مصداق یکی از مراتب کفر شود: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ»؛[3] پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!
بر این اساس، آنچه را که در آیه: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ»؛[4] آمده به این معنا نیست که آنان که بر کفرشان نمیافزایند، کفر و ناسپاسی آنان بدون اشکال است؛ زیرا این آیه در شأن کسانی است که حق بر آنها آشکار شده، در عین حال نه تنها آنرا نادیده گرفته، بلکه در مقابل آن ایستادگی نموده، در نشر کفرشان تلاش کرده و در برابر مؤمنان به دلیل ایمانشان به مقابله برخاستهاند؛ لذا معناى آیه این است؛ کسانى که بعد از روشن شدن حق و تمام شدن حجت، بر آن کفر میورزند، و توبه نمیکنند – توبهاى که آنها را اصلاح کند - چنین کسانى کفر خود را فزونى داده و طغیان میکنند، در نتیجه خدا هم آنها را هدایت نکرده و توبه آنان را قبول نمیکند؛ به دلیل آنکه توبه و برگشت آنها توبه حقیقى نیست، بلکه آنان غرق در گمراهی شده و امیدى به بازگشت هدایتشان نیست.[5]
به بیان دیگر، مخاطب این آیه کسانی هستند که شخصیتشان با کفر شکل گرفته و در افزایش آن سعی و تلاش مینمایند. چنین افرادی هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد. اما کسانی که دارای درجات کمتری از کفر باشند؛ نظیر کفر نعمت، کفر ترک برخی از واجبات، یا انجام بعضی از محرمات، اما اصرار بر آن نداشته باشند، و توبه کنند، توبه آنان پذیرفته خواهد شد.
از امام صادق(ع) از اقسام کفر در قرآن کریم سؤال شد، حضرتش فرمود کفر در قرآن کریم پنج قسم است:
1. کفر انکار: کفر انکار خود بر دو قسم است. یکی انکار ربوبیت حق تعالی؛ یعنی منکر شدن خدا، بهشت و جهنم که برخی از مادیگراها چنیناند. دیگری، انکار همراه با معرفت و شناخت؛ بدین معنا که منکر میداند این مطلب حق است و برای او اثبات شده، اما آنرا انکار میکند.
2. کفر نعمت.
3. کفر به سبب ترک آنچه خداوند به آن فرمان داده است.
4. کفر برائت و بیزارى جستن.[2]
با توجه به این معنا، کفر حتی، شامل برخی از مسلمانان نیز میشود؛ یعنی فرد مسلمان با اعتقاد و ایمان به خدا، معاد، و... در عین حال ممکن است نسبت به برخی از نعمتهای الهی ناسپاسی کند و یا برخی از واجبات را ترک کند و مصداق یکی از مراتب کفر شود: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ»؛[3] پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!
بر این اساس، آنچه را که در آیه: «إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ»؛[4] آمده به این معنا نیست که آنان که بر کفرشان نمیافزایند، کفر و ناسپاسی آنان بدون اشکال است؛ زیرا این آیه در شأن کسانی است که حق بر آنها آشکار شده، در عین حال نه تنها آنرا نادیده گرفته، بلکه در مقابل آن ایستادگی نموده، در نشر کفرشان تلاش کرده و در برابر مؤمنان به دلیل ایمانشان به مقابله برخاستهاند؛ لذا معناى آیه این است؛ کسانى که بعد از روشن شدن حق و تمام شدن حجت، بر آن کفر میورزند، و توبه نمیکنند – توبهاى که آنها را اصلاح کند - چنین کسانى کفر خود را فزونى داده و طغیان میکنند، در نتیجه خدا هم آنها را هدایت نکرده و توبه آنان را قبول نمیکند؛ به دلیل آنکه توبه و برگشت آنها توبه حقیقى نیست، بلکه آنان غرق در گمراهی شده و امیدى به بازگشت هدایتشان نیست.[5]
به بیان دیگر، مخاطب این آیه کسانی هستند که شخصیتشان با کفر شکل گرفته و در افزایش آن سعی و تلاش مینمایند. چنین افرادی هرگز توبه آنها پذیرفته نخواهد شد. اما کسانی که دارای درجات کمتری از کفر باشند؛ نظیر کفر نعمت، کفر ترک برخی از واجبات، یا انجام بعضی از محرمات، اما اصرار بر آن نداشته باشند، و توبه کنند، توبه آنان پذیرفته خواهد شد.
[1]. توبه، 97.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 389، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. بقره، 152.
[4]. آل عمران، 90.
[5]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 341، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
نظرات