لطفا صبرکنید
12609
- اشتراک گذاری
در ذیل تفسیر آیه 95 سوره انبیاء، مفسران قرآن احتمالاتی را بیان کرده اند؛ که به برخی اشاره می شود:
احتمال اول: این آیه در مورد افرادی است که به دلیل کفرشان نابود شده اند ولی آیات 55 و 56 سوره بقره که بیان می دارد حضرت موسی(ع) از خدا درخواست کرد که آن دسته نابود شده را زنده نماید در مورد افرادی است که نه به خاطر کفرشان بلکه به جهات دیگری گرفتار عذاب الاهی شده اند و از این جهت منافات و تضادی بین آیات نیست. احتمال دوم: این آیه مرتبط با رجعت در آخر الزمان است که خداوند می فرماید آنانی که عذاب الهی شامل حال آنان شود بعد از نابودی در رجعت زنده نمی شوند، و این منافات ندارد که امت های پیشین که شامل عذاب الهی شده اند در همان زمان برگردند پس تضادی در کار نیست.
آیات 55 و 56 سوره بقره: آیه نخست مىگوید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که گفتید اى موسى ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد، مگر این که خدا را آشکارا با چشم خود ببینیم سپس در همین حال صاعقه شما را گرفت در حالى که نگاه مىکردید» و در آیه بعد مىگوید: «سپس شما را بعد از مرگتان حیات نوین بخشیدیم شاید شکر نعمت خدا را به جا آورید».
این در خواست قوم بنی اسرائیل، ممکن است به دو دلیل باشد.
1. به خاطر جهل آنها بوده؛ چرا که درک افراد نادان فراتر از محسوساتشان نیست، حتى مىخواهند خدا را با چشم خود ببینند.
2. به خاطر لجاجت و بهانهجویى که یکى از ویژگی های این قوم بوده است.[1]
به هر حال، آنها صریحاً به موسى گفتند: تا خدا را با همین چشم نبینیم هرگز ایمان نخواهیم آورد!. در این جا چارهاى جز این نبود برای اینکه به آنان فهمانده شود چشم ظاهر ناتوان تر از این است که حتى بسیارى از مخلوقات خدا را ببیند، تا چه رسد به ذات پاک پروردگار: صاعقهاى فرود آمد و بر کوه خورد، برق خیره کننده و صداى رعبانگیز و زلزلهاى که همراه داشت آن چنان همه را در وحشت فرو برد که بىجان به روى زمین افتادند.
حضرت موسى (ع) از این ماجرا سخت ناراحت شد، چرا که از بین رفتن هفتاد نفر از سران بنى اسرائیل در این ماجرا بهانه بسیار مهمى به دست ماجراجویان بنى اسرائیل مىداد که زندگى را بر او تیره و تار کند، لذا از خدا تقاضاى بازگشت آنها را به زندگى کرد، و این تقاضاى او پذیرفته شد، چنان که قرآن می فرماید.[2] این آیه از آیاتى است که دلالت بر امکان «رجعت» و بازگشت به زندگى در این دنیا دارد؛ چرا که وقوع آن در یک مورد دلیل بر امکان آن در سایر موارد است.[3]
آیه 95 سوره انبیاء: خدای متعال در این آیه شریفه می فرماید: «و حرام است بر شهرهایى که آنها را به جرم گناهانشان نابود کردیم به دنیا بازگردند، آنها هرگز باز نخواهند گشت».
مفسران قرآن کریم، درباره این آیه شریفه، وجوهی را نقل کرده اند، که به دو مورد اشاره می شود:
1. این آیه شریفه، به افرادى اشاره مىکند که به خداوند کافر شده بودند و در این کفرشان هم پافشاری - می کردند که - بر آنها اتمام حجت شده بود؛ از این رو عذاب الاهی به سبب کفرشان آنها را در بر گرفت و نابودشان ساخت و بنابر قضای حتمی الاهی (که قابل تغییر نیست)، دیگر به این دنیا بازنمی گردند.[4]
2. در ذیل این آیه شریفه، روایاتی از معصومین (ع) نقل شده است که این آیه مرتبط به «رجعت» است که شیعیان معتقد به آن هستند. به عنوان مثال، امام صادق (ع) می فرماید: «طایفهاى را که مستوجب عذاب شده و خداوند آنها را هلاک نموده در رجعت باز نمی گرداند فقط در قیامت زنده خواهند شد، ولى در موقع رجعت مؤمنان خالص و کافران خالص و کسانى که به عذاب الاهى هلاک نشدهاند باز خواهند گشت».[5]
بنابراین با مقایسه کوتاه میان دو آیه ای که در سؤال ذکر گردید به فلسفه این اختلاف پی می بریم؛ زیرا اولا: طبق معنای اول آیه 95 سوره انبیا مفاد این آیه کسانی بودند که به خداوند کافر بودند و در این کفرشان هم پافشاری می کردند که بر آنها اتمام حجت شده بود؛ از این رو عذاب الاهی به سبب کفرشان آنها را در بر گرفت و نابودشان ساخت، اما مفاد آیات 55 و 56 سوره بقره مؤمنانی بودند که مرتکب گناه و اشتباهی شدند گفتند: تا خدا را به چشم سر نبینیم هرگز سخن تو را [که این الواح همان تورات است که از طرف خدا نازل شده است]نمی پذیریم، ولی مستحق آن عذابی نبودند که دسته اول مستحق آن بودند، از این رو حکم و قانونی که در مورد دسته اول بود (عدم برگشت دوباره به دنیا) شامل گروه دوم نمی شود و زنده شدن دوباره آنها منافات با آیه 95 سوره انبیاء ندارد.
ثانیا: اگرچه رجعت، یک قانون عامّ است، اما باید توجه داشت که این قانون عامّ قابل تخصیص است و بر اساس معنای دومی که از آیه 95 سوره انبیا بیان شد و برخی از احادیث ، کسانی که با عذاب الاهی هلاک شده باشند، و جزو ظالمان بوده اند، به این دنیا در رجعت اصطلاحی که شیعه بدان معتقد است برنمی گردند[6] اگر چه به تصریح قرآن کریم، برگشت دوباره به دنیا در برخی از امت های گذشته رخ داده است؛ مثل زنده شدن عزیر نبی پس از صد سال از مردنش[7] و زنده کردن مرده ها به دست حضرت عیسی (ع)[8] و زنده شدن دسته ای از بنی اسرائیل که دچار عذاب شده بودند، که در آیات 55 و 56 سوره بقره به آن اشاره شده است.
[1] . تفسیر نمونه، ج1، ص257.
[2] . تفسیر نمونه، ج1، ص 257 و 258.
[3] . تفسیر نمونه، ج1، ص 258؛ طیب، سید عبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج2، ص37، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، 1378 شمسی؛ تفسیر الصافی، ج1، ص 133و 134، فیض کاشانی، ملامحسن، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، 1415 قمری؛ و تفاسیر دیگر.
[4] . طبرسی، فضل بن حسن،ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مترجمان، ج16، ص 162، انتشارات فراهانى،تهران، چاپ اول،1360؛ مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج5، ص 298، دار الکتب الإسلامیة،تهران،چاپ اول، 1424ق؛ تفسیر جامع،ج4، ص 369، انتشارات صدر، تهران، چاپ ششم، 1366شمسی.
[5] . بروجردی، سید محمد ابراهیم، تفسیر جامع، ج1، ص77؛قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج7، ص 496، مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، تهران، چاپ یازدهم، 1383 شمسی؛ کاشانی، ملافتح الله،تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج6، ص 106 و 107، کتاب فروشی محمد حسن علمی، تهران، 1336 شمسی؛قمی،علی بن ابراهیم،تفسیر القمی، ج1، ص 25، دارالکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367 شمسی؛ثقفی تهرانی،محمد،تفسیر روان جاوید، ج3، ص 578، انتشارات برهان، تهران،چاپ سوم، 1398 قمری؛بحرانی، سید هاشم،البرهان فی تفسیر القرآن، ج1، ص 91، بنیاد بعثت، تهران، چاپ اول، 1416 قمری.
[6] . نک: سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، با تلخیص: ربانی گلپایگانی، علی، ص429، نشر مؤسسه امام صادق (ع)، چاپ هفتم، 1425 قمری.
[7] . بقره، 259.
[8] . آل عمران، 49.