جستجوی پیشرفته
بازدید
43046
آخرین بروزرسانی: 1397/07/12
خلاصه پرسش
با آن‌که حضرت داود(ع) از روش قضاوت خود پشیمان شده و از خدا طلب آمرزش نمود، پس چرا گفته می‌شود که قضاوت در عصر ظهور، مثل قضاوت حضرت داوود(ع) و بدون نیاز به شاهد و بینه خواهد بود؟!
پرسش
در روایات آمده که قضاوت در عصر ظهور، مثل قضاوت داوود(ع) است. اگر چنین است، پس علت استغفار داوود(ع) از قضاوت بدون پرسش از متشاکی برای بینه چیست؟ و این‌که برخی از مفسران دو فرد طرف دعوا در داستان داوود را تمثل دو ملک می‌دانند و معتقدند در عالم مثال تکلیف نیست، چگونه قابل توجیه است؟ آیا این ویژگی عالم مثال باعث نمی‌شود که مسئله ترک اولی داوود(ع) هم رد شود، و اساساً آزمایش و استغفار داوود(ع)سالبه به انتفاء موضوع شود؟
پاسخ اجمالی
طلب آمرزش حضرت داود(ع) به این دلیل نبود که بدون مراجعه به شاهد و بینه برای ماجرایی که واقعیتش را می‌دانست حکم صادر کرده بود و اساساً از ساحت پیامبران به دور است که قضاوتی بر خلاف واقع بنمایند. بیشتر مفسران در داستان قضاوت حضرت داوود(ع) بر این باورند؛ آن دو نفری برای طرح شکایت نزد او آمدند از فرشتگانی بودند که برای امتحان از جانب خدا نازل شده بودند. آنجا بود که داوود پیش از شنیدن  گفتار طرف مقابل اقدام به صدور حکم نمود، اما سپس – و با آنکه حکم عادلانه‌ای کرده بود - در فکر فرو رفت که در دادرسی مناسب، سزاوار بود که وی در بیان حکم عجله نمی‌کرد، بلکه بعد از شنیدن سخنان طرف مقابل، حکمش را صادر می‌کرد و به همین دلیل از کارش سخت پشیمان شد، و از درگاه پروردگارش طلب آمرزش نمود، و مورد بخشش قرار گرفت.
اما برخی معتقدند که این واقعه، چیزى بیش از یک تمثل؛ نظیر رؤیا نبود؛ لذا سخن داوود(ع) - بر فرض که حکم رسمى و قطعى او نیز بوده باشد - در حقیقت حکمى است در ظرف تمثل. هم‌چنان‌که اگر این صحنه را در خواب دیده بود، و در آن عالم حکمى بر خلاف کرده بود، گناه شمرده نمی‌‏شد، و حکم در عالم تمثل گناه و خلاف نیست؛ چون عالم تمثل مانند خواب، عالم تکلیف نیست، بلکه تکلیف ظرفش تنها در عالم مشهود و بیدارى است، که عالم ماده است. و در عالم مشهود و واقع، نه کسى به داوود(ع) مراجعه کرد؛ نه میشى در کار بود و نه میش‌هایى، پس خطاى داوود(ع) خطاى در عالم تمثل بود که در آن‌جا تکلیف نیست. و استغفار و توبه آن عالم هم، مانند خطاى در آن عالم و در خور آن است، مانند استغفار و توبه آدم(ع) از آنچه که از او سر زده بود.
 
پاسخ تفصیلی
1. حضرت داوود(ع) یکى از پیامبران بزرگ بنى اسرائیل بود که حکومتى گسترده داشت، و در آیات متعددى از قرآن کریم مقام والاى او ستوده شده است: «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآب»؛[1] و او نزد ما داراى مقامى والا و سرانجامى نیکو است.
قرآن کریم پس از اشاره‌های پیرامون کارشکنی‌هاى مشرکان و بت‌‏پرستان، و نسبت‌‌هاى نارواى آنان به پیامبر اسلام(ص)، براى دلدارى پیامبر(ص) و مؤمنان اندک آن روز، داستان داوود(ع) را مطرح می‌کند -داوودى که خداوند آن همه قدرت به او داد، و حتى کوه‌‏ها و پرندگان را مسخر او ساخت- تا نشان دهد که اگر لطف او شامل حال کسى باشد، کارى از انبوه دشمنان ساخته نیست: «اصْبِرْ عَلى‏ ما یَقُولُونَ وَ اذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»؛[2] در برابر آنچه آنها می‌گویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود را که صاحب قدرت و بسیار توبه ‏کار بود.
این جمله را خداوند به پیامبرش می‌گوید تا تسلای خاطرى براى او باشد که این دشواری‌ها و آزمون‌ها منحصر به او نیست.
2. پس از آن‌که خداوند، حکمت و فصل الخطاب را در اختیار داوود(ع) قرار داد، برای آزمایش‌ ایشان صحنه‌ای را ترتیب دادند؛ به این‌صورت که روزی او در محراب مشغول مناجات بود که دو نفر به صورت ناگهانی از دیوار محل عبادتش بر او وارد شدند. او از ورود ناگهانی آنان وحشت زده شد! آنان چون هراس داوود(ع) را دیدند، برای این‌که ترس او را برطرف کنند، گفتند: نترس، ما دو نفر هستیم که یکى از ما بر دیگرى ستم کرده، اکنون میان ما بحق داورى کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن: «فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ وَ لا تُشْطِطْ ...».[3]
 کلمه "شطط" به معناى جور است و معناى جمله این است که: اى داوود بین ما حکمى کن که به حق باشد، و در حکم کردنت جور مکن، و ما را به راه وسط و طریق عدل راه بنما.
سپس یکى از آن‌دو گفت: «إِنَّ هذا أَخِی»؛ این برادرم است! [4] او نود و نه میش و من تنها یک میش دارم. اما او از من می‌خواهد که همان یک میش را نیز به او بدهم!
در این‌جا داوود پیش از شنیدن گفتار طرف مقابل، رو به شاکى کرد و گفت: مسلماً او با چنین درخواستی بر تو ستم روا داشته، و این تازگى ندارد، و بسیارى از افرادى که با هم سرو کار دارند نسبت به یکدیگر ظلم و ستم می‌کنند، مگر آنانی که ایمان آورده‌‏اند و عمل صالح دارند و تعدادشان نیز کم است: «...إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ قَلِیلٌ ما هُمْ».[5]
3. بر اساس آیات قرآن به نظر می‌‏رسد که طرفین با شنیدن این سخن قانع شده و بدون هیچ اعتراضی مجلس داوود را ترک گفتند. اما حضرتشان در فکر فرو رفت. ایشان می‌دانست که قضاوت عادلانه‌‏اى کرده؛ زیرا اگر طرف دعوا ادعاى شاکى را قبول نداشت حتماً اعتراض می‌کرد، و سکوت او بهترین دلیل بر این بود که مسئله همان است که شاکى مطرح کرده، ولى با این‌حال آداب مجلس قضا ایجاب می‌کرد که داوود در گفتارش عجله نمی‌کرد، بلکه سخن طرف مقابل را نیز شنیده و سپس نتیجه داورى خود را اعلام می‌کرد؛ لذا از این کار خود سخت پشیمان شد، و از درگاه پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد: «فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راکِعاً وَ أَنابَ».[6] و خداوند او را مشمول لطف خود قرار داد و لغزش او را در این ترک اولى بخشید: «فَغَفَرْنا لَهُ ذلِکَ».[7]، [8]
4. این واقعه بیانگر آن است که حتی اگر پیامبران(ع) هنگام قضاوت، علم به واقعیت هم داشته باشند، اما نباید یکی از طرفین را از حق سخن گفتن و دفاع کردن محروم کنند. البته این یک ترک اولی بود که از حضرت داوود سر زده، نه یک فعل حرام؛ چرا که آیه «وَ إِنَّ لَهُ عِنْدَنا لَزُلْفى‏ وَ حُسْنَ مَآبٍ»، نیز عقیده امامیه را تأیید می‌نماید که عمل داوود را حمل بر ترک اولى نموده‌‏اند، نه گناه و معصیت؛ زیرا این آیه در مقام عظمت و بلندى مقام داوود بر آمده، و اگر وی مرتکب کار حرامى شده بود، در این‌جا هرگز ذکر چنین مقامى مناسب نبود.
5. بسیاری از مفسران در این داستان - با استفاده از روایات - بر این باورند که این دو نفری که برای طرح شکایت در ظاهر و برای آزمایش و امتحان در واقع بر حضرت داوود(ع) وارد شدند، از فرشتگان بودند.[9]
این واقعه، یک واقعه طبیعى و عادی نبوده است؛ چون اگر طبیعى بود، اولاً: باید مراجعه‌کنندگان از راه طبیعى بر داوود وارد می‌‏شدند، نه از دیوار. ثانیاً: باید با اطلاع قبلی وارد می‌شدند، نه به طورى که او را دچار وحشت کنند. ثالثاً: اگر امرى عادى بود، داوود(ع) از کجا فهمید که جریان صحنه‌‏اى بود براى امتحان وى؟ رابعاً: از جمله «فَاحْکُمْ بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوى»،[10] بر می‌آید که خداى تعالى او را با این صحنه امتحان کرد، تا راه داورى را به او یاد دهد و او را در خلافت و حکمرانى در بین مردم متبحر سازد. همه اینها این احتمال را تأیید می‌‏کنند که مراجعه کنندگان به وى فرشتگانی در صورت بشر بوده‌‏اند.
در نتیجه برخی این احتمال را داده‌اند که واقعه مذکور چیزى بیش از یک تمثل؛ نظیر رؤیا نبود، که در آن حالت افرادى را دید که از دیوار محراب بالا آمدند، و به ناگهان بر او وارد شدند؛ یکى گفت: من یک میش دارم و این دیگرى نود و نه میش دارد ... .
پس سخن داوود(ع) - بر فرض که حکم رسمى و قطعى او بوده باشد - در حقیقت حکمى است در ظرف تمثل. هم‌چنان‌که اگر این صحنه را در خواب دیده بود، و در آن عالم حکمى بر خلاف کرده بود گناه شمرده نمی‌‏شد. و حکم در عالم تمثل گناه و خلاف نیست؛ چون عالم تمثل مانند خواب عالم تکلیف نیست، و تکلیف ظرفش تنها در عالم مشهود و بیدارى است، که عالم ماده است. و در عالم مشهود و واقع، نه کسى به داوود(ع) مراجعه کرد و نه میشى در کار بود و نه میش‌هایى، پس خطاى داوود(ع) خطاى در عالم تمثل بود که در آن‌جا تکلیف نیست.
همان گونه‌که در باره خطا و عصیان آدم(ع) هم گفتیم که عصیان در بهشت بود؛ چون در بهشت از درختی خورد که هنوز به زمین هبوط نکرده بود و هنوز شریعتى و دینى نیامده بود.
6. حال اگر این پرسش مطرح شود که بر اساس این نظر، پس استغفار و توبه چه معنا دارد؟! باید گفت: استغفار و توبه آن عالم هم، مانند خطاى در آن عالم و در خور آن است، مانند استغفار و توبه آدم از آنچه که از او سر زده بود.[11] البته ممکن است استغفار حضرت داوود هر چند در حالت عادی و غیر تمثل واقع شده است، ولی مربوط به عالم تمثل باشد؛ یعنی حضرت داوود از این ناراحت است که حتی در حالت تمثل و در عالم غیر تکلیف، چرا اشتباه و خطایی از او سر زده است.
7. اما آنچه را که در تعدادی از روایات آمده است که امام مهدی(ع) در عصر ظهور بر اساس حکم حضرت داوود، سلیمان(ع) و حضرت محمد(ص) در میان مردم حکومت می‌کند: «وَ حَکَمَ‏ بَیْنَ‏ النَّاسِ‏ بِحُکْمِ‏ دَاوُدَ وَ حُکْمِ مُحَمَّدٍ (ع)... ».[12] «إِنَّهُ إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ حَکَمَ بِحُکْمِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ لَا یَسْأَلُ النَّاسَ بَیِّنَةً».
با فرض پذیرش این نوع روایات، باید گفت؛ اولاً: با توجه به این‌که امام مهدی(ع) احیاگر سنت جدشان است، حضرتشان بین قضاوت حضرت داوود(ع) و سلیمان و پیامبر(ص) جمع می‌کند، و از آن‌جا که شیوه قضاوت رسول خدا صدور حکم با بینه و سوگند بود، و چنین قضاوتی نیز در بیشتر موارد، مطابق حکم واقعی است و کمتر اتفاق می‌افتد که مخالف آن باشد؛ امام مهدی(ع) در بیشتر موارد از سبک قضاوت پیامبر اسلام(ص) استفاده می‌کند، تا روش حضرت داوود(ع).
 ثانیاً: منظور از پیروی امام به سبک قضاوت داوود پیامبر(ع) آن است که اگر بینه و شواهد آن‌حضرت را به حکم واقعی نرساند؛ برای اجرای عدالت از آنها صرف نظر کرده، و با استفاده از دیگر روش‌ها حکم واقعی را بیان می‌کند. این روش‌های جدید ممکن است با استفاده از فناوری جدید باشد و یا آن‌که حضرتشان از دانش خدادادی خود بهره جویند.
 

[1]. ص، 25.
[2]. ص، 17.
[3]. ص، 22.
[4]. البته شاید منظور از برادر در این‌جا، برادر نسبی نباشد.
[5]. ص، 24.
[6]. همان.
[7]. ص، 25.
[8]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏19، ص 245- 248، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[9]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج ‏16، ص 165، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[10]. ص، 26.
[11]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏17، ص 192- 193، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج‏ 17، ص 293- 295، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[12]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج2، ص 384، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟
    19920 تفسیر 1393/12/26
    قرآن کریم سرشار از آیات مژده و امید است. اما در این‌که کدام‌یک از آیاتش امید بیشتری به مؤمنان می‌دهد، سخن پیشوایان دین در این زمینه متفاوت است که شاید این تفاوت، ناظر به جنبه‌های مختلف امیدبخشی‌ باشد: ۱. ابوحمزه ثمالی می‌گوید؛ از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) ...
  • انصار چه کسانی بودند؟
    38930 تاريخ بزرگان 1388/12/03
    "انصار" جمع ناصر، از ریشه "نصر" به معنای یاوران است. در صدر اسلام به ساکنانمسلمانمدینهو اطرافآن، به ویژه افراد دو قبیلهاوسوخزرج،انصار گفته می‌شد؛ چرا که آنان به یاریپیامبر اسلام (ص)ومسلمانان مهاجر مکیو نقاط دیگر پرداختهبودند و در نشر ...
  • منظور از مباحات عامه، اباحه تملک و اباحه انتفاع چیست؟
    19535 General Terms 1393/04/17
    مباح بودن به معنای حلال بودن است. اموالى که متعلق حق هیچ‌کس نیست، در فقه از آنها با عنوان «مباحات عامّه» یا «مشترکات و منافع عامّه» تعبیر شده است. چیزهایى که شارع آنها را براى همه مشترک یا مباح قرار داده است، دو قسم است: 1. ...
  • هجوم‌آورندگان به خانه حضرت فاطمه(س) چند نفر بودند و چه افراد سرشناسی در میان آنان حضور داشتند؟
    31035 تاریخ 1394/07/14
    بنابر تحقیق و جست‌وجو در منابع حدیثی و تاریخی؛ به صورت پراکنده در نقل‌های مختلفی که درباره این بی‌حرمتی نقل شده است، نام تعدادی از افراد که به خانه حضرت فاطمه(س) هجوم آورده، یا دستور هجوم دادند وجود دارد. البته مشخص نیست که تعداد دقیق آنان چند نفر ...
  • گزارش‌های تاریخی موجود پیرامون شخصیت حر بن یزید ریاحی که در رکاب امام حسین(ع) به شهادت رسید، را ارائه کنید؟
    33792 تاريخ بزرگان 1394/07/21
    یکی از افرادی که نامش در میان شهدای کربلا و یاران امام حسین(ع) جاودانه ماند، و مُهر شهادت وی در درگاه الهی ثبت شد، «حُرّ بن یزید ریاحی» است.نسب حر بن یزیدنسب حر را چنین ذکر کرده‌اند: «حر بن یزید بن ناجیة بن قَعنَب،
  • حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
    26219 درایه الحدیث 1392/04/27
    حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسان‌ها حتی کسانی که بر دین‌های دیگر می‌باشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است ...
  • حروف مشبهة بالفعل چه ویژگی‌هایی دارند؟
    23986 لغت شناسی 1397/08/26
    بر اساس نظر مشهور ادباء، حروف مشبهة بالفعل پنج حرف بوده[1] که بر سر مبتدا و خبر وارد می‌شوند. این حروف عبارت‌اند از: إنَّ، أنَّ، لیت، لکنَّ، لعلَّ. عمل اصلی این حروف، منصوب نمودن مبتدا به عنوان «اسم» و مرفوع نمودن خبر به عنوان ...
  • فرق بین «صراحت» و «ظهور» چیست؟
    15284 مبانی فقهی و اصولی 1390/12/22
    دلالت یک عبارت بر مقصود گوینده، گاهی آن قدر صریح است که احتمال خلاف در آن منتفی است. در این جا می گویند عبارت نص و صریح است، اما گاهی دلالت یک عبارت بر قصد گوینده صریح نیست، بلکه معانی متعدد از آن محتمل است، ولی در ...
  • آیا کلمه «حضرت» در روایات نیز به کار برده شده است؟
    14525 لغت شناسی 1394/01/22
    کلمه «حضرت» در لغت به معنای «حضور» و «نزد» می‌باشد.[1] این کلمه در عربی به صورت «حضرة» نوشته می‌شود. مثلاً وقتی می‌گوییم: «حضرت امام صادق(ع)» در روایات نیز به کار برده شده است که فارسی زبانان به عنوان احترام و ادب قبل از اسامی ...
  • افطاری دادن در کدام روز برابر مهمان کردن صد هزار پیامبر، امام و شهید است؟
    23611 حدیث 1392/10/28
    اطعام نمودن و غذا دادن به برادران دینی از کارهایی است که در اسلام مورد تأکید قرار گرفته و برای آن اجر و پاداش فراوانی قرار داده شده است. اما متن موجود در پرسش، تلفیق و خلط دو روایتی است که هر کدام دارای خاستگاه مخصوص به خود ...

پربازدیدترین ها