لطفا صبرکنید
بازدید
29585
29585
آخرین بروزرسانی:
1396/09/14
کد سایت
fa83737
کد بایگانی
101628
نمایه
جنس و نقش انگشتری پیامبر اکرم(ص)
طبقه بندی موضوعی
زندگی خصوصی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
جنس و نقش انگشتری رسول خدا(ص) چه بوده است؟
پرسش
نقش انگشتری رسول الله(ص) چه بوده است؟
پاسخ اجمالی
استفاده از انگشتر، یکی از سنتهای پیامبر خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) بود. در برخی گزارشها، به جنس انگشتر آن حضرات نیز اشاره و به استفاده از آنها توصیه شده است.[1] چگونگی شکل و طرح روی انگشتر نیز در برخی روایات، سفارش شده است.[2]
در مورد انگشتر پیامبر اکرم(ص) نخست از جنس انگشتر آنحضرت و سپس در مورد نقش آن روایاتی نقل میشود.
الف. جنس انگشتر پیامبر(ص)
در مورد جنس انگشتر آنحضرت چند گزارش وجود دارد که قابل جمعاند:
1. عقیق سرخ: نقل است وقتی نام پیامبر(ص) و ادعای نبوت ایشان به گوش نجاشی پادشاه حبشه رسید، به اطرافیانش گفت: باید این مرد را آزمایش کنم! برای او هدایایی میفرستم و به راست و یا دروغ بودن ادعایش پی میبرم. سپس هدایای گرانبهایی مانند نگین یاقوت و عقیق را برای پیامبر فرستاد. وقتی این هدایا به حضرتشان رسید، آنها را میان اصحاب خود تقسیم کرده و برای خود تنها نگین عقیق سرخی را برداشت.[3]
2. نقره: «پیامبر(ص)، انگشتری از جنس نقره بر دست خود قرار داده بودند».[4] همچنین در روایت دیگر، ابن عباس میگوید: پیامبر خدا(ص) میخواست برای عجمها نامهای بنویسد و آنها را سوى خدا دعوت کند. یکى گفت: اى پیامبر خدا! آنها نامهاى را که مهر نداشته باشد نمیپذیرند. لذا پیامبر(ص) فرمود تا انگشترى از آهن براى او بسازند و در انگشت خود کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: «آنرا از انگشت خود بینداز» و پیامبر آنرا انداخت. بعد فرمود تا انگشترى دیگر براى او بسازند و انگشترى از مس براى وى ساختند که آنرا در انگشت خود کرد. جبرئیل دوباره گفت: «این را از انگشت خود بینداز»، پیامبر آنرا نیز از انگشت خود انداخت و فرمود تا انگشترى از نقره براى وى بسازند. وقتی آنرا نزد آنحضرت آوردند و به انگشت خود کردند، جبرئیل آنرا تغییر نداد.[5]
3. آهنی که با نقره پوشانده شده باشد: «پیامبر، انگشتری داشت که از آهن بود و روی آن از نقره پوشیده شده بود. آنرا معاذ بن جبل به ایشان هدیه داده بود».[6]
ب. نقش انگشتری پیامبر اسلام(ص)
نقش نگین انگشتری، نماد باورها و ارزشهای پذیرفته شده نزد هر شخص است. تاریخنویسان برخی عبارات موجود در انگشتر و مهر برخی افراد برجسته را گزارش کردهاند.[7]
نقش انگشتر پیامبر اکرم(ص) نیز در منابعی گزارش شده است:
1. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله»:[8]
عبدالله بن سنان میگوید با امام صادق(ع) راجع به انگشتر پیامبر(ص) صحبت میکردیم، آنحضرت فرمود: «آیا دوست داری که آنرا به تو نشان دهم؟» عرض کردم: بله. پس دستور فرمود تا کیسهای مهر کرده از درون خانه بیاوردند، حضرت درِ آنرا باز فرمود و انگشتر از آن بیرون آورد که جنس آن نقره بود و نگینی سیاهرنگ داشت و بر روی آن نوشته شده بود: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ».[9]
2. «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و «صدق الله»:
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر خدا(ص) دو انگشتر داشت، بر یکى نوشته شده بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و بر دیگرى نوشته شده بود: «صدق الله».[10]
3. «لا اله الله، محمد رسول، علی ولی الله»:
پیامبر اکرم(ص) انگشتر عقیقی که نجاشی پادشاه حبشه برای ایشان فرستاده بود را به امام علی(ع) دادند تا در یک سطر بنویسد «لا اله الا الله». امام(ع) هم نگین را به حکاک داد و به او فرمود بر روی آن دو جمله در دو سطر بنویس که یک سطر آن «لا اله الا الله» که پیامبر آنرا دوست دارد و یک سطر هم «محمد رسول الله» را که من دوست دارم. بعد از مدتی امام(ع) انگشتر را نزد پیامبر(ص) آوردند. پیامبر(ص) از امام(ع) پرسیدند که چرا سه جمله بر روی انگشتر نقش بسته شده است؟ امام(ع) جواب دادند که من به حکاک گفتم که بنویسد «لا اله الا الله و محمد رسول الله». در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله! خداوند به تو سلام فرستاد و فرمود: ای پیامبر! امر کردی بر روی انگشتر آنچه تو دوست داری را بنویسد و علی(ع) هم امر کرد که بنویسد آنچه را دوست دارد و من هم آنچه که دوست داشتم را نوشتم و آن «علی ولی الله» است.[11]
4. در روایت دیگری نقل شده است که نقش انگشتری رسول خدا(ص)، «صدق الله الحق، محمد رسول الله» بود.[12]
5. از ابن سیرین نقل شده است که نقش انگشترى رسول خدا(ص) «بسم الله محمد رسول الله» بود.[13]
در نهایت تذکر این نکته مهم است که هر فرد در یک زمان و یا زمانهای متفاوت، ممکن است دارای انگشترهای مختلفی باشد که نقش و نگارهای متفاوتی داشته باشند.
در مورد انگشتر پیامبر اکرم(ص) نخست از جنس انگشتر آنحضرت و سپس در مورد نقش آن روایاتی نقل میشود.
الف. جنس انگشتر پیامبر(ص)
در مورد جنس انگشتر آنحضرت چند گزارش وجود دارد که قابل جمعاند:
1. عقیق سرخ: نقل است وقتی نام پیامبر(ص) و ادعای نبوت ایشان به گوش نجاشی پادشاه حبشه رسید، به اطرافیانش گفت: باید این مرد را آزمایش کنم! برای او هدایایی میفرستم و به راست و یا دروغ بودن ادعایش پی میبرم. سپس هدایای گرانبهایی مانند نگین یاقوت و عقیق را برای پیامبر فرستاد. وقتی این هدایا به حضرتشان رسید، آنها را میان اصحاب خود تقسیم کرده و برای خود تنها نگین عقیق سرخی را برداشت.[3]
2. نقره: «پیامبر(ص)، انگشتری از جنس نقره بر دست خود قرار داده بودند».[4] همچنین در روایت دیگر، ابن عباس میگوید: پیامبر خدا(ص) میخواست برای عجمها نامهای بنویسد و آنها را سوى خدا دعوت کند. یکى گفت: اى پیامبر خدا! آنها نامهاى را که مهر نداشته باشد نمیپذیرند. لذا پیامبر(ص) فرمود تا انگشترى از آهن براى او بسازند و در انگشت خود کرد. جبرئیل نازل شد و گفت: «آنرا از انگشت خود بینداز» و پیامبر آنرا انداخت. بعد فرمود تا انگشترى دیگر براى او بسازند و انگشترى از مس براى وى ساختند که آنرا در انگشت خود کرد. جبرئیل دوباره گفت: «این را از انگشت خود بینداز»، پیامبر آنرا نیز از انگشت خود انداخت و فرمود تا انگشترى از نقره براى وى بسازند. وقتی آنرا نزد آنحضرت آوردند و به انگشت خود کردند، جبرئیل آنرا تغییر نداد.[5]
3. آهنی که با نقره پوشانده شده باشد: «پیامبر، انگشتری داشت که از آهن بود و روی آن از نقره پوشیده شده بود. آنرا معاذ بن جبل به ایشان هدیه داده بود».[6]
ب. نقش انگشتری پیامبر اسلام(ص)
نقش نگین انگشتری، نماد باورها و ارزشهای پذیرفته شده نزد هر شخص است. تاریخنویسان برخی عبارات موجود در انگشتر و مهر برخی افراد برجسته را گزارش کردهاند.[7]
نقش انگشتر پیامبر اکرم(ص) نیز در منابعی گزارش شده است:
1. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله»:[8]
عبدالله بن سنان میگوید با امام صادق(ع) راجع به انگشتر پیامبر(ص) صحبت میکردیم، آنحضرت فرمود: «آیا دوست داری که آنرا به تو نشان دهم؟» عرض کردم: بله. پس دستور فرمود تا کیسهای مهر کرده از درون خانه بیاوردند، حضرت درِ آنرا باز فرمود و انگشتر از آن بیرون آورد که جنس آن نقره بود و نگینی سیاهرنگ داشت و بر روی آن نوشته شده بود: «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللهِ».[9]
2. «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و «صدق الله»:
امام صادق(ع) فرمود: پیامبر خدا(ص) دو انگشتر داشت، بر یکى نوشته شده بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله» و بر دیگرى نوشته شده بود: «صدق الله».[10]
3. «لا اله الله، محمد رسول، علی ولی الله»:
پیامبر اکرم(ص) انگشتر عقیقی که نجاشی پادشاه حبشه برای ایشان فرستاده بود را به امام علی(ع) دادند تا در یک سطر بنویسد «لا اله الا الله». امام(ع) هم نگین را به حکاک داد و به او فرمود بر روی آن دو جمله در دو سطر بنویس که یک سطر آن «لا اله الا الله» که پیامبر آنرا دوست دارد و یک سطر هم «محمد رسول الله» را که من دوست دارم. بعد از مدتی امام(ع) انگشتر را نزد پیامبر(ص) آوردند. پیامبر(ص) از امام(ع) پرسیدند که چرا سه جمله بر روی انگشتر نقش بسته شده است؟ امام(ع) جواب دادند که من به حکاک گفتم که بنویسد «لا اله الا الله و محمد رسول الله». در این هنگام جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسول الله! خداوند به تو سلام فرستاد و فرمود: ای پیامبر! امر کردی بر روی انگشتر آنچه تو دوست داری را بنویسد و علی(ع) هم امر کرد که بنویسد آنچه را دوست دارد و من هم آنچه که دوست داشتم را نوشتم و آن «علی ولی الله» است.[11]
4. در روایت دیگری نقل شده است که نقش انگشتری رسول خدا(ص)، «صدق الله الحق، محمد رسول الله» بود.[12]
5. از ابن سیرین نقل شده است که نقش انگشترى رسول خدا(ص) «بسم الله محمد رسول الله» بود.[13]
در نهایت تذکر این نکته مهم است که هر فرد در یک زمان و یا زمانهای متفاوت، ممکن است دارای انگشترهای مختلفی باشد که نقش و نگارهای متفاوتی داشته باشند.
[1]. نک: ابن بابویه، محمد بن على، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 173 - 176، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[3]. نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 306، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[4]. طبرسى، حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ص 37 ، قم، شریف رضى، چاپ چهارم، 1412ق؛ نیز نک: ابن حزم اندلسى، ابو محمد على بن احمد، جوامع السیرة النبویة، ص 24، بیروت، دار الکتب العلمیة، بیتا.
[5]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، ج 4، ص 281 – 282، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[6]. مکارم الأخلاق، ص 37.
[7]. در همین زمینه، نک: «نقش انگشتری امامان(ع)»، 19465.
[8]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 307؛ ابن حیون مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، محقق، فیضى، آصف، ج 2، ص 165، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[9]. کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 474، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[10]. صدوق، محمد بن على، خصال، ج 1، ص 61، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[11]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 3، ص 306.
[12]. ابن سعد کاتب واقدى، محمد بن سعد، الطبقات الکبرى، ج 1، ص 369، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[13]. الطبقاتالکبرى، ج 1، ص 368.
نظرات