جستجوی پیشرفته
بازدید
18753
آخرین بروزرسانی: 1396/12/19
 
کد سایت fa86304 کد بایگانی 103766 نمایه فلسفه نهی از ناسزا و بدگویی به بت‌ها و آلهه کفار
طبقه بندی موضوعی تفسیر
گروه بندی اصطلاحات سرفصل‌های قرآنی
خلاصه پرسش
چرا خداوند به مسلمانان توصیه می‌کند که به خدایان دروغین کفار و مشرکان ناسزا نگویند؟
پرسش
آیه «و لاتسبو الذین یدعون بغیر علم...» را به طور کامل با مبحث مربوط به آن و شأن نزول آن بیان کنید.
پاسخ اجمالی
خداوند در قرآن کریم به مسلمانان توصیه می‌کند تا به بت‌ها و خدایان دروغین کفار و مشرکان ناسزا نگویند، به این دلیل که بعد از این ناسزاگویی، کافران نیز واکنش نشان داده و به خدا ناسزا می‌گفتند؛ از این‌رو پروردگار در آن موقعیت زمانی و مکانی، مسلمانان را از تحریک کردن آن مردم نادان نهى کرده است؛ زیرا با دشنام و ناسزا نه تنها نمی‌‏توان کسى را از مسیر غلط باز داشت، بلکه بر عکس، موجب تحریک تعصب شدید آمیخته با جهالت طرف مقابل خواهد شد و نتیجه‌اش آن خواهد بود که کافران به لجاجت افتاده، در آیین باطل خود راسخ‌تر شوند.
پاسخ تفصیلی
پروردگار در آیه 108 سوره انعام به مسلمانان توصیه می‌کند تا از ناسزاگویی به بت‌ها و خدایان دروغین کفار پرهیز کنند: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ...»؛ به چیزهایى که آنان به جاى خدا می‌پرستند، دشنام ندهید که آنان نیز بی‌هیچ دانشى، از روى کینه‌‏توزى به خدا دشنام دهند.
در ارتباط با شأن نزول این آیه، چندین گزارش وجود دارد؛ مانند:
1. ابن عباس: مشرکان گفتند ای محمد(ص) از بدگویى خدایان ما بس کن، و گرنه خدایت را هجو می‌‏کنیم.
2. قتاده: مسلمانان بت‌هاى کفار را دشنام می‌‏دادند و کافران نیز عیناً پاسخ می‌گفتند. خداوند مسلمانان را از تحریک کردن آن مردم نادان نهى کرد.
3. سدّى: هنگام احتضار ابوطالب، بزرگان قریش تصمیم گرفتند که نزد او رفته و از او بخواهند تا برادرزاده‌اش را نصیحت کند؛ زیرا آنان هراس داشتند که اگر پیامبر(ص) را بعد از مرگ ابوطالب بکشند، مردم عرب به سرزنش آنان پرداخته و بگویند تا عمویش زنده بود، جرأت این کار را نداشتند! از این‌رو، ابوسفیان، ابوجهل، و... به ملاقات ابوطالب رفتند و گفتند تو بزرگ و سرور مایى و محمد، ما و خدایان ما را می‌‏آزارد؛ دوست داریم که از او بخواهى ‌که نام خدایان ما را نبرد و ما نیز او را با خدایش رها می‌کنیم!
ابوطالب پیامبر(ص) را خواست و به حضرتشان گفت: اینان از طایفه تو و پسر عموهایت هستند. پیامبر(ص) پرسید: چه می‌خواهند؟! آنان سخنی که به ابوطالب گفته بودند را تکرار کردند. ابوطالب نیز گفت: این پیشنهاد منصفانه را بپذیر! پیامبر(ص) فرمود: اگر من درخواست شما را بپذیرم، آیا کلمه‌اى از من می‌پذیرید که با بر زبان آوردن آن صاحب اختیار عرب و پیشواى عجم شوید؟ ابوجهل گفت: به جان پدرت، یک کلمه که خوب است! ده کلمه می‌گوییم! حال بگو آن کلمه چیست؟ فرمود: بگویید «لا اله الا اللّه»! اما آنان از گفتن کلمه توحید خودداری کردند.
ابوطالب گفت: برادر زاده! چیز دیگرى بخواه زیرا آنان از این کلمه وحشت دارند! فرمود: ای عمو، من غیر از این نمی‌توانم بگویم. اگر آفتاب را در کف من بگذارند غیر از این نگویم. ابوجهل گفت: از دشنام خدایان ما دست بردار و گرنه به تو و آن‌که ترا بر انگیخته دشنام خواهیم داد؛ لذا آیه بالا بدین مناسبت نازل گردید.[1]
این آیه به یکى از ادب‌‏هاى دینى اشاره می‌کند که با رعایت آن، احترام مقدسات جامعه دینى محفوظ مانده و دست‌خوش اهانت و ناسزا و یا تمسخر نمی‌گردد؛ چرا که به طور معمول، هر انسانى از باورهای خود دفاع نموده، و با کسانى که این باورها را مورد تمسخر و اهانت قرار می‌دهند به مقابله برمی‌خیزد و چه بسا رفتاری متقابل خواهد داشت. از آن‌جا که ممکن بود مسلمانان به منظور دفاع از کلمه توحید، بت‌هاى مشرکان را هدف دشنام خود قرار داده، در نتیجه عصبیت جاهلیت، مشرکان را نیز وادار سازد که حریم مقدس خداى متعال را مورد هتک قرار دهند؛ لذا خدا به مسلمانان دستور می‌دهد که به خدایان مشرکان ناسزا نگویند؛ زیرا اگر ناسزا بگویند و آنان هم در مقام مقابله به مثل به ساحت قدس ربوبى توهین کنند، در حقیقت خود مؤمنان باعث هتک حرمت و جسارت به مقام کبریایى خداوند شده‌‏اند.[2]
در حقیقت این آیه در صدد بیان آن است که افراد حق‌مدار باید از فحش و ناسزا در حق جاهلان خودداری کنند، جاهلانی که برای مقابله به مثل سرعت می‌گیرند؛ زیرا فحش به مقدسات آنان در حقیقت تحریک آنان بر معصیت است،[3] و سبب می‌شود که آنان به لجاجت افتاده، در آیین باطل خود راسخ‌تر شوند، و زبان به بدگویى و توهین نسبت به ساحت قدس پروردگار بگشایند؛ چرا که هر گروه و ملتى نسبت به عقاید و اعمال خود، تعصب دارد.[4]
در همین راستا،‌ پیشوایان دین به مسلمانان دستور داده‌‏اند تا بر منطق و استدلال تکیه کنند و به حربه بی‌حاصل دشنام متوسل نشوند، همان‌گونه که امام علی(ع) زمانی که در نبرد صفین می‌بیند که اصحابش به شامیان ناسزا می‌گویند، فرمود: «من خوش ندارم که شما دشنام دهنده باشید».[5]
البته ممکن است این پرسش مطرح شود که چگونه ممکن است بت‌پرستان مکه نسبت به خدا بدگویى کنند، در حالی‌که آنها به خدا نیز اعتقاد داشتند و خدایان و بتها را شفیع و واسطه می‌دانستند؟
در پاسخ باید گفت؛ اگر ما در وضع عوام لجوج و متعصب دقت کنیم، خواهیم دید که این موضوع چندان جای تعجب ندارد. این‌گونه افراد هنگامى که ناراحت شوند، سعى دارند طرف را به هر قیمتى که شده است، ناراحت کنند، حتى اگر از طریق بدگویى به معتقدات مشترک طرفین باشد.[6]
چنان‌که برخی از مفسران می‌گویند؛ بعضى از عوام جاهل هنگامى مشاهده کردند، برخی از شیعیان، شیخین را سب می‌کنند، ناراحت شد و شروع به اهانت به مقام على(ع) کرد. هنگامى که از او سؤال کردند؛ چرا به على(ع) که مورد احترام تو است اهانت می‌کنى؟
گفت: می‌خواستم شیعه‌‏ها را ناراحت کنم؛ زیرا هیچ چیز را ناراحت کننده‌‏تر از این موضوع براى آنها ندیدم![7]
همچنین ممکن است این پرسش نیز مطرح شود که لعن و ناسزا به بت‌ها و خدایان، مصداق «تبری» بوده و طاعت محسوب می‌شود، پس چگونه می‌توان از انجام یک طاعت نهی کرد؟!
در پاسخ باید گفت؛ گاهی یقین داریم که انجام یک طاعت منجر به مفسده‌ای بزرگ می‌شود، در این‌جا آن عمل، از طاعت‌بودن خارج شده و در مواردی تبدیل به معصیت می‌شود و این نهی، در حقیقت، نهی از معصیت است، نه نهی از طاعت.[8]
البته برخی توصیه موجود در این آیه ‌را حمل بر مصلحت می‌کنند، نه انقلاب در ماهیت. چنان‌که گفته شده است: این آیه در روزهای نخست اسلام نازل شد که هنوز فرمان جنگ و نبرد با کفار و مشرکان نیامده بود، و مسلمانان در اقلیت بودند، اما زمانی که اسلام قوت گرفت، و مسلمانان انبوه شدند، و آیه قتال آمد، این فرمان منسوخ شد.[9]                    
 
 

[1]. واحدی نیشابوری، اسباب النزول، ترجمه، ذکاوتی قراگزلو، علیرضا، ص 116- 117، تهران، نشر نی، چاپ اول، 1383ش.
[2]. طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏7، ص 314، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج ‏4، ص 232، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا. 
[4]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 394، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[5]. سید رضی، نهج البلاغه، ص 323، قم، هجرت‏، چاپ اول، 1414ق‏.
[6]. تفسیر نمونه، ج ‏5، ص 396.
[7]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیه، علی عبدالباری، ج ‏4، ص 236، بیروت،  دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[8]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏2، ص 56، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق.            
[9]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت‏، علی اصغر، ج 3، ص 451، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها