لطفا صبرکنید
بازدید
4808
4808
آخرین بروزرسانی:
1397/11/30
کد سایت
fa94161
کد بایگانی
110667
نمایه
اثبات علم برای موجود مجرد
طبقه بندی موضوعی
تجرد ادراکات|علم حضوری و حصولی
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|اصطلاحات فلسفی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چگونه میتوان اثبات کرد که هر موجود مجرد مستقلى داراى علم است؟
پرسش
این قاعده که «هر موجود مجرد مستقلى داراى علم است»، چگونه قابل اثبات است؟
پاسخ اجمالی
در نظر حکیمان، علم عبارت است از: حصول امر مجرّد براى امر مجرّد.
در توضیح این مطلب میگویند: حصول و وجود علم براى شخص عالم از جمله چیزهایى است که شکّى در آن نیست، ولی نه هرنوع حصولى به هر کیفیّتى، بلکه حصول علم براى شخص عالم، عبارت است از حصول یک امر بالفعل(فعلیّت محص و خالص که در آن اصلاً حالت قوه براى چیزی نیست)؛ زیرا ما به وجدان خود مىیابیم که صورت علمى از اینجهت که صورت علمى است از صورت دیگرى قوىتر نیست و از فعلیّتى که در آن قرار دارد تغییرى حاصل نمىگردد؛ پس علم، حصول امر مجرّد از مادّه و نواقص قوّه، است.
از آنسو، «حضور» شىء براى شىء دیگر، همان «حصول» آن شىء براى شىء دیگر است. از سوی دیگر لازمه حضور علم نزد عالم، این است که عالم نیز(مانند علم) تامّ بوده، فى نفسه داراى فعلیّت باشد و از قوه خالى باشد.
نتیجه اینکه علم، حصول امر مجرّد از مادّه است براى امر مجرّد. و میتوان گفت: علم، حضور یک شىء براى شىء دیگر است.[1]
حال با توجه به تعریف علم میتوان نتیجه گرفت که هر امر مجردی، هم عقل است، هم عاقل و هم معقول، اما اینکه هر مجردی عقل است؛ براى این است که مجرّد به جهت تمامیّت ذاتش و به جهت اینکه ذاتش فعلیّت محض است و بالقوّه نیست؛ ازاینرو وجودش براى یک شىء و حضورش نزد آن ممکن است(صغرا) و از طرفى نیز هر چیزى که براى مجرّد ممکن باشد، براى او بالفعل نیز هست(کبرا)، پس موجود مجرّد بالفعل معقول مىباشد(نتیجه).
و چون عقل با معقول متّحد است، پس موجود مجرّد همان عقل است؛ و چون ذات مجرّد، برای ذات خود موجود است، پس او عاقل ذات خود است(زیرا در تعریف علم گفته شد که علم عبارت است از حصول و وجود مجرد برای موجود مجرد)؛ پس هر مجرّدى هم عقل است و هم عاقل و هم معقول. و به بیان دیگر، میتوان گفت: «عقل و عاقل و معقول، مفاهیم سهگانهاى هستند که از وجود واحد انتزاع مىشوند».
با این برهان همانگونه که علم به ذات برای مجرد اثبات میشود، علم به غیر نیز برای مجرد اثبات میشود.[2]
در توضیح این مطلب میگویند: حصول و وجود علم براى شخص عالم از جمله چیزهایى است که شکّى در آن نیست، ولی نه هرنوع حصولى به هر کیفیّتى، بلکه حصول علم براى شخص عالم، عبارت است از حصول یک امر بالفعل(فعلیّت محص و خالص که در آن اصلاً حالت قوه براى چیزی نیست)؛ زیرا ما به وجدان خود مىیابیم که صورت علمى از اینجهت که صورت علمى است از صورت دیگرى قوىتر نیست و از فعلیّتى که در آن قرار دارد تغییرى حاصل نمىگردد؛ پس علم، حصول امر مجرّد از مادّه و نواقص قوّه، است.
از آنسو، «حضور» شىء براى شىء دیگر، همان «حصول» آن شىء براى شىء دیگر است. از سوی دیگر لازمه حضور علم نزد عالم، این است که عالم نیز(مانند علم) تامّ بوده، فى نفسه داراى فعلیّت باشد و از قوه خالى باشد.
نتیجه اینکه علم، حصول امر مجرّد از مادّه است براى امر مجرّد. و میتوان گفت: علم، حضور یک شىء براى شىء دیگر است.[1]
حال با توجه به تعریف علم میتوان نتیجه گرفت که هر امر مجردی، هم عقل است، هم عاقل و هم معقول، اما اینکه هر مجردی عقل است؛ براى این است که مجرّد به جهت تمامیّت ذاتش و به جهت اینکه ذاتش فعلیّت محض است و بالقوّه نیست؛ ازاینرو وجودش براى یک شىء و حضورش نزد آن ممکن است(صغرا) و از طرفى نیز هر چیزى که براى مجرّد ممکن باشد، براى او بالفعل نیز هست(کبرا)، پس موجود مجرّد بالفعل معقول مىباشد(نتیجه).
و چون عقل با معقول متّحد است، پس موجود مجرّد همان عقل است؛ و چون ذات مجرّد، برای ذات خود موجود است، پس او عاقل ذات خود است(زیرا در تعریف علم گفته شد که علم عبارت است از حصول و وجود مجرد برای موجود مجرد)؛ پس هر مجرّدى هم عقل است و هم عاقل و هم معقول. و به بیان دیگر، میتوان گفت: «عقل و عاقل و معقول، مفاهیم سهگانهاى هستند که از وجود واحد انتزاع مىشوند».
با این برهان همانگونه که علم به ذات برای مجرد اثبات میشود، علم به غیر نیز برای مجرد اثبات میشود.[2]
نظرات