لطفا صبرکنید
17022
- اشتراک گذاری
خدای متعال در آغاز سورهی طور،[1] پس از سوگند به «کوه طور»،[2] «کتاب مستور» و «رق منشور»، به بیت معمور سوگند یاد میکند - «وَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ»؛[3](و خانهی آباد شده) - که عذاب آخرت بیقین اتفاق خواهد افتاد: «إِنَّ عَذَابَ رَبِّکَ لَوَاقِعٌ».[4]
اما منظور از بیت معمور چیست؟ و چگونه خانهای است، نظراتی مطرح شده است:
- بیت معمور همان خانهی کعبه(بیت اللَّه الحرام) است که با حج و عمره آباد میگردد؛ و این همان اوّلین مسجدى است که در روى زمین براى عبادت بنا نهاده شد.[5]
- از پیامبر اسلام(ص) نقل شده است: بیت معمور خانهاى در آسمان دنیا است و به آن «ضراح» گفته میشود، و این خانه درست مقابل همین خانهی کعبه است، به طورى که اگر بیفتد روى آن خواهد افتاد، که هر روز هزار فرشته وارد آن میشوند و هیچگاه بار دیگر به سوی آن باز نخواهند گشت.[6] البته در نقل دیگر رسول خدا(ص) فرمود: خانهای در آسمان هفتم است. [7]
- از امام علی(ع) نقل شده است: بیت معمور خانهای در آسمان ششم است،[8] که هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن میشوند که هیچگاه بار دیگر به سوی آن باز نخواهند گشت.[9]
- از مجاهد و ابن عباس نقل شده است: بیت معمور خانهاى است در آسمان چهارم به موازات خانهی کعبه که فرشتگان با عباداتى که در آن انجام میدهند، آنرا آباد کردهاند.[10]
- از امام باقر(ع) نقل شده است؛ خدای سبحان خانهاى مشتمل بر چهار اسطوانه در تحت عرش بنا کرده و نام آن ضراح است، و آن بیت المعمور است و به ملائکه فرمان داد اطراف آن طواف کنند و فرمود که در زمین نیز خانهاى مثل آن خانه بنا کنید تا اهل زمین در این خانه طواف کنند؛ لذا عرشیان مأمور به طواف آن خانهاند و فرشیان به طواف این خانه، و عارفان مأمورند به طواف خانهی دل هستند.[11]
- بعضى گفتهاند؛ مراد از بیت المعمور قلب مؤمن است که آباد به معرفت و اخلاص است.[12]
- میگویند؛ بیت المعمور خانهای در بهشت بود که برای آدم(ع) به زمین آورده شد و در زمان طوفان نوح(ع) به آسمان برده شد.[13]
- بیت المعمور خانهاى در آسمان چهارم، به نام ضراح است در برابر کعبه، که آن قبلهی فرشتگان است. چنانکه کعبه قبلهی مؤمنان است. آنرا چهار رکن است: یکى از زبرجد سبز، یکى از یاقوت سرخ، یکى از نقره سفید و یکى از زر سرخ. هر روزى هفتاد هزار فرشته آنرا زیارت میکنند تا روز قیامت نیز نوبت به ایشان نرسد.[14]
- گفتهاند آن خانه را شیث(ع) بنا کرد؛ چون طوفان نوح آمد آنرا به آسمان بردند. همچنین گفتهاند که آدم(ع) آنرا بنا کرده بود.[15]
- امام صادق(ع) فرمود: «... بیت المعمور همان مسجد الاقصی است...».[16]
- از امام صادق(ع) سؤال شد که چرا کعبه، کعبه نامیده شد؟ امام(ع) فرمود زیرا چهارگوش مىباشد. سؤال شد براى چه چهارگوش مىباشد؟ امام(ع) فرمودند: زیرا محاذى بیت المعمور است و آن چهار گوش مىباشد. سؤال شد: براى چه بیت المعمور چهار گوش است؟ امام(ع) فرمودند: زیرا محاذى عرش است و آن چهار گوش مىباشد. سؤال شد: چرا عرش مربّع است؟ فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتاند از: سبحان الله و الحمد للّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر.[17]
به هر حال، حرمت و جایگاه بیت المعمور در آسمان، مانند حرمت کعبه در زمین است. و بر اساس آنچه که گفته شد، فلسفهی خلقت آن طواف فرشتگان و عرشیان است.
[1]. «شأن نزول و محتوای سوره طور»، 30174.
[2]. «برافراشتن کوه طور بر بالای سر بنی اسرائیل»، 6478؛ «انتخاب کوه طور برای مناجات حضرت موسی(ع)»، 46357؛ «کوه طور محل رویش زیتون»، 66857.
[3]. طور، 4.
[4]. طور، 7.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 247، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. همان.
[7]. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 117، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[8]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 18، ص 59- 60، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[9]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 247.
[10]. همان.
[11]. شریف لاهیجی، محمد بن علی، تفسیر شریف لاهیجی، تحقیق، حسینی ارموی(محدث)، میر جلال الدین، ج 4، ص 274، تهران، دفتر نشر داد، چاپ اول، 1373ش.
[12]. همان.
[13]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 9، ص 333، تهران، امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، 1371ش.
[14]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 4، ص 2437، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.
[15]. همان، ص 2437- 2438.
[16]. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین فی اختصاص مولانا علی(ع) بإمرة المؤمنین، محقق، مصحح، انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، ص 294، قم، دار الکتاب، قم، چاپ اول، 1413ق.
[17]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 190، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.